نخستين جلسه نقد كتاب گام اوليها به بررسي مجموعه داستان "هيچ "نوشته "سعيد بردستاني " اختصاص داشت كه با حضور نويسنده اين كتاب ، بلقيس سليماني ،پيمان اسماعيلي و رسول آباديان در سراي اهل قلم برگزار شد.
وي افزود: داستانهاي مجموعه" هيچ" در شمار ادبيات اقليمي قرار مي گيرند و برخي از داستان هاي اين مجموعه از اين ويژگي، مبرا هستند. زبان داستانهاي اين مجموعه در برگيرنده برخي از اصطلاحات اقليمي جنوب است.
نويسنده رمان «بازي آخر بانو» يادآور شد:البته داستانهاي اقليمي اين مجموعه با داستانهاي نويسندگان بوشهري كه پيش از اين آثار آنها را خواندهايم، هيچ شباهتي ندارند. آثار نويسندگان چون:منيرو روانيپور، احمد آرام، محمدرضا صفدري رنگ بويي رئاليست جادويي_ كه خاص نويسندگان ايراني است_ دارند.
وي با اشاره به داستانهاي اقليمي گفت: در اين داستانها با فضاي جديدي كه با عناصري چون: نخل، دريا ،شرجي و طوفان شكل گرفته اند، روبهرو ميشويم كه امكانات جديدي براي ادبيات اقليمي براي ما به ارمغان آورده اند. اما داستانهاي "سعيد بردستاني "با تمام داستانهاي اقليمي كه تاكنون خواندهايم، متفاوت است.
اين منتقد يادآور شد: بردستاني در داستانهاي خود از گويش و اصلاحات و نحو بوشهري استفاده كرده است. اما باورها و اعتقاداتي كه از زبان شخصيتها در داستانهايش مطرح ميكنند، با باورهاي مردم جنوب تا حدودي متفاوت است.
وي افزود: سعيد بردستاني در اين مجموعه با بسياري از عناصر زباني بازي كرده است و در بسياري از موارد زبان شاعرانه بر همه عناصر داستان هاي او چيره شده. چون زبان شاعرانه از عنصر روايي تهي است و استفاده از اين زبان سرعت روايت داستانها را كند ميكند.
سليماني با اشاره به داستانهاي نويسندگاني چون نادر ابراهيمي و راضيه تجار كه از زبان شاعرانه بهره برده اند، گفت :زبان شاعرانه داستان را به سمت قطعه ادبي پيش ميبرد و در بيشتر موارد نويسندگاني كه زبان شاعرانه را براي روايت بر
مي گزينند، از پس داستان به خوبي بر نمي آيند و زبان شاعرانه آنها با موضوع داستان همخواني ندارد.
وي با اشاره به تاثير نويسندگاني چون محمد رضا صفدري بر داستان هاي سعيد بردستاني گفت: در داستان "بلوط هاي به گل نشسته "خاك، رواي داستان است و در اين داستان از زاويه ديد خاك شاهد كنشهاي انساني هستيم . اين شيوه روايت براي من بسيار جالب بود.
سليماني ادامه داد:براساس انتخاب شخصيتهاي داستان، شيوه روايت و نحوه آگاهي دادن به مخاطب نيز تغيير ميكند.مثلا رمان "خشم و هياهو" نوشته" ويليام فاكنر" از زوايه ديد يك عقب مانده ذهني روايت ميشود و شيوه اطلاعات دهي او به مخاطب بسيار با رمانهايي كه از زاويه ديد يك انسان عادي يا كودك روايت ميشود،فرق ميكند.
وي با بيان اين مطلب كه جهان ما از منظر جسماني شكل گرفته است و از خلال وضعيت جسماني رواي يك داستان روايت ميشود ،گفت: مثلا نوع روايت شخصيتي كه نميتواند حرف بزند، با شخصيتي كه حرف مي زند بسيار متفاوت است.
وي درباره ترجمه داستانهاي "سعيد بردستاني" به زبانهاي ديگر گفت: داستانهايي كه قابل ترجمه اند كه در آنها شاهد بازي زباني نباشيم، مثلا داستانهاي محمدرضا صفدري به خاطر بهرهگيري از عناصر اقليمي ترجمه پذير نيستند.
