سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - بیتا ناصر: پنگ شپرد، نویسندهی آمریکایی رمانهای پرفروش «همهی اینها و بیشتر»، «نقشهنگارها» و «کتاب اِم»، عاشق سفر است که همین رویه سبب شد تا تجربهی زندگی در پکن، کوالالامپور، لندن، مکزیکوسیتی و نیویورک را داشته باشد. وقتگذرانی در کتابفروشیهای محلی نیز یکی دیگر از علایق اوست. کتابهای شپرد موفقیتهای بسیاری برای او به همراه داشت که عناوینی همچون «بهترین کتاب سال» از سوی واشنگتن پست و «کتاب برجسته» از سوی نیویورک تایمز از آن جمله به شمار میآید.
میثاق خلج که پیشتر ترجمهی کتابهای «گزنه و استخوان»، «هالی بنکس و کولهباری از ترشهایش»، «همیشه با منی»، «بابِل»، «کیم جی یونگ ۱۹۸۲» و «ماهیگیران» را برعهده داشت، اینبار ترجمه رمان «نقشهنگارها» از پنگ شپرد را از سوی انتشارات کتابسرای تندیس به چاپ رساند که به این بهانه در گفتگویی درباره داستان، چگونگی روایت و ویژگیهای این اثر پرسیدیم که میخوانید:
رمان «نقشهنگارها» داستانی تخیلیست که با الهام از واقعیت نوشته شده است. از این منظر ابتدا دربارهی داستان و فضای آن توضیح دهید.
رمان نقشهنگارها با عنوان انگلیسی (The Cartographers) اثر نویسنده آمریکایی پنگ شپرد است که در سال ۲۰۲۲ روانه بازار شد. این کتاب جزء آثار نهایی برگزیده دریافت جایزه کتاب روزنامه لسآنجلس تایمز و همینطور جزء پرفروشترین کتابهای یواسای تودی و لسآنجلس تایمز بوده است.
کتاب نقشهنگارها داستانی درباره نقشههای جادویی است و حکم نقشهای را دارد که ما را همراه خودش به گشت و گذار در دنیای آکادمیک، زندگی شخصی گروهی محقق و شهرهای کاغذی میبرد. این داستان مهیج با مرگ پدر نل یانگ، شخصیت اصلی، در دفتر کارش در کتابخانه عمومی نیویورک آغاز میشود. نل سالها پیش پس از فارغالتحصیلی در مقطع دکتری به همراه نامزدش در کتابخانه عمومی نیویورک به عنوان کارآموز شروع به کار میکند. تمام زندگی و دنیای نل و پدرش نقشهها هستند. نل که از آن دست محققهای کوشاست بعد از پیدا کردن نقشهای در ظاهر بیارزش با پدرش دچار اختلاف میشود. پدرش او را از کتابخانه اخراج میکند و نل ناچار به کار کردن در یک شرکت سطح پایین رضایت میدهد. به مدت هفت سال با پدرش قطعرابطه میکند تا اینکه مطلع میشود پدرش کشته شده و طی تحقیقات راجع به مرگش باز به آن نقشه منحوس میرسد. نقشهای که فقط به گرفتن شغل، آینده و عشقش اکتفا نکرده و حالا پدرش را پس از سالها دوری از او گرفته است. نل حین تفحص به چیزهای مشکوکی برمیخورد و زندگیاش در گردابی از عدماطمینانها پرتاب میشود. هرچه بیشتر جلو میرود، از حقایق اسرارآمیز سی سالهای راجع به پدر، مادر، دوستان مشترک دوران تحصیلشان و زندگی شخصی خودش پرده برداشته میشود. در هزارتویی گیر میافتد که هیچکس قصد ندارد با گفتن واقعیتها راه خروج را نشانش دهد. قدم در راه دشواری میگذارد و با نیروهای متخاصمی در سایه مواجه میشود که قصد آسیب زدن به او و تمام کسانی را دارند که سر راه ستاندن آن نقشه باشند. تمام ماجرا زیر سر همان نقشه کذایی و شهری به نام اَگلو است.
پنگ شپرد
شخصیتهای متعددی در «نقشهنگارها» حضور دارند. شخصیتپردازی در این کتاب را چطور ارزیابی میکنید؟
کتاب شخصیتپردازی خیلی خوبی دارد و همانطور که گفتید، با وجود اینکه شخصیتهای متعددی در داستان وجود دارند، ولی روابط پیچیدهای میانشان نیست. داستان حین روایت زمان حال، فلشبکهایی به گذشته میزند و با آوردن فصلهایی که از زبان شخصیتهای مختلف روایت شده است، گرهگشایی میکند که چطور کار به آنجا رسیده است. یکی از ایدههای جالبی که در کتاب روایت شده، شهرهای کاغذی است. شهرهایی که در واقعیت وجود خارجی ندارند ولی برای جلوگیری از نقض حق کپیرایت درون نقشهها گنجانده شدهاند و این داستان هم بر پایه همین موضع شکل گرفته شده است. شپرد به طرز مبتکرانهای از نقشهنگاری هم به عنوان یک طرح داستانی، هم استعارهای برای کشف حقیقت زندگی نل استفاده میکند.
از کارکردهای ژانر در روایت «نقشهنگارها» بگوئید.
