پنجشنبه ۲۷ دی ۱۴۰۳ - ۱۱:۳۲
لذت کتاب‌خواندن در دوره نوجوانی برایم بیشتر بود

محمد گودرزی دهریزی گفت: اکنون چندین برابر دوران نوجوانی کتاب می‌خوانم؛ اما لذت کتاب‌خواندن در دوره نوجوانی بیشتر بود.

سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - فاطمه خداوردی: محمد گودرزی دهریزی یکی از نویسندگانی است که در حوزه ادبیات کودک و و نوجوان، کلماتش روی کاغذ جان می‌گیرند و قلب خواننده را لمس می‌کنند. آثار او، چه در حوزه شعر کودک و نوجوان و چه در روایت‌های ادبی‌اش، پر از زندگی، احساس و نگاه دقیقی به ظرافت‌های انسانی است.

در این شماره از پرونده «چطور کتاب‌خوان شدم؟»، کنجکاوی‌مان درباره نحوه آشنایی این نویسنده، مدرس و پژوهشگر حوزه ادبیات کودک و نوجوان با کتاب و کتاب‌خوانی، ما را بر آن داشت تا این پرسش را پیگیری کنیم که او چطور کتاب‌خوان شده است؟ این کنجکاوی باعث شد در این گفت‌وگو به گذشته‌های دور سفر کنیم؛ به دوران کودکی و نوجوانی محمد گودرزی دهریزی، زمانی که او قدم‌های اول را در مسیر کتاب‌خوانی برداشت. از کتاب‌هایی که در کودکی می‌خوانده تا تأثیر ادبیات شفاهی خانواده و فضای ادبی که در آن رشد کرده است.

گفت‌وگوی پیشِ رو، علاوه‌بر اینکه نگاهی به فضای مطالعاتی یکی از نویسندگان فعال کشور می‌اندازد، برای همه ما که دغدغه کتاب‌خوانی و ادبیات داریم، درس‌هایی درباره اهمیت دوران کودکی و نقش کتاب در شکل‌گیری ذوق و اندیشه ارائه می‌دهد.

- آقای دهریزی چه زمانی با کتاب و کتاب‌خوانی آشنا شدید؟ آیا به یاد دارید اولین کتاب شعر و داستانی که خواندید چه بود؟

کتاب‌خوانی به معنای امروزی‌اش که یعنی خواندن بی‌واسطه یک کتاب غیردرسی، برای من از کلاس سوم ابتدایی شروع شد. اولین‌بار از کتابخانه کوچک مدرسه یک کتاب خشتی کودکانه با رنگ و لعاب بازاری گرفتم. تحت‌تأثیر تعزیه طفلان مسلم، دنبال کتابی درباره عاشورا بودم که کتابدار مدرسه کتاب «قیس بن مسهر» را به من داد. بعدها در نوجوانی وقتی فیلم سینمایی «سفیر» ساخته شد، به دوستانم می‌گفتم که من قبلاً کتابش را خوانده‌ام و به این موضوع افتخار می‌کردم.

امروزه ثابت شده که طلایی‌ترین دوره کتاب‌خوانی، دوره اوان کودکی (تولد تا پایان ۶ سالگی) است. اگر در این سنین برای کودک کتاب خوانده شود، بنیاد زبان در ذهن او شکل می‌گیرد و ذوق و سواد ادبی و زبانی‌اش پایه‌گذاری می‌شود. به ادبیات اوان کودکی، ادبیات «واسطه‌محور» می‌گویند؛ یعنی کتاب را یک فرد بزرگ‌سال برای کودک می‌خواند. ادبیات واسطه‌محور دو عنصر اصلی دارد: «بلندخوانی» و «تکرار». با این دو عنصر است که کتاب در ذهن کودک تثبیت می‌شود. در دوره اوان کودکی زمانی به نتیجه دلخواه می‌رسیم که کتاب را با به‌کارگیری این دو عنصر برای کودک بخوانیم. شما هم امتحان کنید؛ بچه‌های زیر ۶ سال کتاب تکراری را بیشتر از کتاب جدید دوست دارند.

