چهل و هفتمين شماره ماهنامه تخصصي اطلاعرساني و نقد و بررسي كتاب با عنوان «كتاب ماه فلسفه» ويژه پرونده سهروردي به سردبيري علياوجبي از سوي خانه كتاب منتشر و روانه بازار نشر شد.*
سخن سردبیر این شماره به موضوع «سهروردي، جاودانه گمنام» پرداخته است. علی اوجبی مینویسد: «مرداد ماه مصادف است با سالروز شيخ شهابالدين سهروردي بزرگ فيلسوف اشراقي. پرداختن به انديشههاي اين فيلسوف نامي از چند جهت بسيار اهميت دارد:
نخست آنكه او يكي از مهمترين منابع نظام فلسفي خود را انديشههاي حكماي ايران باستان يا به تعبير ديگر، حكماي فهلوي ميداند؛ و بر نادرستي انتساب ثنويت به اين انديشمندان متاله ايران زمين تاكيد ميورزد. بسياري از انديشمندان عرب زبان اصرار دارند نياكان ايراني را مجوس و مشرك معرفي كنند. در حالي كه واقع چيز ديگري است و شايد يكي از علل پذيرش اسلام از سوي ايرانيان نيز اين باشد كه آنها موحد بودند و آئين حنيف و الهي اسلام را نمونه متعالي انديشههاي توحيدي يافتند و از اينرو با آغوش باز به استقبالش شتافتند.
ديگر آنكه در حكمت اشراقي سهروردي براي نخستينبار، برهان در كنار كشف و شهود اعتبار يافت. شايد تا پيش از او فلاسفه تنها بر برهان و عقل تكيه داشتند و عرفا بر شهود و مشاهده باطني. اين براي نخستينبار بود كه كسي حكيم را با دو مولفه تاله و بحث معرفي ميكرد و گامي در نزديك ساختن اين دو شاخه معرفتي برميداشت.»
سردبير ماهنامه «كتاب ماه فلسفه»، بارزترين نمونه فلسفه اسلامي را حكمت اشراق معرفي و بيان ميكند: «يك آموزه عقلاني هنگامي اعتبار خواهد داشت كه نص ديني آن را تاييد كند. همچنين همانند قرآن كريم از حقتعالي نه با عناويني چون واجبالوجود، بلكه با واژه نور تعبير ميكند و آن را نورالانوار ميشمارد.
و در نهايت از معدود منتقداني است كه پس از اثبات خلاها و آسيبهاي معرفتي نظامهاي فلسفي پيش از خود به ويژه حكمت سينوي و فلسفه مشائي ارسطويي، در تمامي عرصههاي فلسفي حتي در منطق و طبيعيات سخني نو عرضه ميدارد.
اما افسوس و صد افسوس كه در عنفوان جواني در پي اغراض سياسي و نفساني گروهي از عالمان قشري مسلك، جان خويش را در سر معارف نوراني و الهي خويش ميبازد. اما آنچه باعث شگفتي و تاسف بيشتر است آن كه عليرغم ارزشهاي انكارناپذير و جايگاه ويژهاي كه در جريانهاي فلسفي و تاريخ فلسفه دارد، بسيار بسيار مهجور مانده است!
جالب اينكه تمامي اساتيد فلسفه اسلامي بر ارزش ذاتي و تاثير اين نظام معرفتي بر دستگاههاي فلسفي چون حكمت متعاليه اعتراف دارند، اما دريغ از توجهي اندك به آثار وي و انتقال معارف آن به نسل تشنه و پژوهنده معاصر! بهراستي در كنار كلاسهاي درسي بدايه، نهايه، شرح منظومه، شفا، اسفار و... چند محفل آموزش حكمت اشراق سراغ داريد؟! در دانشگاهها نيز بهناچار به دليل محدوديتهاي زماني به نگاهي گذرا و شتابان بسنده ميشود. بهراستي يك دانشجوي فلسفه اسلامي در حوزه دانشگاه از كدامين استاد بايد حكمت اشراق بياموزد؟ چند پژوهش مستقل به زبان فارسي سراغ داريد؟ و مگر ميتوان بدون شناخت سهروردي، ملاصدرا را شناخت؟! كي زمان آن ميرسد كه غبار از چهره تمامي آثار اين حكيم الهي زدوده شود و از درون قفسههاي كتابخانههاي نسخ خطي بيرون بيايد و در اختيار جويندگان حقيقت و عاشقان خرد و خردورزي قرار گيرد؟!»
درخششي در سهرورديپژوهي (سيدمصطفي موسوي اعظم)، گرهگشايي از زلف بتان (مهدي كمپاني زارع)، اثر شتاب زده در حكمت اشراق سهروردي (هاشم قرباني و رضا محمدينسب)، معرفي اجمالي حكمةالاشراق (نجفقلي حبيبي)، نقد و بررسي حكمةالاشراق سهروردي و دو ترجمه آن (مائده پناهي آراللو)، حكمت اشراق مكتب فلسفي تاثيرپذير و تاثيرگذار (زهرا طاهري اخوان)، بن مايههاي حكمت اشراق (رضا محمدينسب)، سهروردي شهاب تابنده در فلسفه و عرفان (معصومه سادات پوربخش)، در امتداد حكمت اشراق (سيدمسعود اسماعيلي)، ستايش و نيايش (بتول احمدي)، آواز عقل سرخ (بتول احمدي) و حكمت اشراق؛ حكمت تابان (مائده پناهي آراللو)، عناوين مطالبياند كه در پرونده اين شماره ماهنامه درج شدهاند.
ميرداماد و آموزههاي حكمت يماني (زهرا طاهري اخوان)، حكمت يماني در دام اقتباس (شهناز شايانفر)، تامل به دست تامل نيچه هايدگر (ايرج قانوني)، طرحي براي ساختار فلسفه معرفت در فلسفه اسلامي (هاشم قرباني)، مقدمهاي بر فلسفه اسلامي معاصر (زهير بلند قامتپور)، ملاحظهاي انتقادي بر ديدگاه باير و كاتنيگهام در باب معناي زندگي (تدئوس متز، سيدمصطفي موسي اعظم)، مقالاتي محسوب ميشوند كه در بخش نقد و بررسي به چاپ رسيدهاند.
چهل و هفتمين شماره ماهنامه «كتاب ماه فلسفه» در 132 صفحه و بهاي 12000 ريال راهي بازار نشر شده است.
نظر شما