ایبنا نوجوان: رمان نوجوان «مامان را ببخشید»، داستانی است که با استفاده از قالب وبلاگ نوشته شده است. قهرمان داستان، دختری به نام «عطیه» است که به امید یافتن یکی از هم‌کلاسی‌های قدیمی مادرش به نام «ارمیا امامی» وبلاگی به نام «آفرینش» می‌سازد و نامه‌هایش خطاب به او را در این وبلاگ منتشر می‌کند.

درباره‌ی «عطیه» و هدفش از ساخت وبلاگ «آفرینش» در این کتاب آمده است: «نمی‌دانید با چه ذوق و شوقی هر شب می‌آیم به سراغ وبلاگم. می‌گویم شاید شما خیلی اتفاقی نامه‌ی مرا به خودتان دیده باشید... .
هیچ کس از شما خبر ندارد. ولی من یک روز از زیر زبان مامان کشیدم که کسی علاقه‌ای هم ندارد از شما خبر داشته باشد. برایشان مهم نیستید. ناراحت نشوید عمو جان، ولی مامان می‌گوید ارمیا نباید در سال‌های جنگ وطن را تنها می‌گذاشت. مگر کوروش و حسن نرفتند و شهید نشدند. مگر بابایت چند بار نرفت جبهه. تازه ارمیا که آتشش از همه تندتر بود. زمان شاه شعرهای سیاسی می‌گفت. آدم‌ها را باید همین وقت‌ها شناخت عطیه جان. من هم مثل مامان فکر می‌کنم ولی دلم می‌خواهد بدانم کجا هستید.»

مخاطبان وبلاگ و نامه‌های عطیه به ارمیا کم کم زیاد می‌شوند و هر یک از این مخاطبان نیز به سهم خودشان نامه نوشتن به ارمیا را شروع می‌کنند. 

انتشارات «هزاره‌ی ققنوس» رمان 72 صفحه‌ای «مامان را ببخشید» نوشته‌ی هادی خورشاهیان با شمارگان هزار و دویست نسخه و به بهای هزار و 900 تومان منتشر کرده است.