گروه تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - «دیری پیش از آغاز تاریخ، زئوس دو عقاب را به گرد جهان فرستاد. هرجا به هم میرسیدند مرکز جهان میشد و آنجا غیببینی مینشست و از امور آدمیان خبر میداد. در نزدیکی غرب آتن؛ و غیببین هزار سال کارش این بود.»
آنچه بازگو شد بخشی از کتاب «تاریخ فشردۀ یونان؛ از عصر اساطیر تا دوران معاصر» نوشتۀ جیمز هِنیج با ترجمۀ حسن افشار بود که از سوی نشر مرکز منتشر شده است.
این کتاب با سیاههای از فهرستی از تصاویر آغاز شده است که شاید تورق آن خالی از لطف نباشد. کار غولها: تختهسنگهای کوکلوپی در میسن، دم میمون مینوسی: دیوارنگاره از آکروتیری، لبخند اسپارتی، بودا با ردا و کاکل هلنی، شمایل بیزانسی، نقشۀ موستراس در قرن هفدهم، چادرهای پناهجویان در معبد هفایستوس، گروه موسیقی ربتیکو در پیرایوس، زنان و مردان در کنار یکدیگر در گروههای چریکی «الاس» میجنگیدند، آنگلا مرکل در لباس نازیها در مجله یونانی «دموکراتیا»، تفنگ بردارید، سنگر بگیرید و… بخشی از تصاویری است که در کتاب آمده است.
پس از پیشگفتار، کتاب در چهار بخش به حکومت بر نیمی از جهان، خواب سنگین، ظهور و سقوط فکر عالی، تنزل دموکراسی میپردازد، و پسگفتار و نمایه پایانبخش کتاب است.
غرب تمدناش را مدیون یونان است
نویسنده در توضیحی کلی به تمدن یونان پرداخته و آن را یکی از نخستین و پیشروترین تمدنهای تاریخ بشری میداند که در تمامی اعصار مورد توجه بسیاری بوده و زیبایی و عظمت این تمدن، اندیشمندان و صاحبنظران بسیاری را به نگارش تاریخ آن از روی منابع گوناگون و بیان ویژگیهای منحصربهفردش ترغیب کرده است. در میان این منابع بیشمار، زندگی شخصی یونانیها میتواند بهخوبی بازگوکنندۀ وقایع تاریخ و هنجارهای حاکم بر جامعه، به شکلی وسیعتر باشد.
در جایی دیگر میگوید که غرب تمدناش را مدیون یونان است ولی ادعا میکند که با حمایت از تلاش یونان برای استقلال و گسترش یونان در سدۀ نوزدهم، ایستادگیاش در برابر نازیها و استبداد، توسعۀ اقتصادی پس از جنگ و پیوستناش به اتحادیۀ اروپا در سدۀ بیستم دِین خود را پرداخته است. یونانیان هرجا که میرفتند فکر توانمندساز انسان را با خود میبردند و دربارهای شمال ایتالیا در دورۀ رنسانس از یونانیان همچون فیلسوفهای اروپایی دورۀ روشنگری الهام میگرفتند.
اسکندر مقدونی و لشکرکشی به ایران
اسکندر مقدونی شخصیتی است که در ایران بیشتر بهخاطر حملۀ هخامنشیان و آتش زدن تخت جمشید شهرت دارد. در این کتاب نیز اسکندر از چشم نویسنده دور نمانده و او را صاحب نبوغی در رزمآرایی میداند. وی یونان را هوشمندانه شناسایی و لشکر را استادانه فرماندهی میکرد ولی مانند ژولیوس سزار ویژگی دیگری هم داشت؛ آمیزهای از شجاعت و نوعی رهبری که فرد را قانع میکرد از جانش بگذرد.
اسکندر برای رسیدن به اهدافش خودکامگی پیشه کرد و در پایان محاصرۀ شهر که هفت ماه به درازا کشید همه سکنه را از دم تیغ گذراند. سپس رهسپار مصر در جنوب شد و راه درازی را در بیابان پیمود تا از زبان سروش شنید که پسر زئوس و آمون است. با این شان بازگشت و شهر اسکندریه را پی افکند و دوران باشکوهی را بنیان نهاد.
نویسنده در بخشی از کتاب به نکتهای اندیشهبرانگیز میپردازد که ما هرگز نخواهیم دانست که اسکندر درباره «دموکراتیا» چگونه میاندیشید. یا چه نقشههایی برای آینده امپراتوری در سر داشت اما شک نیست که نه تنها میخواست فرمانروای همه جهان شود بلکه همچنین قصد داشت به جهان بیاموزد که یونانی شود.
از اسطوره تا تاریخ
یکی از مباحثِ همواره مورد توجه پژوهشگران، موضوع «از اسطوره تا تاریخ» بوده است و در این کتاب به یونان عصر مفرغ اشاره شده است که سه تمدن شگفتآور به خود دیده است: سیکلادی، مینوسی و میسنی.
تمدن مینوسی از آتشفشانی عظیمی در جزیرۀ ترا سخت آسیب دید و میمونهای آکروتیری هم زیر خاکسترها دفن شدند. با این حال امپراتوری مینوسی همچنان به بالیدن ادامه داد و در سدۀ ۱۲ م. به اوج شکوفایی خود رسید، درحالیکه اکنون کوچنشینهایی در سرتاسر اژه تا کرانههای آسیای صغیر داشت. بیشوکم یکهزار سال بعد افلاطون به «موران یا وزغهای گرداگرد یک آبگیر» تشبیهشان کرد.
جنگ با ایران موضوعی است که همواره نظر تاریخپژوهان را به خود جلب کرده است. یونانیان نیز جنگ با ایران را اینگونه به تصویر کشیدند که شاهنشاه ایران؛ داریوش میخواست آتن را کیفر دهد که شهرهای یونانی آسیای صغیر را به شورش بر حکومت او برمیانگیختند. ده سال بعد ایرانیان به فرماندهی خشایارشا پسر داریوش دوباره یورش آوردند و اینبار با نیروی بس بزرگتری در نخستین یورش لشکر اسپارت دیر رسید و نقش تإژأثیرگذاری در ماراتون ایفا نکرد.
هالیکارناسی، تاریخنگار یونانی مدعی بوده که چون رم در ابتدا شهری یونانی بوده، یونانیان نباید رومیان را تحقیر کنند ولی میکردند. مسألۀ دیگر اعتیاد رومیان به خشونت بود. یونانیان برای تماشای کشتارجمعی سر و دست نمیشکستند و حتی در نمایشنامههایشان خشونت را نشان نمیدادند.
این خودکشی نیست، قتل است
این بخش از کتاب، آتن را در بحران بزرگ به تصویر میکشد و نشان میدهد که اعتراضات آتن را فراگرفته است. چندروزی پس از امضای تفاهمنامه صدهزار معترض به خیابانها ریختند. بانکی را آتش زدند و سه تن از کارمنداناش در آتش سوختند. صفهای یادآور مسکو در دوران شوروی منظرههای عادی شهر شدند. بیرون بانکها برای دریافت روزانه ۶۰ یورو از پساندازشان، جلو آشپزخانههای خیریه برای غذا، مقابل نانواییهای زنجیرهای ونتیس که هر روز صبح دههزار عدد نان رایگان به مردم میدادند. شبها بینوایی و مخاطرات شهر بیشتر به چشم میآمد. مردم در پیادهروها و روی نیمکتهای پارکها یا جلو درهای خانهها و توی خورورها میخوابیدند و گاهی با لگد دستههای الوات دستراستی که خیابانها را در جستوجوی مهاجران گز میکردند از خواب میپریدند.
نویسنده در پایان کتاب در نتیجهای که میگیرد به این نکته اشاره میکند یونانیان شاید بیش از هر ملت اروپایی دیگری هنوز «اکسنیا و «توموس» و «فیلوتیمو» را به خاطر میآورند که جامعه را تغذیه میکردند و مشارکت را تشویق میکردند. طالس ملطی که یکی از حکیمان هفتگانۀ یونان باستان در سدۀ ششم پیش از میلاد بود، میگفت: «برای یونانیان فیلوتیمو مثل تنفس است.» همین چند ماه پیش بود که نخستوزیر یونان در اوج تاختوتاز کرونا گفت: «بیایید فیلوتیمو را تبدیل به واکسن ملی یونان کنیم.»
کتاب «تاریخ فشردۀ یونان» در ۲۶۴ صفحه و با قیمت ۳۵۰ هزار تومان از سوی نشر مرکز منتشر شده است.
نظر شما