كاظمي، كارشناس ارشد مردمشناسي و پژوهشگر فرهنگ عامه، در گفتوگو با خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا) در ارزيابي پژوهشهاي فرهنگ عامه در ايران اظهار كرد: پژوهشهاي فرهنگ عامه در ايران از نظر كمي، در سطح قابل توجهي انجام ميشوند اما از نظر كيفي، از چند نظر مورد تهديد قرار ميگيرند.
وي فقدان انسجام و پيوستگي بين پژوهشهاي فرهنگ مردم را نخستين آسيب اين تحقيقات از لحاظ كيفي دانست و در بيان علت آن گفت: هر پژوهشگر مردمشناسي يا علاقهمند به فرهنگ عامه در جامعه خود، به مطالعه آداب و رسوم، هنرها و... پرداخته و آثار مكتوب او تنها در همان شهر و استان توزيع ميشود يا در وبسايتهايي با بازديدكنندگان محدود قرار ميگيرد كه يك آسيب براي اين پژوهشها بهشمار ميآيد.
اين پژوهشگر ادامه داد: مطالعه فرهنگ يك جامعه توسط پژوهشگري از همان جامعه، سبب ميشود وي بسياري از پديدهها را طبيعي بداند و از ثبت آنها خودداري كند كه اين نيز آسيبي براي پژوهشهاي اين حوزه است. از سوي ديگر در پژوهشهاي برخي از پژوهشگران تا حدودي پيشداوري، سوگيري، جانبداري و قوممداري ديده ميشود و در بعضي از موارد به بزرگنمايي جنبههاي مثبت فرهنگ خود ميپردازند.
وي در بيان يكي ديگر از آسيبهاي اين حوزه گفت: همچنين پژوهشهاي انجام گرفته تنها شامل گردآوري است و تخصصي به آن پرداخته نميشود، در حالي كه هدف مردمشناسي، شناسايي بافتها و ساختارهاي ناآشكار حاكم بر جامعه و فرهنگ، تبيين پديدههاي فرهنگي و ارايه راهكار در مسايل فرهنگي و صنعتي است.
كاظمي در پاسخ به پرسشي مبني بر راهكارهاي كاربردي كردن پژوهشهاي فرهنگ عامه، علوم انساني و از جمله پژوهشهاي فرهنگ عامه را فاقد جنبههاي كاربردي دانست و گفت: مردمشناسي به عنوان علمي كه بيشترين كاربرد را در حفظ و تعالي فرهنگ و همچنين در توسعه صنعت داراست، بيشتر به عنوان دانشي كه به مسايل بكر و جذاب فرهنگها توجه دارد مينگرد، در حالي كه دانش مردمشناسي به صنعت نزديك است و حتي ميتوان آن را در زمره علوم مهندسي قرار داد.
وي در اينباره توضيح داد: امروزه مردمشناسان خارجي با هدف كشف و شناسايي آداب و رسوم جذاب و جالب، به كشور ما نميآيند، بلكه به عنوان دانشجوي مردمشناسي يا پژوهشگر فرهنگ به مطالعه در اقصي نقاط ايران و ساير كشورهاي در حال توسعه ميپردازند تا متناسب با نيازهاي ايرانيان به توليد كالاهاي صنعتي بپردازند.
اين پژوهشگر براي تكميل صحبتهاي خود با بيان چند مثال گفت: تحقيقات دانشجويان مردمشناسي ژاپن كه در ايران مشغول به تحصيل ميشوند، به جاي آنكه در كتابخانههاي دانشكدههاي آنها خاك بخورد، توسط كارخانهها و مراكز توليدي و صنعتي آنها خريداري شده و مورد استفاده قرار ميگيرد. از سوي ديگر آنها فقط براي توليد و فروش كالاهاي صنعتي به اين مطالعات روي نميآورند، بلكه اهداف فرهنگي را نيز مورد توجه قرار ميدهند. مطالعه «چرخ» توسط «گزن گدو»، مطالعه «تكنيكها و فنون جامعه عشايري» توسط «ژان پير ديگار»، مطالعه «ديوان امير پازواري» توسط پژوهشگر روسي، تدوين «قصههاي مشدي گلين خانم» توسط پژوهشگر آلماني و... همگي با توجه به كاربردشان در صنعت و فرهنگ انجام شده و كمتر هدف سرگرمي داشتهاند.
