چاپ اول کتاب «تفسیر کنزالدقائق و بحرالغرائب» (عربي) اثر علامه محقق شیخ محمد قمی مشهدی و تحقیق حسین درگاهی از سوی انتشارات شمسالضحی و دلیلما منتشر و روانه بازار نشر شد.
در حديثى از پيامبر اكرم(ص) درباره فضيلت تلاوت سوره آلعمران مىخوانيم: «من قرء سورة آلعمران اعطى بكل آية منها امانا على جسر جهنم؛ هركس سوره آلعمران را بخواند به تعداد آيات آن، امانى بر پل دوزخ به او مىدهند.» همچنين در حديثى از امام صادق(ع) نيز آمده است: «من قرء البقرة و آلعمران جائا يومالقيامة يظلانه على رأسه مثلالغمامتين؛ كسى كه سوره بقره و آلعمران را بخواند، در روز قيامت، همچون دو ابر بر سر او سايه مىافكنند.»
به گفته بعضى از مفسران مشهور ، به نظر مىرسد كه اين سوره در خلال سالهاى جنگ بدر و جنگ احد(سالهاى دوم و سوم هجرت) نازل شده باشد كه بخشى از طوفانىترين دورانهاى زندگى مسلمين را در صدر اسلام منعكس مىكند .
محورهاى اصلى بحثهاى اين سوره ، اين چنيناند:
1- بخش مهمى از آن به توحيد و صفات خداوند و معاد و معارف اسلامى پرداخته و بحث مىكند.
2- بخش ديگرى درباره جهاد و دستورات مهم و ظريفى در اين زمينه و همچنين درسهاى عبرتى كه در دو غزوه مهم اسلامى(بدر و احد) بود سخن مىگويد، و همچنين شرح امدادهاى الهى نسبت به مؤمنان و حيات جاويدان شهيدان راه خدا.
3- در قسمتى از اين سوره، به يك سلسله احكام اسلامى در زمينه لزوم وحدت صفوف مسلمين و خانه كعبه و فريضه حج و امر به معروف و نهى از منكر و تولى و تبرى(دوستى با دوستان حق و دشمنى با دشمنان حق) و مساله امانت، و انفاق در راه خدا و ترك دروغ و مقاومت و پايمردى در مقابل دشمن و صبر و شكيبائى در مقابل مشكلات و آزمايشهاى مختلف الهى و ذكر خداوند در هر حال، اشارات پر معنايى شده است.
4- براى تكميل اين بحثها ، بخشى از تاريخ انبياء از جمله : آدم و نوح و ابراهيم و موسى و عيسى و ساير انبياء(عليهمالسلام) و داستان مريم و مقامات اين زن بزرگ و توطئههاى پيروان متمرد حضرت موسى(ع) و مسيح(ع) در برابر اسلام، نيز ذكر شده است.
مطالب اين سوره چنان به هم مربوط و هماهنگ است كه گوئى همه آنها يك جا نازل شده است.
بعضى از مفسران درباره شان نزول اين سوره مىگويند: «هشتاد و چند آيه از اين سوره در باره فرستادگان و مسيحيان نجران كه به نمايندگى از طرف آنان براى تحقيق در باره اسلام به مدينه آمده بودند، نازل شده است.»
فرستادگان نجران 60 نفر بودند كه چهارده نفر آنان از اشراف و برجستگان آن ديار محسوب مىشدند، سه نفر از اين چهارده نفر سمت رياست داشتند و مسيحيان آن سامان در كارها و مشكلات خود به آن سه نفر مراجعه مىكردند، يكى از آنان «عاقب» بود كه او را «عبدالمسيح» نيز مىگفتند وى امير و رئيس قوم خود محسوب مىشد، و قوم او هيچگاه با نظريه و رأى او مخالفت نمىكردند ، ديگرى «سيد» نام داشت كه او را «ايهم» نيز مىگفتند ، وى سرپرست تشريفات و تنظيم برنامه سفر و مورد اعتماد مسيحيان بود، نفر سوم «ابوحارثه» نام داشت كه مردى دانشمند و صاحب نفوذ بود ، و كليساهاى متعددى به نام او ساخته بودند، او تمام كتب دينى مسيحيان را حفظ داشت.
