چاپ نخست کتاب «پيرامون معرفت امام» تاليف آيتالله العظمي لطفالله صافي گلپايگاني از سوي انتشارات مسجد مقدس جمكران منتشر و روانه بازار نشر شد.\
بدون شك معرفت امام زمان و ولي عصر (عج) برحسب دلايل محكم عقلي و روايات معتبر، يكي از مهمترين مسايل اسلامي است كه در تمام ادوار و اعصار مورد توجه بوده و بعد سياسي آن در نظام حكومتي اسلام نقش تعيينكننده دارد.
بر اساس منابع معتبر، در هيچ عصر و زماني زمين از وجود حجت؛ يعني پيغمبر يا امام خالي نخواهد ماند و هيچكس وارد بهشت نخواهد شد مگر آن كه امامان را بشناسد و امامان نيز او را بشناسند.
اثر حاضر با توجه به اين اهميت و با اعتراف به اين كه از معرفت كامل امام عاجزيم، مطلب معرفت امام را چنان كه بزرگان و علما مطرح فرمودهاند، تحت دو عنوان امامت عامه و امامت خاصه بررسي كرده است.
امامت عامه
همانگونه كه در باب نبوت و در بحث نبوت عامه پرسش ميشود كه چرا به وجود سفير و واسطه بين خدا و خلق كه به آن نبي و رسول و پيغمبر ميگوييم نيازمنديم، پيغمبر بايد واحد چه اوصافي باشد و از چه راهي بايد پيغمبر را شناخت، در باب امامت عامه نيز اين سوالات مطرح ميشوند كه جامعه چرا نيازمند به وجود حجت و امام است، مفهوم امامت چيست، امام بايد چه اوصافي داشته باشد و چرا بايد امام را شناخت.
بر اساس مطالب كتاب، در اينگونه پرسشهاي عام كه در باب نبوت و امامت مطرح ميشوند، معرفت شخص پيغمبر و امام مورد نظر نيست؛ زيرا تا زماني كه به اين پرسشهاي عام پاسخ داده نشود، پرسش از شخص امام قابل طرح نيست.
در باب امامت، مسائل بسياري مورد سوال قرار ميگيرند كه با مراجعه به آيات قرآن مجيد و احاديث (كتابهاي حجت جوامع حديث) و كلمات و نظرات علماي بزرگ به همه آن سوالات پاسخ داده ميشوند.
پاسخ به برخي از پرسشهايي كه در كتاب مطرح شده، از جهت وضوحي كه دارند و به علت عدم تعارض با سياست اهل رياست ـمثل مساله نياز جامعه به مدير و رهبر، و لزوم گزينش امام و وجوب معرفت و وجوب اطاعت امامـ به بررسي و كاوش زياد نياز ندارد، ولي برخي ديگر به واسطه اين كه مربوط به بعد سياسي امامت است، بررسي در آن گسترش يافته و مورد بحث و نظر و اختيار آرا و مذاهب متعارض قرار گرفته است. مانند بحث شناخت مفهوم امامت، گزينش امام و همچنين بحث اوصاف و شرايط امام و راههاي شناخت و معرفت امام.
امامت خاصه
نويسنده در اين بخش پس از بررسي مساله نياز جامعه به امام و شرايط و اوصاف امام و لزوم تعيين آن از جانب خدا و مباحث كلي ديگر كه به مجموع آن بحث، امامت عامه ميگويند، امامت خاصه را مطرح ميكند.
پس از اين كه ثابت شد تعيين و نصب امام برحسب حكمت و لطف بر خدا لازم است و هيچ عصر و زماني خالي از وجود امام نيست و معرفت و شناسايي امام و اطاعت افراد و او را الگو قرار دادن برهمه واجب است، پس بر همه لازم است صاحب وقت و ولي زمان و امام عصر خود را كه خدا او را منصوب كرده و نصب او به نص پيغمبر(ص) يا امام قبل ثابت شده است، بشناسند.
نكته قابل تذكر اين كه فرقه محقه و طايفه حقه اثني عشريه معتقدند كه در امت بعد از پيغمبر اكرم حضرت محمدبن عبدالله(ص) دوازده نفر به ترتيب از حضرت اميرالمومنين(ع) تا امام دوازدهم حضرت مهدي حجةبن الحسن(عج) امام و ولي وقت و صاحبالزمان و خليفه و وصي رسول خدا(ص) محسوب ميشوند و دلايل و براهين بر امامت آن بزرگواران بسيار است.
