كتاب «نفقه زوجه» به قلم دكتر حسن فرشتيان از سوي موسسه بوستان كتاب تجديد چاپ شد.
از ديرباز، حقوق خانواده، دو ويژگي متقابل بوده است. از يك سو، خانواده نخستين كانون همكاري متقابل، زندگي جمعي و تعاون بر مبناي مهر و محبت و عواطف و نيازهاي متقابل بوده و عاطفه و محبت، حاكم اصلي بر تشكيلات خانواده بوده است و از سويي ديگر، گاه اين تعادل بنا به عللي به هم ميخورده و مسوولان نظام اجتماعي و قانونگذاران مجبور به مداخله ميشدهاند.
از مهمترين مسائل حقوق خانواده كه در همه مراحل زندگي جلوه ميكند، در دوران زناشويي و پس از انحلال آن، در رابطه با زوجين و ه در رابطه با فرزندان و ديگر بستگان، مساله «نفقه» است. موضوع اين كتاب هم «نفقه زوجه در حقوق ايران و مطالعه تطببقي آن» است.
با پيشرفت اخلاق و تمدن زندگي، انتظار ميرفت چنين مسائلي در درون خانوادهها حل شود. اگر در دوران زناشويي، زوجين به وظايف متقابل همديگر آشنا باشند، تا در وظايف خويشتن كوتاهي نكنند و از طرف مقابل، توقعات نابهجايي نداشته باشند، اين مشكلات تا حد بسياري حل خواهد شد و اگر در موردي به اين نتيجه رسيدند كه ادامه زندگي مشترك آنان غير ممكن است، باز هم اين مشكلات با توافق، قابل حل خواهد بود، اما متاسفانه هنوز مساله فوق يكي از معضلات حقوق خانواده به شمار ميآيد.
مفهوم نفقه زوجه
واژه «نفقه» مثل هر واژه ديگري كه از فقه وارد اصطلاحات حقوقي شده است، از دو جنبه قابل بررسي است: هم از نظر علم لغت و هم از نظر معناي اصطلاحي آن.
الف) تعريف لغوي نفقه
دانشمندان علم لغت، براي واژه «نفقه» ريشههاي متفاوتي ذكر كردهاند.
1. ريشه معناي نفقه را معمولا از دو چيز ميدانند: يكي خروج، رفتن و هلاك شدن، و ديگر شيوع و رواج پيدا كردن. در المنجد آمده است: «نفق ينفق نفقا ـ نفد و فني و قل؛ چيزي كه كم شد، از بين رفت، ته كشيد.»
2. جوهري ميان موارد كاربرد كلمه نفقه، تفاوت قائل شده، مينويسد: «نفقت الدابة تنفق نفوقا اي ماتت، و نفق البيع نفاقا بالفتح اي راج؛ هنگامي كه اين واژه، در مورد حيوان به كار رود، به معناي مرگ و هلاك حيوان است و اگر در مورد معاملهاي به كار رود به معناي شيوع و رواج آن است.»
قاموس المحيط و لسان العرب نيز معاني فوق را تاييد ميكنند.
3. برخي ديگر از دانشمندان، نفقه را به معناي بذل و بخشش گرفتهاند. و بعضي ديگر نيز چنين معنا كردهاند: «هي لغة ما ينفقه الانسان علي عياله؛ در لغت به معناي چيزي است كه انسان براي عيالش خرج ميكند.»
اما به نظر ميرسد دو تعريف اخير، معناي لغوي نفقه نباشد، بلكه معناي اصطلاحي آن است به هرحال، نفقهاي كه محل بحث است، از ريشه خروج، رفتن، خرج كردن و هلاك شدن است. هرچند بعضي اين نظريه را نپذيرفته و معتقدند كه نفقه در اين جا مشتق از «نفوق» به معناي هلاك نيست، بلكه نام اشيايي است كه مرد براي خانوادهاش خرج ميكند.
ب) تعريف اصلاحي نفقه
فقهاي اماميه معمولا نفقه زوجه را به معناي «غذا، لباس، مسكن و...» گرفتهاند. ميتوان از عبارات آنان برداشت كرد كه نيازمنديهاي زن، كه از ديدگاه آنان محصور است، نفقه ناميده ميشود. البته عده معدودي نيز نفقه را به معناي خوراك زن گرفته و در مقابل لباس و مسكن قرار دادهاند.
قانون مدني ايران نيز در ماده 1107 به پيروي از نظريات مشهور فقها، نفقه را شامل مجموع نيازمنديهاي فوق دانسته و لباس و مسكن را جزو نفقه برشمرده است نه جداي از آن: «نفقه عبارت است از مسكن و البسه و غذا و اثاثالبيت كه بطور متعارف با وضعيت زن متناسب باشد، و خادم در صورت عادت زن به داشتن خادم يا احتياج او به واسطه مرض يا نقصان اعضاء.»
