كتاب «تن بیگانه» شامل مقالاتي درباره مفهوم بيگانگي در آثار «ژولیا کریستوا» است. مترجم همچنين در دو پیوست انتهایي کتاب به بررسی مفهوم «امر بیگانه» در آثار سینمایی «میشل هانکه» پرداخته و تلاش کرده است این ایده را در دامنه وسیع تری به کار گیرد._
وي اين كتاب را مدخلي براي آشنايي با افكار سیاسی كريستوا برشمرد و گفت: حجم زیادی از تفاسیر کریستوا در این باره، به تجربه شخصی او به عنوان یک خارجی و غریبه در فرانسه مربوط میشود، چرا كه کریستوا اهل بلغارستان است. با این حال، آنچه به تبیین کریستوا برجستگی میبخشد، آمیختن آن با روانکاوی است.
به گفته پارسا، کریستوا تجربه خارجی بودن را با آلودهانگاری مقايسه میکند و نشان میدهد که سوژه خارجی را میتوان همان عامل همواره طرد شده تاریخ جمعی آلودهانگاری نامید. در مقابل آنچه نیاز داریم توان پذیرش بیگانه درون (ناخودآگاه) به عنوان شیوهای برای پذیرش بیگانههاست.
وي درباره دلايل علاقهمندياش به ترجمه آثار كريستوا گفت: انديشههاي کریستوا همواره مسیر ورود مقولات حاشیهای و خارج از مرز را باز میگذارد. برای مثال، او به سیاست به معنای کنشی جمعی اعتقاد ندارد و اظهار میکند که ایده سرپیچی به بهترین شکل، در قالب درونروی، در بطن سوبژکتیویته تحقق مییابد. این نوعی انقلاب درونی است. مرد سیاسی همواره در پی بدیلهایی است که خود هرگز نمیتواند از منطق متعین آنها فراتر رود.
پارسا ادامه داد: نقد کریستوا از سیاست جمعی، بسیار دشوار است و باید در پرتو تمایزي كه او میان مفهوم طرد و منفیت هگلی قايل ميشود، مورد فهم قرار گیرد. به طور كلي مفاهیمی در جهان وجود دارند که همواره از چنگ سیاست خشک امر نمادین میگریزند و نمیتوان آنها را با گفتمان سیاسی تبیین کرد.
وي فلسفه پویای کریستوا را فلسفهای بسيار انضمامی خواند و گفت: کریستوا و البته بسیاری از اندیشمندان معاصر به موضوعاتي ميپردازند كه میتوان آنها را «مثل کثیف افلاطونی» نامید، مثلی که جایگاه دايمیشان نه عالم مثل، بلکه هویت از هم گسسته و چندپاره سوژه است. در واقع، كريستوا از جمله انديشمندانی است كه در تفكراتش سياست حاشيهپردازي را در پيش ميگيرد.
كتاب «تن بيگانه» يكي از مجلدات مجموعه «دفترهاي كوچك فلسفه» است كه توسط انتشارات رخدادنو منتشر ميشود.
نظر شما