اين گروه 60 نفرى در لباس مردان قبيله بنىكعب به مدينه آمدند و به مسجد پيامبر(ص) وارد شدند. پيامبر(ص) نماز عصر را با مسلمانان خوانده بود، اين 60 نفر لباسهاى زيبا و پر زرق و برق و جالب پوشيده بودند كه به گفته يكى از صحابه پيامبر(ص) هرگز نديدهايم فرستادگانى به اين زيبائى باشند! موقعى كه آنها وارد مسجد شدند، هنگام نمازشان بود، طبق مراسم خود، ناقوس را نواختند و به طرف مشرق ايستاده، مشغول نماز شدند، گروهى از اصحاب پيامبر(ص) خواستند مانع شوند اما پيامبر(ص) فرمود به آنها كارى نداشته باشيد!
پس از نماز، عاقب و سيد، خدمت پيامبر(ص) رسيدند و با او آغاز سخن كردند. پيامبر(ص) به آنها پيشنهاد كرد به آيين اسلام درآيند و به پيشگاه خداوند تسليم شوند.
عاقب و سيد گفتند: ما پيش از تو اسلام آورده و تسليم خداوند شدهايم! پيامبر(ص) فرمود: شما چگونه بر آيين حق هستيد، با اينكه اعمالتان حاكى است كه تسليم خداوند نيستيد، چه اينكه براى خدا فرزند قايليد و عيسى(ع) را پسر خدا مىدانيد و صليب را عبادت و پرستش مىكنيد و گوشت خوك مىخوريد، با اينكه تمام اين امور مخالف آيين حق است! عاقب و سيد گفتند: اگر عيسى پسر خدا نيست، پس پدرش كه بوده است؟ پيامبر(ص) فرمود: آيا شما قبول داريد كه هر پسرى شباهتى به پدر خود دارد؟ گفتند: آرى. آنگاه پيامبر(ص) فرمود: آيا اينطور نيست كه خداى ما به هر چيزى احاطه دارد و قيوم است و روزى موجودات با اوست. گفتند: آرى همين طور است. فرمود: آيا عيسى اين اوصاف را داشت. گفتند: نه. فرمود: آيا مىدانيد كه هيچ چيزى در آسمان و زمين بر خدا مخفى نيست و خداوند به همه آنها داناست. گفتند: آرى مىدانيم. فرمود: عيسى غير از آنچه كه خدا به او ياد داده، از پيش خود چيزى مىدانست؟ گفتند: نه. فرمود: آيا مىدانيد كه خداى ما همان است كه مسيح را در رحم مادرش همانطور كه مىخواست، صورتگرى كرد؟ گفتند: همينطور است. فرمود: آيا چنين نيست كه عيسى را مادرش مانند ساير كودكان در رحم حمل كرد، و بعد همچون مادرهاى ديگر، او را به دنيا آورد؟ و عيسى پس از ولادت، چون اطفال ديگر غذا مىخورد. گفتند: آرى چنين بود. فرمود: پس چگونه عيسى پسر خدا است با اينكه هيچگونه شباهتى به پدرش ندارد؟!. سخن كه به اينجا رسيد، همگى خاموش شدند، در اين هنگام، هشتاد و چند آيه از اوايل اين سوره براى توضيح معارف و برنامههاى اسلام نازل شد.
از ديگر آيات اين سوره، آيه 61 ميباشد كه به آيه مباهله معروف است. در بررسی آیه مباهله در منابع تفسیری و تاریخی و حدیثی به اهمیت این ماجرا و این آیه در اندیشه اسلامی دست مییابیم. این منابع همگی بر حضور اهلبیت(ع) در این ماجرا تاکید کرده و نزول این آیه را از فضایل ایشان شمردهاند؛ گرچه همگی بر ارتباط مباهله به ماجرای خلافت تاکید نکردهاند. در این بین، متکلمان و مفسران شیعه بیشترین مباحث را در اثبات افضلیت اهلبیت(ع) و نیز سزاوری امام علی(ع) در خلافت بعد از پیامبر در ذیل این آیه و نیز در منابع کلامی مستقل گرد آوردهاند.