این کتاب جزو آثار گمانهزن است ولی نویسنده به شیوهای جذاب ژانرهای مختلفی را با هم ادغام کرده است و ترکیبی از رئالیسم جادویی، درام خانوادگی، جنایی، حماسی را درون داستان گنجانده است. داستانی که با وجود معمایی و جنایی بودن، فضایی آکادمیک را طوری معرفی میکند که خواننده خودش را در کنار شخصیتها و پیچ و تاب داستان احساس میکند. قوس روایی عاشقانهای هم وجود دارد که به هیچوجه تمرکز خواننده را از موضوع اصلی کتاب منحرف نمیکند. جذابیت داستان در انتهای کتاب و با خوانده یادداشت نویسنده چند برابر میشود، جایی که نویسنده اشاره میکند داستان تخیلی ولی الهام گرفته از واقعیت است و روزگاری جماعتی گونهی دیگری از این تجربیات را زیست کردهاند. نویسنده واقعیت و حقیقت را طوری با هم ادغام کرده که ذهن خواننده در پایان درگیر میشود.
پیشتر رمان «گزنه و استخوان» نوشته تی. کینگفیشر از شما به چاپ رسید. این کتاب در چه فضایی روایت میشود؟
رمان گزنه و استخوان با عنوان (Nettle and Bone) در سال ۱۴۰۳ با ترجمه من و به همت انتشارات کتابسرای تندیس منتشر شد. این کتاب رمان فانتزی و جزء آثار گمانهزن و زیرشاخه فانتزی تاریک است که در سال ۲۰۲۲ به قلم تی. کینگ فیشر نوشته شده است و برنده و کاندید دریافت جوایز مهمی همچون جایزه هوگو به عنوان بهترین رمان سال ۲۰۲۳ و کاندید دریافت جایزه لوکوس به عنوان بهترین رمان فانتزی سال ۲۰۲۳ و کاندید دریافت جایزه نبولا به عنوان بهترین رمان فانتزی سال ۲۰۲۲ شده است.
این کتاب از آن دست داستانهای تخیلی نیست که در آن شاهدختی با شاهزادهای ازدواج میکند، بلکه داستانی است که شاهدخت شاهزادهاش را میکشد. مارا، شخصیت اصلی داستان، کوچکترین دختر یک خانواده سلطنتی است که تاج و تخت کوچکشان در معرض تهدید و سرنگونی قرار دارد. مادرش بنا به مصلحت بزرگترین خواهرش را مجبور به ازدواج با شاهزادهای قدرتمند میکند و مارای سادهدل را برای دور بودن از دسیسههای حکومتی به صومعهای میفرستد. مارا سالها در آنجا به زندگی سادهای کفایت میکند و دورادور از خانوادهاش خبر دارد و میداند که بزرگترین خواهرش مرده و خواهر کوچکترش حاضر به ازدواج با همان شاهزاده شده است و زمانی که برای به دنیا آمدن فرزند خواهرش به آنجا میرود متوجه چیزهای عجیبی میشود. اولش سر در نمیآورد جریان چیست تا اینکه از عالم بچگی بیرون میآید و تصمیم میگیرد این چرخه را متوقف کند تا نفر بعدی خودش نباشد که همسر شاهزاده میشود. سفری را آغاز میکند و در این راه همراهانی همچون ساحره نگهبان قبرستان، سگ استخوانی جادویی، مادرخوانده، مرغ تسخیر شده، شوالیهای اسیر در بازار اجنه، جوجهای نفرین شده را برمیگزیند تا با همدست شوند که خانواده مارا و در نهایت تاج و تختشان را از چنگال آن حاکم مستبد رها میسازد.
در این کتاب از المانهای خاصی بهره برده شد که بر جذابیت داستان میافزایند مثلاً سفر به دنیای زیرین و جایی که در کتاب به عنوان بازار اجنه از آن نام برده شده، آدمهای فانی که ناخواسته از آنجا سر در آوردهاند و در آنجا گرفتار ماندهاند، سر در آوردن مارا از جایی به نام سرزمین آماسیده که مردمانش از گرسنگی به خوردن همدیگر روی آوردهاند، مواجه با مادرخوانده ساحرهای که از پدری انسان و مادری جن متولد شده و دارای قدرتهای ماورایی است و مادرخواندهای نامیرا که هزاران سال عمر کرده است.
از آنجایی که ترجمهی کتابهایی در فضاهای تاریخی و همچنین ژانرهای معمایی، فانتزی و جنایی از حساسیتهای بسیاری برخوردار هستند، از این حیث ترجمه در چنین فضاهایی چه نیازها و لازمههایی را طلب میکند؟
به نظرم مهمترین موضوع درک صحیح مترجم از متن اصلی است که لازمه آن هم تسلط کافی به زبان مقصد است. چون ما در ترجمه با داستان درون ذهن نویسندهای مواجه هستیم که از کشوری دیگر، فرهنگی دیگر، نگرشی دیگر و حال و هوای متفاوتی با ماست. در مورد رمانهای فانتزی موضوع پیچیدگی بیشتری هم پیدا میکند، چون باید یک ماجرای جادویی، تخیلی را که گاهی با تاریخ، واقعیت و حتی علم و هنر در آمیخته شده است، به شیوهای صحیح و گویا بازآفرینی کنیم. طوری که خواننده حین خواندن کامل بتواند مثلاً صحنهای از انجام کار جادویی را در ذهنش تجسم کند، هیجان را احساس کند. لازمه این کار این است که در وهله اول خودمان متن را درست درک کنیم و با این ژانر آشنایی داشته باشیم. به نظرم ترجمه رمانهای فانتزی جزء سختترین شاخههای ترجمه است که ترجمه آن نیاز به زمان و صبوری زیاد مترجم دارد.
برای مخاطبانتان خبری دارید؟
بله. کتاب «بابِل یا تاریخچهای محرمانهای از آکسفورد» که سال گذشته به همت نشر کتابسرای تندیس چاپ شد، تجدید چاپ و روانه بازار شده است. چند کتاب دیگر هم در دست ترجمه و چاپ دارم که امیدوارم به زودی روانه بازار شوند.
نظر شما