حميدرضا دالوند، پژوهشگر فرهنگ عامه، مطالعات مردمشناسی را مطالعات شناسنامهای و زیربنایی دانست و گفت: باید به مطالعات مردمشناسی با دید مثبتی نگاه کنیم و به آنها فرصت دهیم تا به حدی برسند که نتیجه دهند و بتوان با كمك آنها نظریهپردازی کرد.-
دالوند افزود: تا پيش از این دوران، با وجود نظام پادشاهی و اشرافیگری، طبقه عامه، جايگاهي نداشت و در مشروطه برای نخستین بار است که با رشد طبقه متوسط و پیدایش روشنفکری در ایران، ملت نیز به عنوان یک نیروی تاثیرگذار مطرح میشود.
وی گفت: در ادامه نویسندگان و روزنامهنگاران، بهویژه کسانی که نمایشنامهها و شبهرمانهای سیاسی را مینوشتند، پرداختن به لایههای پایین جامعه و شناختن و توصیف کردن طبقه عامه را آغاز کردند. كساني مانند دهخدا، زینالعابدین مراغهای، طالبوف، نسیم شمال و حسن مقدم از جمله این افرادند و این موضوع منجر به نوعی شناخت یا مردمنگاری ناآگاهانه شد.
دالوند ادامه داد: پس از آن در کشورهای اروپایی نیز شاهد رشد شرقشناسی هستیم. افراد زیادی از کشورهای دیگر به ایران آمدند و به گردآوری فرهنگ مردم ایران پرداختند. بنابراین میتوان از دوران مشروطه تا آغاز دوران پهلوی یعنی سال 1310 را دوران پیدایش زمینههای این دانش به حساب آورد. «صادق هدایت» از چهرههای مطرح این دوره در مردمشناسي است که نخستین اثر آگاهانه در اين حوزه را با عنوان «اوسانه» منتشر کرد. بعد از این نقطه عطف، ایرانیان به صورت آگاهانه به سمت گردآوری فرهنگ مردم حرکت کردند و تحولات در این دانش تا امروز ادامه دارد.
نويسنده «تاریخ و معماری دژ شاپورخواست» پژوهشهای انجام شده در حوزه فرهنگ مردم ایران را به دو دسته دولتی و غیردولتی تقسیم کرد و افزود: بخشی از این فعالیتها با حمایت دولت و بخش دولتی انجام شده است. فعالیتهای غیردولتی نیز بر مبنای فعالیت و علاقهمندیهای فردي استوار است، مانند آنچه چهرههاي شاخص این حوزه از جمله هدایت، شاملو و انجوی شیرازی انجام دادند.
این پژوهشگر فرهنگ مردم ادامه داد: ویژگی اصلی پژوهشهای حوزه فرهنگ عامه، اعم از دولتی و غیردولتی، این است که عناصری از فرهنگ را که در مواجهه با مدرنیسم در حال از بین رفتن هستند، نگهداری و حفظ کنند، البته ما تا امروز نتوانستهایم تحلیل درستی از پژوهشهای انجام شده داشته باشیم، زیرا نهاد دولتی متولي در این حوزه به درستی عمل نکرده است و کارهای فردی نیز با مرگ محقق ناتمام مانده است. تمامی این عوامل باعث شده از صد سال کار مردمشناسی که انجام دادهایم، هیچگاه بهرهای نگیریم.
وی گفت: مطالعات مردمشناسی، مطالعات شناسنامهای و زیربناییاند و هیچ انسانی نيز نميتواند بدون شناسنامه باشد. بررسی فرهنگ یک ملت، با توجه به تعداد زیادی مولفههای تاریخی، فرهنگی، قومی و... نیازمند زمان فراوانی است. باید به مطالعات مردمشناسی با دید مثبتی نگاه کنیم و به آنها فرصت دهیم تا به حدی برسند که نتیجه دهند و بتوان با كمك آنها نظریهپردازی کرد.