وي با اشاره به اين مطب كه رمان و داستان كوتاه متاثر از مناسبات شهري شكل گرفته است، گفت: به نظر من دوره اقليمي نوشتن تمام شده است و آمار كتابخواني در كشور ما بسيار پايين است و به جاي اينكه به مخاطبان ادبيات اقليمي توجه كنيم،در وضعيت كنوني تغييري به وجود نمي آوريم.
سليماني درباره نويسنده جواني به نام سعيد بردستاني گفت: بردستاني در مجموعه " هيچ "توانسته است چند گام از ديگر نويسندگان فراتر برود و يكي از ويژگيهاي خوب او، پر كلمه بودن است.
"پيمان اسماعيلي "با تاييد گفتههاي" بلقيس سليماني" درباره كتاب" هيچ "گفت: تكنيكهاي كه سعيد بردستاني براي روايت داستانهايش انتخاب كرده، معاصر هستند و اما در بيشتر موارد راوي اين داستانها داناي كل هستند.
نويسنده مجموعه داستان "جيبهاي باراني ات را بگرد " يادآور شد: داستان اول مجموعه "هيچ "شباهتهاي بسياري با داستان "معصوم اول" ، هوشنگ گلشيري دارد.گلشيري در اين داستان با استفاده از عنصر ترس نسبت به پديدهاي كه نسبت به آن شناختي ندارد داستان را پيش ميبرد.
وي افزود: لحن شخصيتها در مجموعه "هيچ "به خوبي در نيامده است و شاهد تمايز لحن در اين مجموعه نيستم. اما در بيشتر داستانهاي اين مجموعه شاهد تكنيكهاي موفق هستيم و گاه فرم حكايت بر برخي از داستانها غالب است.
اسماعيلي ادامه داد : راوي بايد به اهميت روايت اعتقاد كامل داشته باشد و چيزي كه روايت مي كند بايد خواننده را جذب كند.
اسماعيلي با اشاره به داستان اول مجموعه "هيچ "كه نويسنده در آن با استفاده از فرم روايي داستان و فواصل زماني شيوه جديدي روايتي خلق كرده است، يادآور شد: نويسنده در اين داستان ذره ذره به مخاطب اطلاعات ميدهد، اما زماني كه بايد حرف بزند برخلاف بسياري از نويسندگان سكوت ميكند و ابهام موجب فرم جديدي در داستان ميشود.
وي افزود: اما نويسنده در داستان" بلوط هاي به گل نشسته "با استفاده از تكنيكها نميتواند فرم جديدي خلق كند و در اين داستان بخش عظيمي از فرم روايت بر دوش خاك است. اما نويسنده زماني كه به مشتقات خاك ميرسد، برخوردش با اين عناصر متفاوت است.
اسماعيلي ادامه داد: نويسنده در داستانهاي اين مجموعه گاه از فرم روايت همينگوي و گاه از فرم روايت حكايت وار بهره برده است.
وي در ادامه درباره ترجمه داستان به ديگر زبان ها گفت: به نظر من ترجمه لحنهاي شخصيتهاي مختلف بسيار دشوار است و مترجم بايد به زبان مسلط باشدتا بتواند از عهده چنين كاري بربيايد. هر كتابي را مي شود، ترجمه كرد اما مهم آن است چه ترجمه اي از آب در مي آيد.
در ادامه رسول آباديان گفت: سعيد بردستاني از نويسندگان موفق است كه اثرش ويژگيهاي خاص خودش را دارد. جهان داستان بسيار گسترده است و هر نويسنده شيوه خاصي را براي خود بر ميگزيند و نويسندگاني چون فاكنر، همينگوي... در آثار خود از خطا به دور نبودهاند.
آباديان در پايان گفت: اميدواريم كه جلسات نقد كتاب اولي ها بتواند فضا و امكانات خوبي براي نقد آثار نويسندگان فراهم بياورد و از دل اين جلسات كه در سراي اهل قلم برگزار مي شود، منتقداني جديد به جامعه ادبي ما تزريق شوند.
نظر شما