الان که فکرش را می‌کنم، در مورد خودم این موضوع کاملاً صدق می‌کند. تمامی ذوق و علاقه‌ام به کتاب و ادبیات از طریق گوش اتفاق افتاده است. از بدو تولد تحت‌تأثیر سه عنصر اساسی بودم: یکی متل‌های تکراری پدرم که تقریباً هر شب به‌طور منظم برایم می‌خواند؛ دوم شاهنامه‌خوانی برادرم که آن هم مکرر بود و سوم، تعزیه که خیلی برایم جالب بود وقتی می‌دیدم یک‌سری آدم با زبان شعر حرف می‌زدند.

به درستی می‌توانم بگویم که تا پیش از دبستان به‌دلیل زیست دائم در فضای ادبیات شفاهی، صدها داستان را بارها شنیده بودم و از حفظ تعریف می‌کردم. این بود که با ورود به مدرسه و باسوادشدن، عملاً به خواندن کتاب احساس نیاز نمی‌کردم. البته بعدها و با ورود به دوره نوجوانی این علاقه تقسیم شد؛ یعنی در کنار شنیدن قصه‌ها، کتاب هم می‌خواندم.

- مشوق اصلی شما برای کتاب‌خوانی چه کسی بود؟ آیا اصلاً برای کتاب‌خوان شدن باید کسی تشویق‌تان کند؟

من بیشتر به ایجاد یک فضای غالب برای کتاب‌خوانی به‌ویژه در سال‌های پیش از دبستان، اعتقاد دارم تا اینکه یک شخص به‌عنوان مشوق یا مروج کتاب‌خوانی وجود داشته باشد. فضایی که به‌شکل واقعی و طبیعی، نه تصنعی و هدفمند از در و دیوارش سیگنال‌های ادبی فرستاده شود. البته نقش فرد به‌عنوان الگو و شیوه کتاب‌خوانی و اجرای آن فرد کتاب‌خوان (مثل پدر، مادر یا مربی) خیلی مهم است. آن فضا را هم همان فرد باید ایجاد کند.

امروز می‌گویند میزان کتاب‌خوانی افراد بزرگ‌سال بستگی به سه عنصر دارد: اول اینکه «در خردسالی چه کتابی برایش خوانده شده؟»، دوم «چه کسی برایش کتاب خوانده؟» و سوم «کتاب را چگونه برایش خوانده؟». خود من تحت‌تأثیر چنین فضایی بودم. انگار روزها کار می‌کردیم تا شب‌ها دور هم جمع شویم و قصه بشنویم و داستان‌های شاهنامه را گوش کنیم. امروز پژوهش‌ها هم نشان می‌دهند که فضای غالب حتی روی رشد هوش‌های چندگانه تأثیر زیادی دارد؛ مثلاً کودکی که در خانواده موسیقایی رشد می‌کند، خودبه‌خود هوش موسیقایی‌اش بیشتر است.

- در دوران کودکی و نوجوانی عادت خاصی برای مطالعه داشتید؟

دوره پررنگ کتاب‌خوانی من بیشتر به نوجوانی برمی‌گردد. دبیر ادبیاتی داشتیم به اسم آقای شیوا که کتاب «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب» مرحوم آذریزدی را به ما معرفی می‌کرد و نشانی مرکز یا نهادی را به ما داده بود که این کتاب‌ها را با قیمت ارزان برای ما پست می‌کرد. یادم می‌آید یکی از لذت‌هایم دریافت‌کردن بسته پستی بود. به همین دلیل هر ماه یکی از این کتاب‌ها را می‌خریدم، می‌خواندم و تمام می‌کردم و کتاب بعدی را سفارش می‌دادم تا بسته پستی من از طریق مدرسه به دستم برسد.

- آیا احساس شما به کتاب و تعریفی که از مطالعه در سال‌های کودکی و نوجوانی داشتید، با احساس و تعریف‌تان در سنین بزرگ‌سالی تفاوتی کرده است؟ چه متغیرهایی بر این تغییرات تأثیر گذاشته‌اند؟

خیلی تغییر کرده است. اکنون چندین برابر دوران نوجوانی کتاب می‌خوانم؛ اما لذت کتاب‌خواندن در دوره نوجوانی بیشتر بود. الان هدفمند و دسته‌بندی‌شده می‌خوانم؛ می‌خوانم تا مثلاً از فلان موضوع سر دربیاورم ولی در نوجوانی کم، پراکنده و آماتور (عاشقانه و با هدف لذت) می‌خواندم. بعضی‌وقت‌ها هم فقط می‌خواندم تا تمام شود و بسته پستی دیگری برایم برسد. این‌جور کتاب‌خواندن مثل بازی گل‌کوچیک توی کوچه است که بی‌هدف اس: اما خیلی لذت‌بخش. مطمئناً بازیکنان تیم ملی در یک بازی رسمی به اندازه بازی توی کوچ، لذت نمی‌برند.