تمام آيات سورهنساء(به استثناى آيه 58 طبق نقل بعضى از مفسران) در مدينه نازل شده است و از نظر ترتيب نزول بعد از سوره ممتحنه قرار دارد. اما ميدانيم ترتيب كنونى سورههاى قرآن مطابق ترتيب نزول سورهها نيست يعنى بسيارى از سورههائى كه در مكه نازل شده در آخر قرآن قرار دارد و بسيارى از سورههائى كه در مدينه نازل شده است در اوائل قرآن قرار گرفته است.
البته مداركى در دست است كه جمعآورى سورههاى قرآن به شكل كنونى در زمان خود پيغمبر(ص) واقع شده، بنابر اين به هنگام جمعآورى قرآن شخص پيامبر(ص) به دلائل مختلفى از جمله اهميت مطالب و ترتيب طبيعى آنها، دستور داده است كه سورهها را بر طبق وضعى كه الان مىبينيم قرار دهند، كه نخستين آنها سوره «حمد» و آخرين آنها سوره «الناس» است بدون اينكه كلمه و يا حتى حرفى از آيات و يا سورهها كم و يا زياد شود.
اين سوره از نظر تعداد كلمات و حروف ، طولانىترين سورههاى قرآن بعد از سوره «البقره» است و داراى 177 آيه ميباشد و نظر به اينكه بحثهاى فراوانى در مورد احكام و حقوق زنان در آن طرح شده به سوره نساء ناميده شده است.
اين سوره در مدينه نازل شده، يعنى به هنگامى كه پيامبر(ص) دست در كار تاسيس حكومت اسلامى و ايجاد يك جامعه سالم انسانى بود، به همين دليل بسيارى از قوانينى كه در سالم سازى جامعه مؤثر است در اين سوره نازل شده است. و از طرفى چون افرادى كه تار و پود اين جامعه نو پا را تشكيل مىدادند افراد بتپرست ديروز با آن همه آلودگىهاى دوران جاهليت بودهاند، لذا بايد قبل از هر چيز رسوبات گذشته را از مغز و روح آنها بيرون ساخت و به جاى آن قوانين و برنامههائى كه براى نوسازى يك جامعه فرسوده لازم است قرار داد.
بحثهاى مختلفى كه در اين سوره مىخوانيم عبارتاند از:
1- دعوت به ايمان و عدالت و قطع رابطه دوستانه با دشمنان سرسخت.
2- قسمتى از سرگذشت پيشينيان براى آشنائى هرچه بيشتر به سرنوشت جامعههاى ناسالم.
3- حمايت از كسانى كه نيازمند به كمك هستند، مانند: يتيمان و دستورهاى لازم براى نگاهدارى و مراقبت از حقوق آنها.
4- قانون ارث بر اساس يك روش طبيعى و عادلانه در برابر شكل بسيار زنندهاى كه در آن زمان داشت و به بهانههاى مختلفى افراد ضعيف را محروم مىساختند.
5- قوانين مربوط به ازدواج و برنامههائى براى حفظ عفت عمومى.
6- قوانين كلى براى حفظ اموال عمومى.
7- كنترل و نگهدارى و بهسازى نخستين واحد اجتماع يعنى محيط خانواده.
8- حقوق و وظائف متقابل افراد جامعه در برابر يكديگر.
9- معرفى دشمنان جامعه اسلامى و بيدار باش به مسلمانان در برابر آنها.
10- حكومت اسلامى و لزوم اطاعت از رهبر چنين حكومتى.
11- تشويق مسلمانان به مبارزه با دشمنان شناخته شده.
