دوشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۵:۲۵
محمد دهریزی: «خاطرات چهل‌تیکه» القاگر زندگی و فرهنگ اصیل ایرانی است

نویسنده کتاب «خاطرات چهل‌تیکه» گفت: این کتاب، داستانی با فضا و حال‌وهوایی صددرصد ایرانی است. تلاش من این بوده که جزء جزءِ داستان، القاگر زندگی و فرهنگ اصیل ایرانی باشد.

سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - فاطمه خداوردی: اسامی نامزدهای نهایی نخستین جشنواره ملی و بین‌المللی کتاب کودک و نوجوان روز گذشته اعلام شد و در میان آثار کودک و نوجوان، کتاب‌های «خاطرات چهل‌تیکه» و مجموعه «یک پاورقی» اثر محمد دهریزی از انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نیز دیده می‌شود. به این مناسبت با محمد دهریزی، شاعر و نویسنده نام‌آشنای کودک و نوجوان درباره کتاب «خاطرات چهل‌تیکه» و جشنواره ملی و بین‌المللی کتاب کودک و نوجوان گفت‌وگو کرده‌ایم که در ادامه می‌توانید آن را بخوانید:

- شرح کوتاهی از محتوای کتاب «خاطرات چهل‌تیکه» و پیامی که به همراه دارد برایمان بگویید.

کتاب «خاطرات چهل‌تیکه» تازه‌ترین اثر من است که اسفندماه ۱۴۰۲ از سوی کانون پرورش فکری برای کودکان بالای ۹ سال منتشر و روانه بازار شد. قطع کتاب، خشتی است و مهشید دارابی آن را تصویرگری کرده است. «خاطرات چهل‌تیکه» داستانی با فضا و حال‌وهوایی صددرصد ایرانی است. تلاش من این بوده که جزء جزءِ داستان، القاگر زندگی و فرهنگ اصیل ایرانی باشد؛ البته تصویرگر کتاب هم به خوبی توانسته به القای این حس کمک کند.

«خاطرات چهل‌تیکه» قصه مادربزرگ تنهایی به نام بی‌بی‌خاتون را روایت می‌کند که در شبِ چلّه (طولانی‌ترین شب سال) به تنهایی دور سفره یلدا نشسته و انتظار بچه‌هایش را می‌کشد؛ او از تنهایی، با تکه‌های رنگارنگ و به‌هم‌دوخته لحافش حرف می‌زند. هر کدام از تکه‌ها داستان‌هایی از گذشته دور او را تداعی می‌کنند. پیرنگ داستان، به شیوه داستان در داستان روایت شده و شامل یک داستان بیرونی مانند داستان بی‌بی‌خاتون و سه خرده داستان «لباس مدرسه»، «دزدان روسری» و «پای باندپیچی‌شده» است.

محمد دهریزی: «خاطرات چهل‌تیکه» القاگر زندگی و فرهنگ اصیل ایرانی است

- چگونه از برپایی جشنواره مطلع شدید؟ اثرتان را خودتان برای جشنواره ارسال کردید یا توسط ناشر برای بررسی به جشنواره فرستاده شد؟

مستقل‌شدن جشنواره کتاب کودک به سرعت خبرساز شد؛ به‌ویژه برای ما اهالی ادبیات کودک که سال‌ها دغدغه‌مندانه تلاش کرده بودیم این اتفاق بیفتد؛ بنابراین طبیعی بود که خوشحال باشیم و از آن استقبال کنیم. تا جایی که یادم است، من به دبیرخانه ادبیات کودک، کتاب فرستادم؛ هر چند بعداً متوجه شدم کانون پرورش فکری هم طبق روال، کتاب‌هایم را برای جشنواره فرستاده است.

- به نظر شما برگزاری جشنواره ملی کتاب کودک و نوجوان چه اهمیتی دارد؟ آیا این جشنواره می‌تواند به ترویج و دیده‌شدن آثار پدیدآورندگان کمک کند؟

طی چند دهه، در جشنواره‌های کلان کشور، ادبیات کودک در حاشیه ادبیات بزرگسال برگزار می‌شد. در این جشنواره‌ها نوعی نگاه ارباب‌رعیتی حاکم بود و همه این تجربه مشترک را داریم که همیشه جوایز بخش بزرگسال با گشاده‌دستی پرداخت می‌شد؛ اما ما به عنوان داور یا دبیر این بخش باید بر سر جوایز بخش کودک چانه‌زنی می‌کردیم. ضمن اینکه از همه‌نظر بخش بزرگسال به‌شدت بر بخش کودک سایه می‌انداخت و آن را به نوعی محو می‌کرد. بدون تعارف، معتقدم مجزاشدن جشنواره کتاب کودک، گامی جدی و مؤثر در کیفیت‌بخشی و ارتقای ادبیات کودک کشور است. استقلال این جشنواره در حرکت اول، کاری درست، سازنده و ستایش‌آمیز است و من به عنوان یکی از دغدغه‌مندان این حوزه از متصدیان و مجریان این جشنواره تشکر می‌کنم.

اما به نظرم چنین جشنواره‌ای ظرفیت‌ها و قابلیت‌های بیشتری برای کیفیت‌بخشیدن به آثار حوزه کودک دارد. به غیر از بین‌المللی‌شدن آنکه دبیر جشنواره به آن اشاره کرد، کارهای مؤثر دیگری هم می‌توان انجام داد. یادم است در ایده‌های اولیه برای شکل‌گیری چنین جشنواره‌ای، صحبت از جشنواره‌ای ملی و مدت‌دار بود که در طول دو سه روز پشت سر هم برگزار شود و در حاشیه آن، کلاس‌ها، کارگاه‌ها، نشست‌های نقد و بررسی، سخنرانی، اثرخوانی و … برپا شود. این‌ها مواردی‌اند که در سال‌های آتی می‌توان به ظرفیت جشنواره اضافه کرد. پیشنهاد می‌کنم بعد از برگزاری اختتامیه، جلسه‌ای نه به عنوان آسیب‌شناسی، بلکه با هدف گفت‌وگو برای کیفیت‌بخشیدن به این جشنواره، برگزار شود.

- از نگاه شما به عنوان مؤلف، این جشنواره باید چه چشم‌اندازی داشته باشد تا بتواند در سطح ملی جایگاه خودش را پیدا کند و کیفیت و کمّیت کتاب‌های حوزه کودک و نوجوان را بهبود ببخشد؟

جشنواره ملی کتاب کودک باید آنقدر حرفه‌ای عمل کند که بعد از چند سال بین اهالی ادبیات کودک نوعی مرجعیت پیدا کند؛ طوری که هر پدیدآورنده‌ای با خیال راحت، اثرش را به جشنواره بفرستد و مطمئن باشد که کار او بدون جهت‌گیری خاصی بررسی و دیده می‌شود. نکته دیگر این است که شاید گام بعدی بعد از حرفه‌ای‌شدن، تخصصی‌ترشدن جشنواره باشد. برای تخصصی‌شدن به نظرم باید از عناوین کلی بخش‌های جشنواره فاصله بگیریم و جزئی‌تر ببینیم؛ مثلاً ادبیات نمایشی (نمایشنامه) کودک کجا باید دیده شود؟ آیا بخش ترجمه را می‌شود جدا داوری کرد؟ به خاطر اهمیت پیوندزدن نسل نوباوه با فرهنگ و ادبیات کهن ایران، چرا بخشی مستقل برای ادبیات اقتباسی کودک نداشته باشیم! این موارد و موارد فراوان دیگری هست که همه ظرفیت گفت‌وگو و اجرا دارند.

- با توجه به اینکه دو اثر از شما در بخش داستان کوتاه نامزد شده است، به نظر شما جشنواره‌ها چطور می‌توانند به پذیرش بیشتر داستان کوتاه در میان نوجوانان کمک کنند؟

من از همین کلیدواژه «نوجوان» استفاده می‌کنم تا جواب پرسش شما را بدهم. ببینید ما واقعاً در بخش ادبیات نوجوان مشکل جدی داریم. سال‌هاست که کارشناسان ادبیات کودک و معلمان هشدار می‌دهند که نویسندگان ایرانی مخاطب نوجوان را از دست داده‌اند. اغلب نوجوانان کتابخوانی که خودِ من با آن‌ها دمخور هستم، گرایش عجیبی به ترجمه دارند؛ حتی به این باور ناقص رسیده‌اند که داستان‌ها و نویسندگان خارجی از داستان‌ها و نویسندگان ایرانی بهترند؛ اما من و شما می‌دانیم که بخش کمی از این گزاره درست است نه همه‌اش. نکته‌ای که در اینجا به آن تأکید و باور دارم این است که ما نویسنده‌ها باید اول، سوزنی به خودمان بزنیم و این هشدار را جدی بگیریم. تا جایی که من شناخت دارم، نوجوانان به‌شدت دنبال کار متفاوت و تازه هستند. همیشه این مثال را می‌زنم: اگر از نوجوانی بپرسیم کدام یک از این سه موضوعِ «کشتی»، «هواپیما» و «کشتی هوایی» برایت جالب است، بدون شک دست روی کشتی هوایی می‌گذارد؛ چون کشتی هوایی چیز متفاوتی است که تا حالا نشنیده و ندیده. تجربه‌های اخیر من در نویسندگی این است که برای رسیدن به این درجه، دو راه داریم؛ نوجوانان را دست‌کم نگیریم و به جای «چه گفتن» به «چگونه گفتن» بیندیشیم. باور کنیم نوجوانان به شکل ذاتی در مواجهه با اثر، ابتدا درگیر فرم آن می‌شوند، بعد سراغ محتوا می‌روند (هرچند در رویکردهای نظری معاصر فرم و محتوا یکی هستند). نیازهای زمان اقتضا می‌کند، ما نیز سراغ فرم‌های جدید نویسندگی برویم. در گفت‌وگوی دوستانه‌ای، مجید عمیق، مترجم باسابقه ادبیات کودک به من گفتند غربی‌ها فقط در شعر کودک ۱۵۰ نوع ژانر دارند. حالا از خودمان می‌پرسم: ما که سرزمین گل و بلبل و مهد شعر هستیم، چند نوع ژانر شعر کودک داریم؟ دوباره به گزاره قبلی برمی‌گردم و آن را این‌گونه تدقیق می‌کنم که نویسندگان خارجی از نویسندگان ایرانی قوی‌تر نیستند؛ بلکه نویسندگان غربی کودکان را جدی‌تر می‌گیرند، جسورانه‌تر می‌نویسند و در نوشتن به فرم بیشتر از محتوا توجه دارند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط