سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - الهه شمس: کتاب «فلسفه سیاسی هابز: مبنا و تکوین آن»، تالیف لئو اشتراوس و ترجمه یاشار جیرانی که توسط انتشارات ققنوس به چاپ رسیده، یکی از آثار برجسته و عمیق در حوزه فلسفه سیاسی به شمار میرود. این اثر نه تنها تحلیلی موشکافانه از اندیشههای توماس هابز ارائه میدهد، بلکه خواننده را به سفری در دل تاریخ و بسترهای فکریای میبرد که به تکوین این اندیشهها انجامیدهاند. پیشگفتار کتاب، با دقتی مثالزدنی، به تشریح زمینههای تاریخی، فرهنگی و فلسفی قرن هفدهم میلادی میپردازد؛ دورانی که با تحولات عظیم سیاسی و اجتماعی همچون جنگهای داخلی انگلستان، منازعات میان سلطنتطلبان و جمهوریخواهان، و بحرانهای عمیق فلسفی و دینی همراه بود. اشتراوس در این مقدمه، بر اصالت و نوآوری دیدگاههای هابز تاکید ورزیده و نشان میدهد که چگونه این آشفتگیها و تنشهای فکری، هابز را به سمت جستجوی اصولی بنیادین برای ساماندهی به روابط انسانی و ایجاد نظمی پایدار سوق داد.
این بخش همچنین به پیشینه فکری خود هابز اشاره دارد؛ تحصیلات کلاسیک او در زبان لاتینی و یونان، دوران تحصیل در آکسفورد و آشنایی با فلسفه مدرسی، گرایش عمیق او به انسانگرایی که پیش از چرخش به ریاضیات و علوم طبیعی بر او تاثیری تعیینکننده داشت و همچنین تاثیر محافل آریستوکراتیک که به واسطه ارتباطش با ویلیام کوندیش با آنها حشر و نشر داشت. پیشگفتار به خوبی روشن میسازد که فهم فلسفه هابز بدون درک این بافت پیچیده تاریخی و فکری ممکن نیست و بر ضرورت بررسی دقیق اصول اندیشههای سیاسی وی و نقش محوری فلسفه اخلاقی و سیاسی در ساختار فکری و آثارش تاکید میکند. در واقع، این مقدمه، خواننده را برای ورود به تحلیل عمیق اشتراوس از یکی از مهمترین و بحثبرانگیزترین متفکران سیاسی مدرن آماده میسازد.
تحلیل اشتراوس از بنیانهای فلسفه سیاسی هابز
یکی از محورهای اصلی تحلیل لئو اشتراوس در این کتاب، ریشه یابی بنیانهای فلسفه سیاسی هابز است. اشتراوس استدلال میکند که برخلاف تصور رایج، فلسفه هابز صرفاً محصول سنت فلسفی پیشین یا دستاوردهای علم جدید در زمانه او نیست، بلکه عمیقاً در درک خاص هابز از «طبیعت انسان» ریشه دارد. این دیدگاه به اشتراوس امکان میدهد تا به ورای ظواهر رفته و تناقضها و پیچیدگیهای نهفته در آثار هابز را آشکار سازد. او نشان میدهد که چگونه نگاه هابز به انسان به عنوان موجودی اساساً خودخواه، منفعتطلب و در پی «صیانت نفس»، به سنگ بنای نظریه او در باب «وضعیت طبیعی» بدل میشود؛ وضعیتی که در آن، فقدان قدرت مرکزی منجر به «جنگ همه علیه همه» میشود.
اشتراوس به دقت بررسی میکند که چگونه مفاهیمی چون ترس (به ویژه ترس از مرگ خشونتبار) و نیاز به امنیت، هابز را به سمت نظریه «قرارداد اجتماعی» و ضرورت وجود یک «حاکمیت قدرتمند» و مطلق برای حفظ صلح و ثبات سوق میدهد. او همچنین به بررسی بنیان اخلاقی فلسفه هابز میپردازد و نشان میدهد که چگونه ایدههای او در مورد قانون طبیعی، با وجود گسست از برداشت سنتی (ارسطویی و مدرسی)، چارچوبی اخلاقی-عملگرایانه را شکل میدهد که هدف اصلیاش نه کشف حقایق متعالی، بلکه ایجاد نظم و جلوگیری از هرجومرج است. او این رویکرد واقعگرایانه و گاه بدبینانه به طبیعت انسان و نسبت آن با اخلاق و قانون را به عنوان یکی از وجوه تمایز اصلی فلسفه هابز نسبت به سنت کلاسیک و قرون وسطی برجسته میسازد و رابطه فکری هابز با متفکرانی چون افلاطون، ارسطو و حتی دکارت را مورد کاوش قرار میدهد تا نشان دهد هابز چگونه ضمن رد برخی جنبههای سنت، همچنان بر مبانی آن، بنای جدیدی را استوار کرد.
