به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، اسلاميندوشن، نويسنده و اديب پيشكسوت، در «همايش موسيقي شعر حافظ» كه عصر ديروز(دوشنبه، 19 مهر) در مركز فرهنگي «شهر كتاب» برگزار شد، گفت: موسيقي و زبان خاص حافظ، او را از ديگران جدا ميكند. حافظ هيچگاه حرف تازهاي نزده است. اغلب حرفهاي او در گذشته گفته شده و جهانبيني او هم متشكل از جهانبيني پيشينان اوست، ولي بخش مهمي از منحصر به فرد بودن حافظ، موسيقي كلام اوست.
وي افزود: حافظ در حالتي از كلام ميسروده كه خيال ميكرده با عالم بالا پيوند دارد. موسيقي كلام حافظ در ناخودآگاه او جاي يافته و اين از عجايب است كه كسي در آن زمان، در گوشهاي از شيراز به اين آستانه از قدرت كلام دست يابد. حروف، اصوات، كلمات و حركت آنها در شعر بسيار اهميت دارد و از حروف، اصوات وارد كلمات ميشوند.
اين اديب پيشكسوت كنايه و ايهام را از ديگر اركان و دلايل توجه به ديوان حافظ دانست و توضيح داد: حافظ كلامي دو پهلو و كنايهآميز را در شعرش به كار برده كه هيچكدام از شاعران ما نتوانستهاند چنين بياني داشته باشند. از اين رو شعر حافظ اين آمادگي را دارد كه به صورت فال درآيد.
نويسنده «جام جهانبين» حافظ را شاعر عوام و خواص دانست و گفت: از حافظ هم اشخاص كمسواد و هم خواص كمك ميگرفتهاند. «محمد گلاندام» كه همزمان حافظ بوده از او سوال كرده كه چرا ديوانتان را تنظيم نميكنيد و حافظ در پاسخ گفته است كه اگر اين ديوان در يك جا جمع شود، سندي خواهد بود كه به خاطر آن، مرا حكومتيان و متعصبان زمان تحت تعقيب قرار دهند. او اولين شاعر فارسي بوده كه در زمان حياتش اشعارش را جمع نكرده و از اين رو، بعد از حافظ، اختلاف نظر ميان كلمات و ابياتش به وجود آمده است.
اين اديب به موضوع پيوستگي ميان زمين و آسمان در اشعار حافظ اشاره كرد و درباره نقش اين ويژگي در فال گرفتن از ديوان او توضيح داد: پيوستگي ميان زمين و آسمان در شعر حافظ نوعي ارتباط خاص و بينظير در زبان شعر او به وجود آورده است و اين دو گرايش بشري، به وضوح در محتواي اشعار او رخ مينمايد. اينگونه به نياز مخاطباني كه هم زمينطلب و هم آسمانجو هستند، پاسخ داده است.
اسلاميندوشن ويژگي ديگر ديوان حافظ را اشاره به خلاصهاي از تاريخ ايران از دوران باستان دانست و گفت: ديوان حافظ بيانگر تاريخ ايران است و كل تاريخ اين كشور را در خود جاي داده است و من آن را به همين خاطر، «تاريخ مقطر» نام ميگذارم. اين شاعر از دورههاي اساطيري و شخصيتهايي مانند جمشيد و فريدون و كاووس تا شيرين و خسرو و بعد، دوران اسلام در ديوانش سخن گفته است و به شيوه خودش تاريخ را خلاصه كرده است. بر اين اساس بخشي از گرايشي كه در مردم براي فال گرفتن با حافظ ديده ميشود، براي همنوايي و آشنايي با آينده و گذشتهشان است. حافظ نه فقط وجدان ناآگاه ايراني را سروده، بلكه بيانگر وجدان آگاه ايراني نيز هست.
اين اديب با اشاره به تلفيق مفاهيم ضروري زندگي در ديوان حافظ گفت: ركن اصلي ديوان حافظ عشق است و اين عشق تنها مربوط به يك انسان و جايگاه انسانها نيست، بلكه جرياني نيرومند و زندگيبخش و تكيهگاه مفاهيم شعري اوست. اين نيرو همان نيرويي است كه مانند نيروي رسيدن يك شخص به شخصي ديگر، حيات را جاودانه ميكند.
نويسنده «ايران را از ياد نبريم» افزود: انسانها احساس عشق را براي رسيدن به قله زندگي و حيات جاودان طلب ميكنند و از اين طريق به دنبال جايگزيني براي زندگي هستند و اين جاذبه را نوع نگرش حافظ به عشق در ديوانش ايجاد كرده است.
ندوشن كه در ادامه سخنانش به تفكر دوگانهانديشي در اشعار حافظ و ارتباط آن با اقبال مردم به فال گرفتن از اين ديوان اشاره كرد، توضيح داد: حافظ در آن دوران ميدانسته كه انسان نبايد بر يك تفكر خاص متمركز شود، چرا كه همواره نوساني بين دو يا چند انديشه در وجود انساني حركت ميكند و انسان به يك جزم و تفكر وابسته نميماند و اين در شان انسان متفكر نيست.
نويسنده «مرزهاي ناپيدا» افزود: اين انديشه كه انديشهها شايد مكمل همديگرند و دوگانگي انديشه لازمه پيشرفت و گشايش است، در كلام حافظ ديده ميشود. او بارها اقرار ميكند كه من در بين نوسان ميان دو انديشه خاص هستم. اين نگرش وصفالحال مردم ايران است. تاريخ ادبيات فارسي آن را گواهي ميدهد و ادبيات فارسي يكي از بزرگترين منابع اين ذهنيت و طرز تلقي را به جهانيان عرضه كرده است.
وي همچنين از انديشه تبديل جزء به كل در جهانبيني حافظ سخن گفت و توضيح داد: ديوان حافظ مانند روزنامه زمانه است. تبديل جزء به كل، هنر بزرگي است. خيلي اوقات كه يك موضوع پيش پاافتاده ميتواند به امري كلي تبديل شود، چرا كه در زمانهاي مختلف مشكلات و گرفتاريهاي بشر بسيار به هم شبيه است و به همين دليل مردم با فال گرفتن و توجه به ديوان حافظ به اشعارش آويختهاند.
ندوشن، ادامه صحبتهايش را درباره دو نيروي «عشق» و «ريا» در اشعار حافظ پي گرفت و تصريح كرد كه در ديوان حافظ، عشق، نيروي زندگي است و ريا، مانع است و حافظ خودش را بارها از رياكاري و تزوير ملامت كرده و در ديوانش نشان داده كه تاريخ ايران همواره با رياكاري همراه بوده است.
سهشنبه ۲۰ مهر ۱۳۸۹ - ۱۲:۵۰
نظر شما