12- معرفى دشمنانى كه احيانا فعاليتهاى زير زمينى داشتند.
13- اهميت هجرت و لزوم آن به هنگام روبرو شدن با يك جامعه فاسد و غير قابل نفوذ.
14- مجددا بحثهائى در باره ارث و لزوم تقسيم ثروتهاى متراكم شده در ميان وارثان.
پيامبر اسلام(ص) درباره فضيلت اين سوره فرمودند: «هركس سوره نساء را بخواند گويا به اندازه هر مسلمانى كه طبق مفاد اين سوره ارث ميبرد، در راه خدا انفاق كرده است و همچنين پاداش كسى را كه بردهاى را آزاد كرده به او ميدهند.» بديهى است در اين روايت و در تمام روايات مشابه آن، منظور تنها خواندن آيات نيست بلكه خواندن مقدمهاى است براى فهم و درك، و آن نيز به نوبه خود مقدمهاى است براى پياده ساختن آن در زندگى فردى و اجتماعى، و مسلم است كه اگر مسلمانان از مفاد آيات اين سوره در زندگى خود الهام بگيرند همه اين پاداشها را علاوه بر نتائج دنيوى آن خواهند داشت.
مفسر اين كتاب، شیخ محمدبن محمدرضا قمی مشهدی دانشمندی جامعنگر، ادیبی کوشا، فقیهی پارسا، محدثی مورد اعتماد و از همه مهمتر یکی از برجستهترین مفسران دنیای تشیع در اوایل قرن دوازدهم است. او که در یکی از بهترین دوران شکوفایی تشیع یعنی عصر صفویه زندگی میکرد، با بزرگترین دانشمندان، محدثان، فقیهان و فیلسوفان سده یازده و دوازده همنشین بود كه برخی از آنان عبارتاند از: ملا محمدمحسن فیض کاشانی(1091 قمری)، علامه محمدباقر مجلسی(1111 قمری)، علامه محقق ملا محمدباقر سبزواری، صاحب ذخیرةالمعاد فی شرحالارشاد(1091 قمری)، شیخ محمدبن حسن حر عاملی، صاحب وسایلالشیعه(1104 قمری) و ملاخلیلبن غازی قزوینی، نویسنده شرح عدهالاصول والصافی فی شرحالکافی(1089).
میرزا محمدقمی بر اثر معاشرت با این بزرگان و سایر دانشمندان برجسته معاصرِ خویش، به مقامات عالیه علمی و معنوی و کمالات روحانی نایل آمد. از تاریخ تولد، وفات، اساتید و شاگردان وی اطلاعات دقیقی در دست نیست؛ اما از گفتهها و نوشتههای برخی از رجالشناسان معتبر و متبحر و مورد اطمینان همانند محدث نوری در «الفیضالقدسی»، محقق خوانساری در «روضاتالجنات» و محدث قمی در «فوائدالرضویه» و سیدمحسن امین در «اعیانالشیعه»، برمیآید که این شخصیت قرآنی از علامه مجلسی و فیض کاشانی بیشترین بهرهها را از خرمن فضل و دانش آن بزرگان برده و در سال 1107 به افتخار اخذ اجازه از علامه مجلسی نایل آمده است.
مفسر قمی در خطه عالمپرور خراسان و در شهر مقدس مشهد دیده به جهان گشود و بعد از تحصیلات ابتدایی به کسب علوم و دانشهای رایج و معارف الهی پرداخت. این عالم بزرگ بر اثر تلاش و کوشش فراوان توانست آثار متعدد و پر ارجی را تالیف کند، که این آثار به نوبه خود، زینتبخش محافل علمی و مذهبی و چراغی فروزان برای دانش دوستان و معرفتجویان شد. در میان تالیفات پرارج وی، تفسیر بینظیر «کنزالدقائق» منزلت ویژهای دارد.