تکوین اندیشه و اهمیت پایدار فلسفه هابز
لئو اشتراوس در بخش دیگری از کتاب، به فرایند شکلگیری و تکامل (تکوین) اندیشه سیاسی هابز میپردازد. او صرفاً به تحلیل اثر مشهور هابز، یعنی «لویاتان»، بسنده نمیکند، بلکه سیر تحول فکری او را از آثار اولیهاش مانند «عناصر قانون» و «درباره شهروند» و حتی کتاب کمتر مورد توجه «درباره انسان» که در آن به تفصیل به ماهیت انسان و جامعه پرداخته، دنبال میکند. اشتراوس نشان میدهد که چگونه ایدههای هابز در طول زمان پالایش یافته، منسجمتر شده و بهتدریج به سیستم فلسفی جامعی که در لویاتان به اوج خود میرسد، تبدیل شدهاند. او همچنین به تاثیر پذیریهای فکری هابز، از جمله تاثیر آثار رابرتسون، در شکلگیری برخی دیدگاههایش اشاره میکند. اشتراوس در بررسی این سیر تکوینی، به رابطه پیچیده هابز با سنت فلسفه سیاسی، به ویژه درگیری فکری او با میراث افلاطون و ارسطو، توجه ویژهای دارد. او استدلال میکند که هابز با وجود نقد و رد بخشهایی از سنت کلاسیک، نتوانست یا نخواست خود را کاملاً از آن رها کند و در نهایت، رویکرد جدید و متمایز خود به نظریه سیاسی را بر پایه بازتفسیری رادیکال از همان مبانی بنا نهاد.
در پایان کتاب، اشتراوس به تامل در باب اهمیت پایدار فلسفه سیاسی هابز و ارتباط آن با اندیشه سیاسی معاصر میپردازد. او نشان میدهد که چگونه پرسشهای بنیادینی که هابز در باب ماهیت قدرت، حاکمیت، نظم، آزادی و طبیعت انسان مطرح کرد، همچنان در کانون مباحث فلسفه سیاسی امروز قرار دارند و درک دقیق اندیشههای او، با وجود گذشت قرنها، برای فهم چالشهای سیاسی و اجتماعی دوران ما ضروری است. این کتاب، با تحلیل عمیق و چند لایه خود، نه تنها فهم ما را از هابز غنیتر میسازد، بلکه دعوتی است به تفکر انتقادی درباره بنیانهای اندیشه سیاسی مدرن.
نویسنده و مترجم: لئو اشتراوس و یاشار جیرانی
لئو اشتراوس (۱۸۹۹-۱۹۷۳)، فیلسوف سیاسی و مورخ فلسفه آلمانی-آمریکایی، یکی از تاثیرگذارترین چهرههای فکری قرن بیستم محسوب میشود. او که در خانوادهای یهودی در آلمان متولد شد و بعدها به آمریکا مهاجرت کرد، بیشتر دوران تدریس خود را در دانشگاه شیکاگو گذراند و شاگردان برجستهای را تربیت کرد که بعدها به «اشتراوسیها» شهرت یافتند. روش تفسیری منحصربهفرد و گاه پیچیده اشتراوس در خوانش متون کلاسیک فلسفه، به ویژه آثار افلاطون و ارسطو، و همچنین بهره گیری او از آثار فلاسفه مسلمان و یهودی قرون وسطی مانند فارابی و ابنمیمون برای فهم عمیقتر این متون، از ویژگیهای بارز کار اوست. اشتراوس یکی از منتقدان جدی مدرنیته به شمار میرفت و معتقد بود که بنیانهای فکری فلاسفه دوران باستان و ادیان وحیانی، استواری بیشتری نسبت به دیدگاههای متفکران مدرنی همچون ماکیاولی، هابز، لاک و روسو دارند. او در آثارش تلاش میکرد نشان دهد که پیروزی ظاهری فلسفه مدرن، تا حد زیادی مرهون نادیده گرفتن یا بدفهمی استدلالهای قویتر فلاسفه پیشین بوده است. کتاب حاضر، نمونه بارزی از رویکرد انتقادی و تفسیری اشتراوس در مواجهه با یکی از پایه گذاران اصلی اندیشه سیاسی مدرن، یعنی توماس هابز، است. ترجمه روان و دقیق این اثر به زبان فارسی توسط یاشار جیرانی، امکان دسترسی خوانندگان فارسیزبان به این تحلیل مهم را فراهم آورده و توسط انتشارات ققنوس منتشر شده است.
نظر شما