به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، نخستين نشست «عرفان در ادبیات ایران» عصر دیروز(شنبه 26 دی) با حضور پرویز عباسی داکانی، دبیر نشست، غلامحسین عمرانی، سخنران و علاقهمندان این حوزه، در سراي اهل قلم برگزار شد.
در ابتدای این نشست غلامحسین عمرانی از ادبیات کهن به عنوان ادبیات ماندگار و جاودانه یاد کرد که تفاوت های بسیاری با ادبیات معاصر دارد و توضیح داد: در میان بزرگان شعر و ادب فارسی سعدی به افهام بشری نزدیکتر است و توانسته خود را به ادبیات جهان نزدیک کند. حافظ نیز چنین کاری را انجام داده، اما استاد سخن سعدی است.
وی از زبان و شعر به عنوان آن چه در فهم اکثر مردم میگنجد، یاد کرد و زبان سعدی را زبانی نزدیک به زبان محاوره و گفت و گو دانست. از سوی دیگر اشراف سعدی به گذشته فرهنگی ایران را در ماندگاری او موثر خواند.
عمرانی سعدی را شاعری موعظه گر دانست و افزود: البته وعظ خشک اخلاقی را از سوی سعدی نمیبینیم. سعدی شاعر حکیمی است و حکیم به معنای فردی است حکمتدان نه حکمتخوان.
وی در مقایسه میان سعدی و حافظ شیوه سخن گفتن، جهان بینی و زبان آن دو را دارای شباهتهایی دانست و تاکید کرد: بی شک تفاوتهای بسیاری میان این دو شاعر وجود دارد که از رهگذر درک این تفاوتها میتوانیم محدودیت، اندیشه یا قلمرو ویژه آن شاعر را دریابیم.
این پژوهشگر ادبی ادامه داد: سعدی شاعری نصیحتگر، اخلاقی و البته تحت تاثیر مذهب اشعری است؛ اما حافظ با وجود تسلط به علم کلام به هیچ یک از این دو رویکرد تمایل ندارد.
وی درباره دیدگاه این دو شاعر به صوفیان گفت: هر دو نگاهی انتقادی به صوفیان و واعظان داشتهاند و هیچ گاه ادعای صوفیگری نکردهاند. اما این مسئله را سعدی بر مبنای دیدگاه کلامی و حافظ بر مبنای دیدگاه شهودی نشان داده است.
عمرانی حافظ را شخصیتی رند، عاقل، دانا، حکیم و در عین حال مستور در میان الفاظ و واژه ها دانست که چهرهای مبهم دارد و هنوز موضع او برای همگان روشن نیست. این درحالی است که سعدی دیدگاه و موضع کاملای روشنی دارد.
وی یکی دیگر از تفاوتهای بارز این دو شاعر را در شیوه غزلسرایی آن دو دانست و اشاره کرد: غزلهای عاشقانه سعدی از برترین غزلهای شعر فارسی است اما مصلحتبینی سعدی سبب شده تا در ابتدای دفترش با غزلی پندآموز روبرو باشیم.
عمرانی با تاکید بر این موضوع که حافظ در شعرش غیر مستقیم با جهان روبرو میشود ادامه داد: دید حافظ و حتی عرفان او مبنای هنری دارد و نه مبنای مدرسی و حکمی، برعکس سعدی که عرفانی مکتبی و مدرسی دارد.
وی از حافظ به عنوان شاعری اهل درد یاد و تصریح کرد: حافظ غزلهای تامل برانگیز بسیاری دارد اما عرفانش را زیرکانه در شعر میگنجاند. سیمای مبهم حافظ، اطلاعات و آگاهیهای حافظ از عصر خود و تلمیحات و اشارات ظریفی که به کار میبرد نشان میدهد که نه فیلسوفی رسمی، نه صوفی بازاری و نه عارفی مصطلح است و حتی مخالف آنها نیز هست.
این پژوهشگر ادبی شناختن چهره حافظ را وابسته به غزل های او خواند و توضیح داد: اما درباره سعدی با توجه به آثار متعدد او در تمام زمینهها، تنها یک چهره از او بسیار دوستداشتنی است و آن سعدی عاشق است.