این تفسیر محصول سالها تلاش و مطالعه مرحوم میرزا محمد قمی در آثار قرآنی به جای مانده از گذشتگان و مجموعهای از بهترین نظریات برگزیده و زیباترین آثار دانشمندان و مفسران قبل از وی است. علامه مجلسی در تقریظ خود بر این تفسیر مینویسد: «خداوند جزای خیر دهد به عالم شایسته، دانشمند کامل، پژوهشگر ژرفنگر، جانشین زبردست گذشتگان، شخصیتی که دقیقترین معانی علمی را با فکر تیزبین خود به دست میآورد و گوهرهای حقیقت را با رأی صائب خود استخراج میکند، عالم مطلع، نیک اقبال و تربیت یافته مکتب اهلبیت(ع)، مولانا میرزا محمد مولف این تفسیر. انشاءاللّه پیوسته تحت تاییدات پروردگار توانا موفق باشد. او این تفسیر را زیبا، متقن، با کمال دقت، پرفایده و بجا نوشته و آیات بینات قرآن را با روایات ائمه طاهرین(ع) تفسیر نموده است. نکتههای ناب معانی را از پوسته لفظ جدا نموده و سنت و کتاب را با هم تلفیق کرده است. او تمام تلاش خود را در تفسیر خویش به کار گرفته و آنچه از اخبار و احادیث لازم بوده استخراج نموده است. او همچنین معانی لطیف و رازهای ناگفته را به تفسیر خویش افزوده و تفسیر خود را پربار و پسندیدهتر کرده است. خداوند او را از برکات ایمانش بهرهمند گرداند و اهل ایمان را از تفسیر وی بهرهور سازد و به او بهترین جزای نیکوکاران را عطا فرماید و با ائمه طاهرین -صلوات اللّه علیهم اجمعین- محشور بگرداند.»
آقا جمال خوانساری، زبدهترین استاد مجامع علمی شیعه در عصر صفوی و صاحب تالیفات گرانسنگ علمی و تحقیقی، در مورد میرزا محمد قمی و تفسیر وی مینویسد: «اما بعد، خداوند متعال با فضل کامل خویش به جناب مولا، دانشمند عارف، فاضل هوشیار، جامع فضایل اخلاقی، دانای به علوم و حکمتهای بشری، عالم به اسرار وحیانی و معارف قرآنی... مولانا میرزا محمد -که خداوند در هر زمینهای یاور او باشد- همچنان که خداوند به او توفیق تالیف چنین تفسیر ارزشمندی را عنایت کرده است. وی در تالیف و گردآوری تفسیر خویش از معتبرترین تفاسیر و مشهورترین کتابهای حدیث بهره برده است. این تفسیر همانند نامش گنجینه نکات دقیق و دریای گوهرهای نایاب و ارزشمند است. هر خوانندهای که با دید حقیقتبین به آن نظری بیفکند، با صدفهای پر از مرواریدِ حقیقت مواجه خواهد شد. خداوند دانشپژوهان و مشتاقان معارف قرآنی را از ثمرات و معارف آن بهرهمند گرداند. و این تفسیر گرانسنگ را برای مولف فاضلش ذخیره آخرت قرار دهد.»
علامه شیخ آقابزرگ طهرانی، کتابشناس مشهور اسلامی، در مورد تفسیر «کنزالدقائق» چنین میگوید: «این تفسیر همچون تفسیر "نورالثقلین" در پرتو معارف اهلبیت(ع) آیات قرآن را تفسیر کرده است؛ اما از جهات متعددی بر نورالثقلین برتری دارد؛ از جمله این که: اسناد روایات را بیان میکند؛ ارتباط آیات دیگر را با آیه مورد تفسیر روشن مینماید؛ نکات ادبی و اِعراب آیات مورد توجه قرار گرفته است؛ توضیح آیات را به طور مختصر و با شرح مزجی برآورده است و سپس به نقل روایات در مورد آن میپردازد؛ گاهی نکاتی را برخلاف نورالثقلین مطرح مینماید.»
