نشست «کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس و تحولات نوین در نظم بینالمللی؛ پیامدها و سیاستها»؛
نقش مؤثر خلیجفارس طی دهه آینده در تعیین نظم و شکلدهی به ساختار نظام بینالملل
علیاکبر اسدی، پژوهشگر سیاسی گفت: نقش مؤثر خلیجفارس طی دهه آینده در تعیین نظم و شکلدهی به ساختار نظام بینالملل، نه تنها کاهش نمییابد، بلکه محوریت و حساسیت بیشتری پیدا میکند. در این راستا سیاست خارجی کشورهای عربی خلیجفارس متأثر از این نظم و تبعات آن تغییر میکند.
اسدی با تمرکز به تغییرات عرصه بینالملل در دو دهه اخیر به وضعیت پیشروی کشورهای عرب حاشیه خلیجفارس پرداخت. به باور وی با تمرکز در این برهه زمانی درمییابیم که نظم بینالمللی در دو دهه اخیر با روندها و تغییراتی مهم و کلیدی روبهرو شده است. این تغییرات از یکسو شامل تغییر در موازنه قوای بین قدرتهای بزرگ و از سوی دیگر شامل ظهور مسائل و روندهای جدیدی است که معادلات جهانی و رفتار بازیگران را به نحو متفاوتی شکل میدهد.
در این میان کشورهای عربی خلیجفارس که برای دهه های متمادی سیاست خارجی خود را در قالب ائتلاف ها و همکاریهای راهبردی با قدرتهای غربی طراحی و به پیش بردهاند در رویارویی با تغییرات و روندهای جدید بینالمللی با چالشهای مهمی روبهرو شدهاند. به شکل ویژه مطالعه سیاست خارجی عربستان سعودی بهعنوان بازیگر محوری در حاشیه جنوبی خلیجفارس، در پی تحول در عرصه بینالملل، با واقعیتهای نوینی در سطوح بینالمللی و منطقهای روبهرو شده و تغییراتی تدریجی را در سیاست خارجی و داخلی خود آغاز کرده است.
اسدی با تمرکز بر رویکرد عربستان سعودی در قبال تحولات عرصه بینالملل به این مهم پرداخت که این دسته از تغییرات و روندهای جدید بینالمللی چه پیامدهایی برای عربستان سعودی خواهد داشت؟ در پاسخ باید گفت: این رخداد پیامدهای گریزناپذیری در سیاستهای راهبردی این کشور خواهد داشت. وی در ادامه به تغییرات در موازنه قدرت بینالمللی و معادلات جهانی اقتصاد و مسائل ژئوپلیتیک پرداخت.
به گفته وی، ما در رفتار سیاست خارجی عربستان سعودی شاهد متنوعسازی اقتصاد و تکثرگرایی فرهنگی در داخل و همچنین متنوعسازی روابط خارجی خواهیم بود.
وضعیت پیشروی کشورهای عرب حاشیه خلیجفارس
سپس اکبری گفت: سیاست خارجی کشورها متأثر از عوامل و متغییرهای ثابت و پویا از جمله ساختار بینالملل، نظامهای فرعی منطقهای، منافع ملی و موقعیت جفرافیایی و تاریخی و مانند آنها شکل میگیرد. هم از این روی تحول در نظم بینالمللی منجر به تغییر در سیاست خارجی خواهد شد.
وی با بهرهگیری از نظریه نوواقعگرایی ساختاری کنت والتز و بررسی سه مفهوم «سیستم منطقهای»، «موازنه قدرت» و شکل گیری «خلاء قدرت» به بررسی تأثیر تحول نظم بینالمللی بر تغییر سیاست خارجی کشور با تمرکز بر دولتهای عرب حوزه جنوبی خلیجفارس پرداخت و ادامه داد: مطالعه تأثیر تغییر نظم بینالملل بر سیاست خارجی این دسته از کشورها بر ما آشکار میسازد که نخست، کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس بهعنوان بازیگران منطقهای نشانههای جدی نمایان است که خبر از تغییر سیاست و روش از سوی قدرتهای بزرگ را در سطح جهانی درک کردهاند و در ازای آن بهسوی تغییر در خط مشیها پیش رفتهاند.
در این میان میتوان رفتار قدرتهای بزرگ را مورد رصد قرار داد و برای نمونه میتوان به سیاست نگاه به شرق آمریکا و خروج از غرب آسیا، تضعیف ائتلافها و اتحادهای موجود و ... اشاره کرد که به تأثیر بر سیاست خارجی دولتهای نامبرده منتهی شده است. این رویه به تغییر در موازنه قدرت خواهد انجامید. دوم، تحول در موازنه قدرت و تلاش برای تعدیل آن در کنار نقش قدرتهایی مانند چین و روسیه برای پیشگیری از بهوجود آمدن خلاء قدرت در منطقه به پررنگتر شدن نقش قدرتهای منطقهای انجامیده است.
اکبری افزود: تغییر در عرصه بینالملل را میتوان در وضعیت اقتصادی و همکاریهای مالی نیز سراغ گرفت. درواقع با افزایش وزن اقتصادی_تجاری و سرمایهگذاری از سوی کشورهای منطقه بهویژه عربستان، قطر و امارات شرایط برای پدیداری نظم منطقهای نوین مهیا شده است. این نظم میتواند دارای ویژگیهایی مانند؛ تنوع بیشتر قدرتهای جهانی حاضر در منطقه، تنوع بیشتر موضوعات و انباشت بیشتر ثروت در منطقه باشد.
در نتیجه باید گفت، نقش مؤثر خلیجفارس طی دهه آینده در تعیین نظم و شکلدهی به ساختار نظام بینالملل، نه تنها کاهش نمییابد، بلکه محوریت و حساسیت بیشتری پیدا میکند. در این راستا سیاست خارجی کشورهای عربی خلیجفارس متأثر از این نظم و تبعات آن تغییر میکند.
نظر شما