وی ادامه داد: تاثیرپذیری سعدی از قرآن بسیار آشکار است اما در غزل حافظ با تلمیح و اشاره همراه شده و حافظ جنبه هنری آن را رعایت کرده است.
عمرانی با تاکید بر نحوه استفاده حافظ از کلمات گفت: میتوان از میان ابیات حافظ یک بیت را انتخاب کرد که یک مفهوم ویژه داشته باشد از سوی دیگر لجامگسیختگی در شعر حافظ دیده نمیشود. حافظ شعر را از آسمان به زمین آورده و آن را زمینی کرده است. اما مهمترین ویژگی شعر او اصلاح و تغییر در شعر است. حافظ حتی از موازین اصولی نیز تغییر ایجاد میکند.
وی در توضیح دیگر ویژگیهای شعر حافظ گفت: حافظ میتواند دو کلمه ضد را در شعرش جمع کند و کنار یکدیگر استفاده کند. هنرمندی، گستاخی و اعتراض خیامی که در وجود او نهادینه شده چنین امکانی را بریش فراهم میکند. البته نباید فراموش کرد که حافظ شاعری هم سنت گرا و هم نوگرا است.
عباسی داکانی: حافظ، خیامیتر از سعدی است
در ادامه این نشست عباسی داکانی به رابطه سعدی و خیام و حافظ و خیام اشاره و تصریح کرد: حافظ بر دم غنیمتی تاکید دارد. به نظرم حافظ خیامیتر از سعدی است و این خود جای بحث دارد. از سوی دیگر دوپارگی شخصیت سعدی در شعرش دیده میشود.
وی رابطه سعدی و مولوی و حافظ و مولوی را نیز رابطهای دانست محل تامل بسیار و تاکید کرد که از نظر فکری حافظ به مولانا نزدیکتر بوده است. فلسفه حیات نزد حافظ روشنتر است اما دقت جزءنگری سعدی در حافظ دیده نمیشود؛ چراکه سعدی استاد مسلم ریزهکاریهاست.
عباسی داکانی ادامه داد: هزلهای سعدی بسیار گستاخانه است و او را به عبید نزدیک میکند؛ اما حافظ در مقام طنزگویی نیز هرگز از راه ادب خارج نمیشود و ادب طنز را حفظ میکند.
وی در پایان درباره بحث اخلاق در شعر سعدی توضیح داد: سعدی در زمانهای میزیسته که احساس میکرده هنوز بخشی از اخلاق باقی مانده و مردم را به آن دعوت کرده است تا بتواند اخلاق را حفظ کند.
بخش پایانی نشست به پرسش و پاسخ اختصاص یافت. در این بخش یکی از شرکتکنندگان در نشست پرسشی مبنی بر این که آیا سعدی فیلسوف بوده یا نه مطرح کرد.
عمرانی در پاسخ به این پرسش گفت: حد هر علمی را موضع آن علم مشخص می کند پس ما به هیچ شاعری نمیءتوانیم فیلسوف بگوییم. خیام شاعر نبوده بلکه فیلسوف بوده اما حافظ شاعری فیلسوف و عارف بوده است. این در حالی است که سعدی نه شاعری عارف و نه شاعری فیلسوف است. بلکه به معنای واقعی شاعر است. و حق دارد ازهمه علوم زمان خود بهره گیرد. بر همین روال از فلسفه نیز استفاده کرده است.
داکانی نیز در توضیح این امر گفت: باید رابطه شعر و فلسفه را مشخص کنیم و آگاه باشیم که سیستمهای فلسفی متفاوت از تفکر فلسفی هستند.
نخستين جلسه از سلسله نشستهای «عرفان در ادبیات ایران» عصر دیروز(شنبه 26 دی) از ساعت 16:30 تا 18:30 در سراي اهل قلم، واقع در خيابان انقلاب اسلامي، خيابان فلسطين جنوبي، كوچه خواجهنصير، شماره دو برگزار شد.
یکشنبه ۲۷ دی ۱۳۸۸ - ۱۰:۲۳
نظر شما