علاوه بر امتیازاتی که علامه تهرانی فرموده است، در این تفسیر مزایای دیگری نیز مشاهده میشود؛ مثل: مباحث صرفی و نحوی، نقل و نقد اقوال دیگران، شناخت لغات، ارتباط الفاظ و آیات، توضیح الفاظ و مفردات روایات و احادیث وارده در ذیل آیات، و بهرهگیری از اشعار برترین شعرای عرب همچون نابغه و کمیت بن زید اسدی.
مفسر قمی در تفسیر خویش، احادیث قرآنی را از تفسیر فراتبن ابراهیم، تفسیر قمی، عیاشی و تبیان شیخ طوسی نقل میکند. در مباحث تفسیری از مجمعالبیان، تفسیر امام حسن عسکری(ع) ، تفسیر ابن مسعود و ابن عباس، کشاف، برهان، بیضاوی، الدرالمنثور، علیبن ابراهیم و دیگران بهره میگیرد.
میرزا محمد قمی در آغاز تفسیر خویش، هدف از تالیف این اثر ارزشمند را چنین بیان میکند: «من در گذشته، تعلیقاتی بر تفسیر مشهور علامه زمخشری نگاشته بودم و آن را با دقت و حوصله مطالعه و بررسی نمودم. سپس حواشی علامه زبردست، شیخ بهاءالدین عاملی را مطالعه نموده و در مورد مطالب آن اندیشیدم. آنگاه به نظرم آمد که تفسیری را که حاوی اسرار ناشناخته قرآن و در بردارنده نکات جدید و بکر در مورد تاویل آیات آن باشد، در پرتو احادیث و روایات و گفتارهای قرآنیِ ائمه اطهار(ع) تالیف نمایم.»
این تفسیر علاوه بر چاپهای قدیمی، که در 4 مجلد بزرگ بود، اخیرا در 17 جلد و با تحقیقات آقای حسین درگاهی منتشر و به جامعه قرآنی عرضه شده است. ترجمه این تفسیر در زمان مفسر انجام شده است و بخشهایی از آن در کتابخانه آیةاللّه مرعشینجفي و قسمتی دیگر در کتابخانه آستان قدس موجود است. در یک کلام میتوان گفت این تفسیر چکیده مهمترین تفاسیر امامیه و عصاره اندیشههای قرآنی تا عصر مفسر قمی است. کنزالدقائق سرشار از عبارتهای زیبای انوارالتنزیل بیضاوی، جمعبندی و نظم و ترتیب مجمعالبیان طبرسی، نکات جذاب و دلنشین کشاف زمخشری و حاشیههای شیخ بهایی و سایرین است که مولف، با تجزیه و تحلیل آنها، بهترین نظرات را برگزیده و سپس اندیشههای بدیع خویش را بر آنها افزوده، در نتیجه تفسیری نفیس، جامع و جالب توجه پدید آورده است. به همین جهت در طول سه قرن گذشته تفسیر کنزالدقائق مورد توجه قرآن پژوهان بوده است.
همچنان که از ملاحظه تالیفات مفسر قمی برمیآید، وی به علوم مختلف عصر خویش احاطه داشته و در مورد هر موضوعی رسالهای جداگانه نگاشته است. او بر موضوعاتی چون: علوم بلاغت، سیره و تاریخ، علوم قرآنی و تفسیر ، کلام، فلسفه، علم حدیث، صرف و نحو، فقه، دعا، زیارت، شعر و ادبیات احاطه داشته و آرائی را ابراز نموده است.
علامه محقق شیخ محمد قمی مشهدی (صاحب تفسير حاضر) در نگاه ديگر علماي اسلامي: محدث قمی: «این عالم جلیل از شاگردان علامه مجلسی(ره) است و علامه مذکور، ثنای بلیغی از او و از تفسیر او نموده است و او را اجازه داده است».
میرزا حسین نوری، صاحب مستدرکالوسائل: «تفسیر کنزالدقائق از بهترین، جامعترین و کاملترین تفاسیر است و از تفسیر صافی و نورالثقلین مفیدتر میباشد».