نکته دیگر، موضوع کتاب‌هایی است که می‌خوانم. در نوجوانی پراکنده‌خوانی می‌کردم. گاهی قصه، گاهی تاریخ، گاهی کتاب زرد روان‌شناسی و البته بیش از همه نمایش‌نامه‌های دست‌نویس را می‌خواندم، چون وارد گروه تئاتر شده بودم و داعیه کارگردانی داشتم؛ اما حالا هرچه جلوتر می‌روم جزئی‌تر می‌شوم. شاید باورش سخت باشد که همین امسال به‌جز کتاب‌های شعر و داستان کودک (که خوراک همیشگی‌ام هستند)، ۹۰ درصد کتاب‌هایی که خوانده‌ام فقط در حوزه اقتباس و البته اقتباس پسامدرن بوده است.

- رابطه‌تان با کتابخانه‌های عمومی چطور بوده است؟ آیا خاطره‌ای از امانت‌گرفتن کتاب از کتابخانه دارید؟

با ورودم به دانشگاه تربیت معلم، پای من به کتابخانه‌ها باز شد. این شانس را داشتم که کتابخانه دانشگاه ما پر از کتاب و غنی بود. تمام دوسالی که آن‌جا برای معلم‌شدن آموزش می‌دیدم، بیشتر وقتم در کتابخانه می‌گذشت. هرچند آخر سال یکی از دوستان و همکلاسی‌هایم به نام محمد یاراحمدی، از نظر دریافت کتاب از کتابخانه، گوی سبقت را از من ربود و جایزه دانشجوی کتاب‌خوان را برد.

- در سنین نوجوانی، آیا کتابی خوانده‌اید که بعداً متوجه شوید مناسب سن شما نبوده است؟

من چندتا نمایش‌نامه بزرگ‌سال خواندم و اصلاً سر در نمی‌آوردم. آن‌موقع نمی‌توانستم تشخیص بدهم که مشکل از من است یا از متن آن نمایش‌نامه‌ها. همین باعث شد شروع به نوشتن نمایش‌نامه کنم و متن خودم را روی صحنه ببرم. اتفاقاً در اولین تجربه نمایش‌نامه‌نویسی‌ام موفق بودم و در سطح استان هم جایزه گرفتم.

- به‌طور کلی، به چه موضوعاتی برای کتاب‌خواندن علاقه داشتید؟ اکنون این علاقه چه تغییری کرده است؟

در نوجوانی غالباً پراکنده‌خوانی می‌کردم؛ اما بسامد نمایش‌نامه‌ها (چاپی و دست‌نویس) و کتاب‌هایی کخ درباره نمایش‌نامه‌نویسی می‌خواندم بیشتر بود. امروز هم خواندن کتاب‌های شعر و داستان کودک، برخی کتاب‌های شعر و داستان بزرگ‌سال و ادبیات کلاسیک و معاصر جزو مطالعات روزمره من است؛ اما در حوزه نظری، این علاقه مرحله به مرحله تغییر کرده است. کتاب‌های نظری و دانشگاهی من، گویای این تغییر هستند. دوره‌ای تمرکزم روی تمامی بحث‌های نظری ادبیات کودک بود. بعد با تمرکز روی شعر کودک کار کردم. یک دهه تمام روی آموزش مهارت نوشتن وقت گذاشتم؛ اما در حال حاضر متمرکز شده‌ام روی ادبیات اقتباسی کودک به‌ویژه اقتباس پسامدرن.

- کتاب‌خواندن چه تأثیری بر گرایش شما به‌سمت فعالیت در حوزه فرهنگ و ادب داشت؟

همان‌طور که گفتم، من بیشتر تحت‌تأثیر ادبیات شفاهی بودم. بدون آنکه بدانم یا بخواهم، هوش روایی و ذوق زیباشناسی‌ام در چنین فضایی رشد کرد. در مدرسه هم درس‌هایی مثل انشا و فارسی را خوب یاد گرفته بودم. از نوجوانی نمایش‌نامه می‌نوشتم و ماجراها را به گونه‌ای تعریف می‌کردم که شنیدنی‌تر می‌شدند. همه این‌ها تأثیر همان فضای غالب ادبیات شفاهی بود. البته تئاتر هم به من کمک زیادی کرد. معلم تئاترم، مهدی کاکاوند، در مدرسه همین فضای غالب تئاتر را برای ما ایجاد کرده بود. از کلاس اول راهنمایی (هفتم) وارد تئاتر شدم و حدود ۲۰ سال در زمینه تئاتر کودک کار کردم. چند سال اول دبیرستان فقط بازی می‌کردم؛ اما کم‌کم شروع به نوشتن نمایش‌نامه کردم و خودم گروه تشکیل دادم.

