یکشنبه ۱۷ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۰:۲۴
حکایت گفت‌وگوی «بط» و هدهد

خراسان‌رضوی - عطار در منطق‌الطیر اشاره می‌کند که بط یا مرغابی از آب پاکیزه‌ای به دنیا آمده و در میان جمع از همین پاکی سخن می‌گوید و اصرار دارد که در کرامات و فضایل او هیچ شکی وجود ندارد.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – زهره مظفری‌پور، نویسنده، محقق و پژوهشگر ادبی: در این حکایت شیخ عطار تصویر زیبایی را به نمایش می‌گذارد و آن ارتباط عمیق بین آب و پاکی است. عطار اشاره می‌کند که بط یا مرغابی از آب پاکیزه‌ای به دنیا آمده و در میان جمع از همین پاکی سخن می‌گوید.

عطار می‌گوید که مرغابی بر این باور است که در دو جهان هیچکس به پاکی او نمی‌رسد و با پاک داشتن دل و جانش به این نتایج می‌رسد که آب منبع حیات و راحتی است و می‌تواند غم‌ها را بشوید. او تاکید می‌کند که بدون آب زندگی ممکن نیست.

وی در این داستان با سخنانی که با هدهد دارد به این نکته اشاره می‌کند که آب برای هر کسی وجود دارد و هیچکس نمی‌تواند از آن جدا شود حتی اگر ظاهری ناپاک داشته باشد، در نهایت شیخ عطار به این نتیجه می‌رسد که هیچ چیز نمی‌تواند به اندازه آب روشنی‌بخش و حیات آور باشد. عطار این حکایت را چنین بیان می‌دارد:

بط به صد پاکی برون آمد ز آب

در میان جمع با خیرالثیاب

گفت در هر دو جهان ندهد خبر

کس ز من یک پاک روتر پاک‌تر

مرغابی با ظاهری بسیار پاک و تمیز از آب خارج شد و در میان مردم با لباس‌های زیبا و نیکو ظاهر شد، منظور لباس‌های سفید است و گفت که در هر دو جهان هیچکس از من خبر نخواهد داشت جز شخصی که از لحاظ پاکی و صفا برتر است.

کرده‌ام هر لحظه غسلی بر صواب

پس سجاده باز افکنده بر آب

همچو من بر آب چون استد کسی

نیست باقی در کراماتم شکی

زاهد مرغان منم با رای پاک

دایمم هم جامه و هم جای پاک

بط گفت که من هر لحظه برای خودم طهارتی انجام داده‌ام بنابراین سجاده‌ام را بر روی آب گسترده‌ام و هیچکس همچون من در آب باقی نمی‌ماند در کرامات و فضایل من هیچ شکی وجود ندارد چرا که زاهدی هستم که همچون پرندگان با اندیشه پاک. تا ابد در جایی پاک و دور از آلودگی زندگی می‌کنم (این اشاره دارد به اینکه مرغابی ادعا می‌کند که چون دائماً در آب هست و سرش را داخل آب می‌برد بر این باور است که سجده می‌کند و سجاده‌اش را روی آب پهن کرده).

وی می‌گوید که صاحب کرامات هست و شروع می‌کند به فخر فروشی و مباهات که من زاهدترین مرغان هستم. هدهد که بهانه‌ها و فخر فروشی او را شنید او را نصیحت و سرزنش کرد و گفت:

هدهدش گفت ای به آبی خوش شده

گرد جانت آب چون آتش شده

در میان آب خوش خوابت ببرد

قطره ی آب آمد و آبت ببرد

آب هست از بهر هر ناشسته روی

گر تو بس ناشسته رویی آب جوی

هدهد به او گفت که به آبی دل‌خوشی که غرق خواب شده‌ای ناگهان یک قطره آب آتشی خواهد شد که تو را از خواب بیدار خواهد کرد، چرا که آب برای شستشوی صورت ناپاک است اما اگر تو خود به طرز زیادی ناپاک باشی حتی اگر آب جوی هم باشد برای تو کارساز نخواهد بود. سپس هدهد این داستان را برای او بیان می‌کند که:

کرد از دیوانه‌ای مردی سوال

کاین دو عالم چیست با چندین خیال

گفت کاین هر دو جهان بالا و پست

قطره‌ای آب است نه نیست و نه هست

یک مردی از دیوانه‌ای (منظور دیوانه عالی‌مقام) پرسید که این دو عالم خاکی و افلاکی بر چه چیزی بنا شده است پاسخ گفت از قطره‌ای آب اما این قطره آب اگر مورد توجه و عنایت پروردگار قرار گیرد، هست می‌شود وگرنه بی ارزش است و هستی ندارد سپس می‌گوید که:

کس ندیده است آب هرگز پایدار

کی بود بر آب بنیاد استوار

این آب هیچگاه پایداری ندارد و همیشه در حرکت است و هر بنایی که روی آب بسازند استوار نخواهد بود و فنا می‌شود.

مصداق این حکایت در سوره بقره است که فرموده است (من آمن بالله و الیوم الاخر و عمل صالحا فلهم اجرهم عند ربهم و لا خوف علیهم و لا یحزنون) هر کس که به توحید و معاد ایمان داشته باشد و عمل صالح انجام دهد اجرش نزد خداوند است و هیچ حزن و اندوهی و ناراحتی به دلش نباید راه داد پس عمل صالح جز اصول دین است در حالی که نماز و روزه و حج و این‌ها جزء فروع دین است جالب است بدانید که اصول دین به جای عمل صالح نبوت را داریم چون نبوت و عمل صالح هر دو یکی هستند ما برای انجام عمل صالح و نبوت نیازمند الگو هستیم و بهترین الگو رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است که صالح‌ترین انسان روزگار بود.پس اگر ما به نبوت اعتقاد داریم باید در رفتارمان ظاهر شود و عمل صالح انجام دهیم ما باید شباهت‌هایی با رسول خدا برای خود کسب کنیم و سعی کنیم شبیه او رفتار کنیم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

تازه‌ها

پربازدیدترین

اخبار مرتبط