از مطالعه و بررسي سيره و سلوك و معاشرت و اخلاق و حالات ائمه(عليهمالسلام) و مواضع و مواقفي كه برحسب مناسبات مختلف با دوستان و دشمنان و مسلمانان و كفار داشتند، به خوبي روشن ميشود كه هريك از آنان تجسم دعوت قرآن و رسالت اسلام و نمايش اكمل تكامل انسان و عاليترين نمونه تفوق و تعالي بشر به كل مخلوقات بودند.
در زهد و تقوي و گذشت، پاكي و پاكدامني و خلوص نيت، عبادت و اطاعت از خدا، دلسوزي براي جامعه و از خودگذشتگي و فداكاري براي اسلام، شجاعت و امانت و صداقت، علم و حلم، بردباري و شكيبايي، خويشتنداري و استقامت و پايداري، حب فيالله و بغض فيالله، حمايت از حق و عدل و ايثار، قناعت و تواضع، رضا و تسليم و توكل و تفويض، سرآمد تمام بشر و سرمشق تمام فضايل و هدايت افعالي الهياند.
نيكيهاي امامان در حدي است كه دشمنان و سياستمداران جبار و ستمكاري كه وجود آن بزرگواران و آن همه مظاهر پاكي و خيرخواهي و همنوايي و همصدايي با مستضعفان را براي حكومت و سلطه و استكبار خود خطر ميديدند نيز به فضل آنها و علمشان و كمال اخلاقشان اعتراف ميكردند.
راستترين مدايح و اشعار، اشعار و مدايحي است كه امثال فرزدق و دعبل، كميت و سيدحميري در آن دورانهاي فشار و اختناق در مدح آن بزرگواران سرودهاند، هيچكس نتوانست به فرزدق بگويد: قصيده ميميه تو در مدح امام زينالعابدين(ع) مبالغه است، حتي بنياميه، اگرچه او را زنداني كردند، اما نتوانستند مضامين اشعار شيوا و رساي او را انكار كنند.
در اين باب ميتوان به صدها و هزارها كتاب شيعه و اهل سنت، به ويژه كتابهاي اهل سنت كه در مناقب اهلبيت و ائمه اثني عشر(عليهمالسلام) نوشتهاند، مراجعه كرد؛ كتابهايي مانند «كفايةالطالب» گنجي شافعي و كتاب «مطالب السئول» محمدبن طلحه شافعي، و كتاب «الفصول المهمه» ابن صباغ مالكي، و «مناقب» ابنمغازلي شافعي، و «تذكرةالخواص» سبط ابن جوزي، و «الاتحاف» شبراوي، و «روضةالاحباب» خواجه محمد پارسا، و «نورالابصار» شبلنجي، و كتاب «اهلالبيت» توفيق ابوعلم، و «الصواعقالمحرقه» و كتابهاي ديگر.
در اينجا سخن را با گفتاري كه شبراوي شافعي، شيخ اسبق ازهر نقل كرده است، پايان ميدهيم: «اهلبيت همه فضايل را از علم و حلم و جود و ذكاوت و شجاعت و فصاحت و صباحت و بديههگويي دارا شدند، علوم ايشان درسي و تحصيلي نيست، و امروزشان برعلوم ديروزشان نميافزايد؛ بلكه اين علوم موهبتهايي ازخدايشان است هركس انكار علوم آنها را بنمايد، مانند كسي است كه بخواهد آفتاب را بپوشاند، هرگز كسي كه در مقام استفاده علمي بود از آنها پرسشي نكرد كه آنان در جواب بمانند و عاجز شوند، هيچ قوم و گروهي با ايشان در ميدان مسابقه فضل شركت نكرد مگر آنكه ناتوان شد و عقب ماند، و چه بسيار چابكيها و گستاخيها و حملات و جدالهايي كه ديدند و با صبر جميل با آن برخورد نمودند و بيچاره و ضعيف نگشتند، هرزمان كه خروش و غرش آنها برآيد، همه خروشها و غرشها آرام گيرد و وقتي گوينده ناطقشان زبان به درّفشاني باز كند و سخنراني نمايد، همه گوشها به اصغا درآيند و همگان به آن گوش فرا دهند، سجايا و خصوصيتهايي است كه خدا ايشان را به آنها مخصوص گردانيده است.»
چاپ نخست کتاب «پيرامون معرفت امام» در شمارگان 2000 نسخه، 96 صفحه و بهاي 10000 ريال راهي بازار نشر شد.
نظر شما