نويسنده كتاب «ماجرای قتل سردار اسعد بختیاری» تربیت نشدن نیروهای متخصص در حوزه مردمشناسی در ایران را یکی از آسیبهای موجود در اين حوزه دانست و گفت: اگرچه در برهه زمانی کوتاهی دردهه 1350 افرادی از جمله علي بلوکباشی، هوشنگ پورکریم، جابر عناصری و... برای مطالعات و تحصیل در این رشته به خارج از کشور فرستاده و به چهرههای شاخص این رشته تبدیل شدند اما در ایران برای این دانش اهتمام لازم را نداشتهایم، در حالی که با تربيت پژوهشگر متخصص این دانش، متخصصان حوزههای دیگر از جمله تاریخدانان و جامعهشناسان نيز از حاصل کار آنان بهره خواهند گرفت اما متاسفانه نهاد متولی این امور در کشور ما همواره به دنبال استفادههای کوتاه مدت بوده است.
دالوند افزود: در دانشگاه نیز بیشتر موارد مطالعاتی از میان جامعه غیر ایرانی انتخاب میشود، به عنوان مثال دانشجویان ما شاید «اسکیموها» را بهتر از اقوام ایرانی بشناسند! و همواره کوشیدهاند تا مصداق نظریات مردمشناسان بزرگ را در ایران بیابند، البته این نقد نظام دانشگاهی است و چهرههای فرهیخته دانشگاهی از جمله زندهياد محمود روحالامینی، دکتر سهيلا شهشهانی و دکتر ناصر فکوهی که در عمل فراتر از این نظام کوشیدهاند در كشورمان کم نیستند.
اين پژوهشگر فرهنگ مردم ادامه داد: در پژوهشهاي فرهنگ مردم در فعالیتهای فردی یا نهادی حوزه مردمشناسی، چندان مطلوب و با دید گسترده عمل نکردهایم تا به نتیجه مناسب دست یابیم. به همین دلیل در این حوزه غالب فعالیتها معطوف به گردآوری است و هیچگاه نظریهپردازی در اين حوزه صورت نگرفته است. مهمترین علت این امر نیز فراز و فرودهای اجتماعی در بخش دولتی بوده است.
دالوند افزود: در بخش غیر دولتی نیز چون به افراد وابسته بودهایم، با مرگ یا رفتن افراد مطالعات او نیز بینتیجه مانده است، در حالی که علم مردمشناسی زمانی به نتایج ملموس میرسد که دست کم صد سال از آن گذشته باشد. بنابراین باید به علم مردمشناسی به صورت کوتاهمدت نگاه نکنیم و برای آن سرمایهگذاری انجام دهیم.
وی گفت: زمانی میتوانیم در مردمشناسی حرفی برای گفتن داشته باشیم که حقیقتا معتقد به نهاد مردمشناسی باشیم، زیرا این علم رشته درآمدزایی نیست و لازم است دولت برای آن هزینه کند. همچنین نظام دانشگاهی ما نیز که از نظر کمّی رشد خوبی داشته است باید با سازمان دولتی متولی در این حوزه پیوند بخورد، یعنی ارتباط تنگاتنگی بین نهاد دانشگاهی و نهاد دولتی متولی پژوهشهای مردمشناسی بهوجود بیاید.
دالوند افزود: از سوی دیگر باید ارتباط علم مردمشناسی ایران با کشورهای دیگر و نهادهای پژوهشی آنها در حوزه فرهنگ مردم در ارتباط باشد تا در اثر رفت و آمدها و مباحثات شکل گرفته، شیوههای ما در این علم به روز شود. این امر در گذشته بیشتر مورد توجه بود اما مدتی است متوقف شده است.
وی در ادامه به اهمیت وجود نشر اختصاصی در حوزه مردمشناسی اشاره کرد و افزود: از سوی دیگر سازمانهای دولتی از جمله وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میتوانند تحقیقات حوزه مردمشناسی را تبدیل به بورسهای تحصیلی کنند که البته این امر هنوز در کشور عملی نشده است.
اين پژوهشگر در پايان سخنانش با اشاره به اهميت نقش مردم در ارتقاي دانش مردمشناسي ايران گفت: هیچ کس به اندازه خود مردم نمیتواند متولی دانش مردمشناسی باشد. اگر ما بتوانیم در هر شهر، روستا یا منطقهای گروههای مردمی (NGO) را پدید آورده، تقويت و گردآورندگان محلی را سازماندهی کنیم، کار بسیار ارزندهای در حوزه مردمشناسی انجام دادهایم. همچنین برگزاری نمایشگاهها و موزههای مردمشناسی اقدام بسیار موثری در راستای معرفی اين رشته به مردم خواهد بود.
نظر شما