میرزا محمدباقر خوانساری: «او دانشمندی فاضل و عالمی عامل، ادیبی جامعنگر، محدثی فقیه و مفسری مطلع و مورد اطمینان میباشد. او از چهرههای والامقام در عصر علامه مجلسی، محقق سبزواری و ملامحسن فیض کاشانی است».
شیخ حر عاملی، صاحب وسائلالشیعه: «مولانا محمدبن رضا قمی از فضلای هم عصر ما است. او شرح منظومهای در علم معانی و بیان دارد که در صد بیت تنظیم شده و به نام نجاحالمطالب موسوم گردیده است.»
این مفسر گرانقدر، در موارد متعددی از تفسیر خویش به دفاع از مقام ولایت پرداخته و آیاتی را که در مورد علی(ع) نازل شده، به نحو شایستهای توضیح داده و شأن نزول آن را مستدل و محکم و در پرتو روایات اهلبیت(ع) مطرح نموده است. به عنوان نمونه او در ذیل آیه 55 سوره مائده که به آیه «ولایت» معروف است، مینویسد: «امام باقر(ع) در مورد آیه(انما ولیکماللّه و رسوله والذین امنوا الذین یقیمونالصلوة و یوتون الزکوة و هم راکعون) میفرماید: عدهای از یهودیان که در میان آنان چهرههای شاخصی مانند عبداللّهبن سلام، اسیدبن ثعلبه، ابن یامین و ابن صوریا وجود داشتند و به تازگی مسلمان شده بودند، آن روز برای تقویت ایمان و پرسش سوالاتی، به محضر پیامبر آمده بودند. آنان به رسول اکرم (ص) گفتند: ای پیامبر خدا! حضرت موسی(ع) برای خودش یوشعبن نون(ع) را وصی قرار داد، وصی شما کیست؟ ولی و سرپرست ما مسلمانان بعد از تو چه کسی خواهد بود؟ در این هنگام بود که آیه ولایت بر پیامبر نازل گردید. بعد از نزول وحی، رسول خدا به حاضرین فرمود: برخیزید! آنان بلند شدند و به همراه پیامبر به مسجد رفتند. همزمان با ورود پیامبر اکرم، سائلی از مسجد خارج میشد. پیامبر به سائل فرمود: ای سائل! آیا کسی به تو چیزی عطا کرد؟ گفت: بلی، این انگشتر را به من دادند. فرمود: آن را چه کسی به تو داد؟ او در حالی که به علی(ع) که در حال نماز بود اشاره میکرد، گفت: آن مردی که در حال نماز است، این انگشتر را به من بخشیده است. پیامبر دوباره پرسید: او در چه حالی آن را به تو داد؟ سائل گفت: او در حال نماز و موقع رکوع، آن را به من عطا کرد. در این موقع صدای پیامبر به تکبیر بلند شد و جمعیت حاضر در مسجد با پیامبر همصدا شدند.
بعد پیامبر به مردم فرمود: علیبن ابیطالب بعد از من، ولی و سرپرست شما است. آنان گفتند: ما راضی و خشنود هستیم که خداوند پروردگار ماست و اسلام دین ما و محمد(ص) پیامبر ما و علیبن ابیطالب(ع) رهبر و امام ما است. در این هنگام آیه بعد نازل شد که: (و من یتول اللّه و رسوله والذین امنوا فان حزبالله همالغالبون) و کسانی که ولایت خدا و پیامبر او و افراد باایمان را بپذیرند(پیروزند؛ زیرا) حزب خدا پیروز و برتر است.
این کاوشگر معارف عالیه قرآن در نیمه اول قرن دوازدهم و در حدود سال 1125 قمری دار فانی را وداع گفته، به لقاءاللّه پیوست.
چاپ اول کتاب« تفسیر کنزالدقائق و بحرالغرائب (جلد سوم)» (عربي) در شمارگان 1000 نسخه،641 صفحه و بهای دوره 17 جلدی 1110000 ریال راهی بازار نشر شد.
نظر شما