به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، داستانی هیجانانگیز از جاهطلبی و عشق در نیویورک و سواحل بیانتهای اقیانوس اطلس در دهه هشتاد میلادی است.
روایت این کتاب در تابستان سال ۱۹۸۷ میگذرد و داستان زن جوانی به نام «ایو روزن» نویسنده جویای نامی است که به عنوان یک ویراستار دون پایه در یک انتشارات معروف مشغول به کار است و نمیتواند از زیر سایه برادر باهوشش بیرون بیاید، او بعد از ناکامی در رسیدن به آرزوهایش در عرصه نویسندگی، سعی میکند از فرصت به دست آمده برای شرکت در یک مهمانی تابستانی در خانه ساحلی یک نویسنده نیویورکی معروف نهایت بهره را ببرد.در آن مهمانی ایو عاشق پسر هنرمند نویسنده نیویورکی می شود و کمی بعد به عنوان دستیار او در امر تحقیق استخدام میشود و به جشن کتاب منحصر به فرد نویسنده که در آن شرکت کنندهها با لباس مبدل کاراکترهای کتابها شرکت میکنند دعوت میشود. اما تا شب جشن، او حقایق ناراحتکنندهای را درباره روابط خودش در آن تابستان کشف میکند و متوجه میشود دنیای ادبیایی که او با تمام وجود میخواست جزئی از آن شود، اصلاً آن چیزی نیست که به نظر میرسد.
نویسنده کتاب آخرین جشن، کارن داکس (۱۹۶۰-Karen Dukess) به اندازه سلیقه ادبی و کتابخوانیاش عجیب و غریب است. او در رزومه کاری خود راهنمای تور در اتحاد جماهیر شوروی سابق، خبرنگاری در فلوریدا، انتشار مجله در روسیه و به مدت یک دهه سخنرانی در زمینهی برابری جنسیتی برای برنامه توسعه سازمان ملل متحد را ثبت کرده است.
رمان آخرین جشن کتاب تاکنون موفقیتهایی را کسب کرده از جمله؛ منتخب لیست کتابهای بزرگ مجله ایندی در ژوئیه ۲۰۱۹، یکی از پرمخاطبترین کتابهای تابستانی در مجله پرید در تابستان ۲۰۱۹ و همچنین یکی از بهترین کتابهای تابستان ۲۰۱۹ به انتخاب روزنامه نیویورک پست.
تیلور جنکینز رید، نویسنده و رمان نویس در توصیف این کتاب گفته است: «آخرین جشن کتاب، کتابی است که از خواندنش لذت میبرید. هنگام خواندن داستان زن جوان محاصره شدهای در یک محیط ادبی ازخودراضی در طول یکی از تابستانهای اواخر دهه هشتاد را میبینید که سعی میکند خود را بیابد. من بارها و بارها حرفهای نویسنده را در دلم تایید کردم و دوست نداشتم کتاب به پایان برسد. کارن داکس دنیای شگفت انگیزی خلق کرده که میتوانید ساعتها در آن پرسه بزنید.»
در قسمتی از این کتاب میخوانیم: «پس از اینکه ناهارم را دیروقت خوردم و فکروخیال فرنی هنوز هم در سرم بود، تصمیم گرفتم تا ساحل دوچرخهسواری کنم. تیشرت و شلوارکی که بیشتر از بقیه دوستشان داشتم را پوشیدم، سپس موهای پرپشتم را عقب جمع کردم و با یک گیرهی شل بستم و گذاشتم چند تار از موهایم روی صورتم بیفتد. کمی خط چشم قهوهای کشیدم و از اینکه باعث شده بود سنوسالم کمی بیشتر به نظر برسد، بیآنکه معلوم شود آرایش کردهام، خوشحال و راضی بودم… در امتداد حاشیهی جاده قدم میزدم و از لابهلای انبوه درختها و بوتهها یواشکی نگاه میکردم تا ببینم چه کسی در زمینبازی هست که شاخهای کنارم شکست. برگشتم و چشمم به فرنی افتاد. درحالیکه یک قیچی علفبری را به سمت زمین نشانه میگرفت، ازم پرسید: نظرت چیه؟ دارن تقلب میکنن»
رمان آخرین جشن کتاب به نویسندگی کارن داکس و با ترجمه افسانه هاشمی در ۲۵۲ صفحه و به بهای ۲۶۹ هزار تومان از سوی نشر کامک منتشر شد.
نظر شما