همچنين در ماده 1204 درباره نفقه اقارب ميگويد: «نفقه عبارت است از مسكن و البسه و غذا و اثاثالبيت و...». حقوقدانان ما نيز به پيروي از نظريه فوق، نفقه را شامل همه هزينههاي فوق دانستهاند.
فقهاي عامه و حقوقدانان كشورهاي عربي نيز به همين تعريف اعتقاد دارند و معمولا نفقه را چنين تعريف ميكنند: «در اصطلاح فقهاي عامه، نفقه چيزي است كه انسان براي خانواده و همسر و نزديكان و بندگانش خرج ميكند و شامل خوراك و پوشاك و مسكن ميشود.»
برخي نيز فقه را چيزي دانستهاند كه عادتا بقاي حيات انسان بدان منوط است، بدون اسراف. البته بعضي از فقهاي عامه نيز نفقه را فقط به معناي خوراك گرفتهاند.
ابنعابدين حنفي (از حقوقدانان بزرگ اهل سنت) معتقد است معناي شرعي نفقه، شامل خوراك، پوشاك و مسكن ميشود؛ اما در شرع اسلام معنايش فقط شامل خوراك است، نه پوشاك و مسكن. ولي قوانين كشورهاي عربي، از همان نظريه مشهور پيروي كرده و نفقه را شامل خوراك، پوشاك، مسكن و ... ميدانند.
قانون مدني عثماني (المجله) نفقه را چنين تعريف ميكند: «نفقه، پولها و زاد و توشه و ذخيرههايي است كه در نيازمندهاي زندگي مصرف ميشود.»
در ايالت متحده آمريكا واژه «Maintenane» تقريبا معادل كلمه نفقه به كار برده ميشود. معناي اوليه آن، مترادف با معناي مشهور نفقه، شامل غذا، لباس و مسكن ميشود؛ ولي در اصطلاح حقوقي، شامل ديگر نيازمنديهاي معقول، از قبيل هزينههاي رفت و آمد، هزينههاي دارو و درمان و... ميشود.
امروزه نيز قانون مدني كشورهاي عربي، مانند اردن، سوريه، عراق و مغرب، لباس و مسكن در كنار نفقه قرار داده نشده است تا نفقه فقط به معناي خوراك ترجمه شود، بلكه تصريح ميكنند كه نفقه شامل خوراك، پوشاك، مسكن و... ميشود.
در انگليس نيز واژه «Maintenane» به پول قابل پرداخت براي هزينههاي زندگي شخصي همسر و فرزند، اطلاق ميشود؛ اما علاوه بر واژه فوق، كلمه «Alimony» نيز در انگليس به كار برده ميشود كه معناي آن محدودتر و مربوط به نفقهاي است كه دادگاه در زمان تفريق جسماني، شوهر را ملزم به پرداخت آن به همسر خويش ميكند.
تعريف پيشنهادي نويسنده اين اثر
با توجه به تعريفهايي كه بررسي شد، اين نكته روشن ميشود كه تعريف دقيق نفقه، به شناخت موضوعات آن بستگي دارد.
نويسنده كتاب در بخشي از مقدمه، تعريفي را به اين مضمون پيشنهاد ميكند: «درباره موضوعات نفقه (از قبيل خوراك، پوشاك، مسكن و...) در فصل اول از بخش دوم، به طور مبسوط بحث خواهيم كرد؛ اما اگر بخواهيم تعريفي اجمالي از نفقه ارائه بدهيم، ميتوانيم بگوييم: نفقه زوجه عبارت است از نيازمندهاي زندگي زوجه، كه مرد قانونا موظف به پرداخت آن است؛ مانند خوراك، پوشاك و مسكن.
در تعريف فوق، سخن از نيازمنديهايي به ميان آمده است كه شوهر قانونا موظف به تهيه آنها است. بنابراين، آن چه از نظر اخلاقي، برعهده مرد است، نفقه ناميده نميشود، بلكه در حد يك وظيفه اخلاقي مطرح است كه حقوق، در آن دخالتي نميكند و خوراك، پوشاك و مسكن، به عنوان نمونه مطرح شدهاند».
كتاب حاضر در سه بخش و هفت فصل سامان يافته است. بخش نخست به مبنا و ماهيت حقوقي نفقه زوجه شامل؛ مبناي فقهي و حقوقي نفقه زوجه، ماهيت حقوقي نفقه زوجه ميپردازد. در بخش دوم، اركان و شرايط نفقه زوجه شامل؛ موضوعات نفقه زوجه و مقدار آن، شرايط وجوب نفقه زوجه و موارد سقوط آن بررسي ميشوند و در بخش سوم، ويژگيهاي نفقه زوجه شامل؛ امتيازات نفقه زن بر نفقه اقارب، نفقه زوجه پس از انحلال نكاح و ضمانت اجراي نفقه زوجه، مورد مطالعه قرار ميگيرند.
چاپ سوم كتاب «نفقه زوجه» در شمارگان 1000 نسخه، 148 صفحه و بهاي 29000 ريال راهي بازار نشر شد.
نظرات