لزوم راهاندازي نهاد علمي براي ساماندهي پژوهشها
وي با انتقاد مجدد از انسجام نداشتن پژوهشهاي فرهنگ مردم در كشور، وجود يك نهاد علمي را براي منسجم كردن اين پژوهشها لازم دانست و گفت: بايد يك موسسه علمي و دانشگاهي زير نظر وزارت علوم، تحقيقات و فناوري يا هر سازمان و نهاد فرهنگي، بدون جهتگيري و با پشتوانه مالي و اجرايي لازم، پژوهشگران فرهنگ مردم را در اقصي نقاط كشور به كار گيرد و از سوي ديگر، با مراكز علمي، صنعتي و توليدي ارتباط برقرار كند. اين نهاد ميتواند برنامهريزيهاي لازم را براي پيوند پژوهشگران فرهنگ عامه با مراكز توليدي و صنعتي از يك سو و برنامهريزان فرهنگي از سوي ديگر انجام دهد. بدين ترتيب ميتوان انتظار داشت پژوهشهاي مردمشناسي و فرهنگ مردم در سراسر ايران با نگاه كاربردي انجام شود.
اين مدرس دانشگاه پيام نور در پاسخ به اين پرسش كه «چرا برخي فرهنگها و رسوم متنوع موجود در كشورمان، از ديد پژوهشگران مغفول ميمانند و براي ماندگاري آنها در قالب مكتوبات و مستندات، اقدام موثري صورت نميگيرد؟» گفت: زيرا هر پژوهشگري به مطالعه در سرزمين و منطقه خود و يا منطقهاي با دسترسي آسان ميپردازد و يافتههايش در همان منطقه در كتابها، نشريات و وبسايت و وبلاگهاي محلي ارايه ميشود. بسياري از مناطق ايران به دليل عدم وجود پژوهشگر فرهنگ مردم يا دسترسي دشوار پژوهشگران به آن مناطق، مورد مطالعه قرار نگرفتهاند.
وي آشنايي مردم با ديگر فرهنگها و ايجاد بينش لازم درباره تنوع فرهنگي و در نتيجه كاهش قوممداري و تعصب را يكي از محورهاي موجود براي انجام پژوهشهاي فرهنگ مردم دانست و گفت: از سوي ديگر معرفي فرهنگها و رسوم براي جذب گردشگران داخلي و خارجي از ديگر حوزههايي است كه پژوهشگران فرهنگ عامه بايد متمركز بر آن باشد.
كاظمي اظهار كرد: حفظ هويت فرهنگي و جلوگيري از آنچه موجب تزلزل ارزشها و تغييرات ناگهاني و مخرب ميشود، استفاده از يافتههاي مردمشناسي در توليد كالاهاي مصرفي و صنعتي، ثبت و ضبط آداب، رسوم، هنرها و فرهنگ مادي و غير مادي اقوام كه با توجه به شرايط فرهنگي، تكنولوژيك و پيدايش صنايع و نيازهاي جديد در حال از بين رفتنند از محورهايي است كه بايد پژوهشهاي فرهنگ مردم به سمت آن گام بردارند.
اين پژوهشگر افزود: علاوه بر اين پژوهشهاي فرهنگ مردم بايد به سوي واكسينه كردن جوانان و اقوام در برابر «از خودبيگاني» در مقابل پيشينه فرهنگي، باورها، اعتقادات، زبان، گويش، لهجه و فرهنگ قوم يا مليت خود حركت كنند.
كاظمي با بيان اينكه «مردمشناسي بايد محدوده مطالعه خود را از جوامع سنتي و آداب و رسوم قديمي به جوامع شهري و صنعتي نيز گسترش دهد و به عنوان يك علم كاربردي و مهندسي، چه در عرصه فرهنگ و چه در عرصه صنعت فعاليت كند» افزود: علاوه بر اين ما نبايد دقيقا از شيوه پژوهش مردمشناسان غربي تبعيت كنيم، زيرا غربيان به اين دليل براي مطالعات مردمشناسي، عازم سرزمينهاي آفريقا، استراليا و آمريكاي جنوبي شدند كه منابع مكتوب ارزشمند ما را نداشتند.
اين پژوهشگر فرهنگ مردم گفت: در ايران منابع كهن ارزشمندي مانند «شاهنامه فردوسي»، «سفرنامه ابن بطوطه»، «سفرنامه ابنفضلان»، «كيمياي سعادت» و بسياري آثار ديگر از گذشته وجود دارد كه قابليت انجام پژوهشهاي مردمشناسي بيشماري در آنها نهفته است. پژوهشگران مردمشناسي ايران در كنار مطالعه فرهنگ جوامع سنتي و صنعتي ايران نبايد از اين منابع غافل شوند.
پنجشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۱ - ۱۰:۳۰
نظرات