- به نظر شما که یک بزرگ‌سال هستید، کتاب کودک فقط برای بچه‌هاست یا بزرگ‌ترها هم می‌توانند کتاب بخوانند؟

من در زمینه خواندن کتاب‌های کودک، یک کرمِ کتاب واقعی هستم و به‌نوعی خوره کتاب دارم؛ اما در یک دهه اخیر فقط به قصد لذت نمی‌خوانم؛ بلکه چندبُعدی می‌خوانم، لذت می‌برم، دسته‌بندی می‌کنم، یادداشت می‌نویسم و….

در ادامه باید بگویم که ظاهراً آمارها نشان می‌دهند بیشترین مخاطبان کتاب‌های کودکان، بزرگ‌سالان هستند.

- یک کتاب کودک الهام‌بخش به مخاطبان بزرگ‌سال پیشنهاد کنید و درباره‌اش برایمان بگویید.

معرفی کردن یک کتاب درست نیست؛ زیرا هم کار سختی است و هم سطح توقع خواننده را از آن بالا می‌برد. من همیشه چند کتاب معرفی می‌کنم. ممکن است یکی از این کتاب‌ها برای بزرگ‌سالان الهام‌بخش باشد. در بین کتاب‌های کودکی (نه نوجوان) که خوانده‌ام، این چند کتاب را به بزرگ‌سالان توصیه می‌کنم:

در ترجمه‌ها: کتاب‌های «گربه‌ی باکلاه» و «وقتی هورتون صدای هو کشید» از دکتر زیوس، «ماتیلدا»، «تشپ کال» و «آقای روباه شگفت‌انگیز» از رولد دال، داستان «نقطه» اثر پیتر اچ رینولدز، «پرنده‌ی روح» (البته برای کودک نوشته نشده) اثر میکال اسنانیت، «خشم قلمبه» نوشته میری دلانسه، «قوی‌ترین کلاغ دنیا» از هلمه هاینه، «جایی که وحشی‌ها هستند» اثر موریس سنداک، «تو بی‌نظیری» از مکس لِوکیدو، «دشمن» نوشته دیوید کالی و «پدرهایی که از کتابخانه امانت گرفتم» از دنیس ولهن.

و در تألیف‌ها: «موش سر به هوا» از فرهاد حسن‌زاده، «صفر کله‌گنده» اثر کامبیز کاکاوند، «خانه‌ی دیوانه» نوشته محمدرضا شمس، «داستان گل حسرتی» اثر خودم (هرچند مرسوم نیست و مشک بهتر است که خود ببوید…)، «شب‌به‌خیر فرمانده» از احمد اکبرپور، «یخی که عاشق خورشید شد» اثر رضا موزونی، «شماره تلفن پرنده‌ها» از حسین تولایی و «مجموعه شعر کی بود کی بود» از ناصر کشاورز.

- همان‌طور که در معرفی کتاب‌ها دیدیم شما آثار همکاران‌تان را نیز می‌خوانید و پیگیر آن هستید. چرا؟ آخرین کتابی که خوانده‌اید چه نام دارد؟

بله، مدام می‌خوانم به‌ویژه آثار تازه منتشرشده را دائماً رصد می‌کنم و کارهای جدید را می‌خرم و می‌خوانم. گاهی هم زنگ می‌زنم و درباره آن کارها با صاحبان اثر صحبت می‌کنم. اتفاقاً برخی از دوستان تعجب می‌کنند که چطور با فاصله یکی دو هفته کتاب را خریده‌ام و خوانده‌ام.

جدیدترین کتابی که جمعه همین هفته خواندم، مجموعه «دو خط شاهنامه» از حدیث لزرغلامی است. البته این مجموعه را دو ماه پیش خریده بودم و در نوبت خواندن بود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها