محمد اسفندیاری در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در رابطه با ایده اولیه فیلم «۱۳ سالگی» گفت: «۱۳ سالگی» یک فیلم بیوگرافی است که درامی در دل خود دارد. این فیلم بر اساس کاراکتر اصلی، یاسین، که معاصر ماست و آثاری از او چاپ شده، ساخته شده است. هدف ما این بود که به روایت نویسنده که بهعنوان مؤلف یا راوی با افراد صحبت کرده و به یک متن نهایی رسیده، وفادار باشیم. من تلاش کردم مسئولیت حقوقی قضیه بر گردن من نباشد و به این روایت وفادار بمانم.
اسفندیاری در رابطه با میزان وفاداری به داستان اصلی افزود: در ساخت فیلمهای زندگینامهای، مخصوصاً از این دست، وفاداری به متن اهمیت زیادی دارد. به نظرم نمیتوانیم در روایتهای اینچنینی، تخیل زیادی به کار ببریم، بهویژه وقتی شخصیتهایی مثل شهدا محور داستان هستند. اگر کسی بخواهد فیلم شخصی خود را بسازد، بهتر است داستانی خیالی خلق کند، نه اینکه روی یک شخصیت واقعی تغییرات اعمال کند. برای من این مهم بود که به حقیقت نزدیک بمانم و از اضافه کردن موارد تخیلی پرهیز کنم.
وی در رابطه با منبع اصلی فیلم توضیح داد: کتابی که ما برای این فیلم انتخاب کردیم، «از چیزی نمیترسیدم» بود که شامل دستنوشتههای سردار سلیمانی است. این کتاب توسط احمد یوسفزاده بسط داده شده و از طریق گفتوگو با شاهدان عینی جزئیات بیشتری به آن اضافه شده است. برای من جذاب بود که بتوانم این جزئیات را در فیلم نمایش دهم و به واقعیت وفادار باشم.
کارگردان «۱۳ سالگی» در پاسخ به سوال آیا در بازآفرینی وقایع، از تخیل و یا عناصر دراماتیک استفاده کردید، تاکید کرد: ما درام پردازی را به شکلی به کار گرفتیم که تا حد امکان به اصل روایت نزدیک بمانیم. البته اگر ما بیوگرافی شخصیتی تاریخی و کهن را میساختیم، ممکن بود تخیل بیشتری به کار بریم، اما در مورد شخصیتی معاصر که شاهدانش هنوز در قید حیات هستند، نمیتوان از تخیل بیش از حد استفاده کرد.
همچنین اسفندیاری در رابطه با انتخاب یک دوره زمانی خاص و وفاداری به جزئیات و تاثیر بر فرم و تکنیک فیلم توضیح داد: بله، ما دوره زمانی خاصی را انتخاب کردیم که دارای شروع و پایان مشخصی است. از آنجایی که فیلم بیوگرافی است و مخاطب احتمالاً میداند پایان داستان چیست، جزئیات روایت و نحوه بیان آن بسیار اهمیت دارد. انتخاب فرم، میزان دوربین، بازیگری و تمام جزئیات تا مراحل پس از تولید، مانند موسیقی و اصلاح رنگ، همگی بهگونهای انتخاب شدهاند که فضایی نوستالژیک و دهه ۵۰ را بازآفرینی کنند.
وی در مورد استفاده از فیلمهای آرشیوی گفت: ما از آرشیوها استفاده کردیم، چون بازسازی برخی صحنهها بهخاطر هزینههای بالا امکانپذیر نبود. این مچکاتها بین آرشیو و بازسازیهای خودمان جذاب بود و تلاش کردیم تفاوتی میان این دو دیده نشود. مخاطب سیاهچادر واقعی آن زمان را میبیند و سپس به صحنه بازسازی ما کات میشود و تفاوتی احساس نمیکند.
اسفندیاری در رابطه با هدف خود خاطرنشان کرد: هدف من این بود که وفادار به متن و حقیقت باشم و در عین حال فضای دهه ۵۰ را با جزئیات دقیق برای مخاطب بازآفرینی کنم. این تجربه برای من یادآور سینمای آن دوره بود و امیدوارم توانسته باشم بهخوبی آن را به تصویر بکشم.
وی گفت: فیلم «سیزده سالگی» را به همه علاقهمندان به سینمای واقعگرایانه، تاریخ معاصر و زندگینامههای شخصیتهای برجسته و علاقهمندان به شخصیتهای جنگی به خصوص سردار سلیمانی پیشنهاد میکنم. اگر به دنبال فیلمی هستید که با وفاداری به حقایق تاریخی، داستانی عمیق و انسانی را روایت کند، این فیلم برای شماست. همچنین، کسانی که به شناخت بیشتر از زندگی شخصیتهای تأثیرگذار دوران معاصر علاقه دارند و دوست دارند با جزئیات دقیق یک دوره مهم تاریخی آشنا شوند، از تماشای این اثر لذت خواهند برد.
کارگردان «۱۳ سالگی» افزود: این فیلم شما را به سفری در دهه ۵۰ میبرد، با جزئیاتی که نه تنها نوستالژیک، بلکه آگاهیبخش است. اگر به سینمای اجتماعی و روایتهای اصیل از زندگی شخصیتهای معاصر علاقهمند هستید، تماشای «سیزده سالگی» را از دست ندهید.
نظر شما