بیستوششمین نشست «شاهنامهپژوهی» برگزار شد
ابومحبوب: بقای فر ایزدی شاهان منوط به عدالتورزی آنهاست
احمد ابومحبوب در بیستوششمین نشست «شاهنامهپژوهی» سرای اهل قلم، به یکی از مهمترین لقبهای رستم یعنی «تاجبخش» بودن او اشاره کرد و از تاج شاهی به عنوان نماد فرد ایزدی نام برد. وی گفت: پهلوانان که رستم سمبل همه آنان است، حامی نظام شاهی هستند. شاه هم تا زمانی لیاقت شاهی و فر ایزدی را دارد که عدالت را در میان مردم و رعیت برقرار سازد.-
ابومحبوب در آغاز این جلسه گفت: پس از آنکه رستم توانست کیکاووس را نجات دهد باید به دو مساله پرداخت؛ یکی مربوط به اولاد است و با توجه به اینکه اسم اولاد شکل اهورایی مییابد، چنین نامی نشاندهنده نوعی ارتباط اهورایی است و به همین دلیل راهنمای رستم میشود. این موضوع که رستم او را دربند میکند نیز نشانهای اسطورهای از مساله دیگری است.
وی ادامه داد: برای درک این نشان اسطورهای باید به یکی از لقبهای رستم یعنی «تاجبخش» توجه کرد. از زمان کیقباد به بعد این لقب یکی از مهمترین لقبهای رستم است. از سوی دیگر در شخصیت رستم ویِژگی مشخصی را میبینیم که مربوط به سه جنبه اجتماعی است.
این پژوهشگر درباره جنبههای اجتماعی شخصیت رستم توضيح داد: از دیدگاه جامعهشناسانه طبقهبندی افراد در «شاهنامه» به صورت شاه، پهلوان و رعیت (کشاورزان، صنعتگران و دامداران) است. طبقه سوم تولید کننده ثروت در جامعه هستند.
وی توضیح داد: همه شخصیتهای مربوط به دربار و شاه چون علمای دینی و موبدان حامی طبقات پاییناند. تا زمانی که حامیاند دارای فر هستند، اما زمانی که حمایت نمیکنند در اسطورههای ایرانی فر خود را از دست میدهند. یک واسطه در این میان وجود دارد و آن قشر پهلوانان است. آنها هیچگاه شاه نمیشوند. لقب «تاجبخش» بودن رستم نیز به همین مساله باز میگردد. یعنی شاه نمیشود، اما شاه را به مقام شاهیاش میرساند.
ابومحبوب افزود: به عبارتی پهلوانان که رستم سمبل همه پهلوانان است، حامی نظام شاهی هستند. شاه هم تا زمانی لیاقت شاهی دارد که عدالت را بر مردم و رعیت برقرار کند.
وی در بخش دیگر از سخنانش به یکی از خدایان بسیار کهن هندوایرانی به نان «اپام نپات» اشاره و تشریح کرد: اپام نپات ایزد آبهاست و بعدها بر آبان دلالت میکند. این ایزد سه ویژگی مهم دارد؛ یکی همان ارتباط وی با آب، دیگری تیزاسب، یعنی دارای اسب تیز و دلاور و سومین ویژگی حامی فر بودن است. بنابراین تاج شاهی نموداری از فر است.
این شاهنامهپژوه ادامه داد: از سوی دیگر رستم فرزند رودابه و رودابه به معنای مکان گذر رود است. رستم نیز در زبان اسطورهای از اسم مرکب«Rodestaxma» به معنای تبار و آب و رود نیرومند گرفته شده است. در اسطورههای ایرانی رفته رفته آناهیتا جای اپام نپات را میگیرد و خدای محافظ آبها میشود. در حقیقت آناهیتا نگهدارنده آبهای جهان است. برهمین اساس تمامی معبدهای باستانی که در کنار چشمهها و رودخانهها ساخته شدهاند، معبد آناهیتا هستند.
وی تاکید کرد: پس میتوانیم بگوییم رستم تغییر چهره ایزد اپام نپات است که در «شاهنامه» آمده است. بنابراین تاجبخش یعنی دهنده فر و تاج به شکلی نمادی فرایزدی است. رستم به شاهان کمک میکند و در همه نبردها پیروز میشود. بنابراین چهره ایزدی دارد.
ابومحبوب در ادامه پرسشی را مطرح کرد و گفت: آیا زمانیکه میگوییم رستم چهره ایزدی دارد، آیا به اين نتيجه ميرسيم كه جنگ رستم و سهراب جنگ خدایان است؟
وی در ادامه به شرح بخش دیگر داستان نجات کیکاووس پرداخت و افزود: ایرانیان هرگاه پادشاهی فر خود را از دست میدادهاند، دچار مصیبت میشدند. بنابراین مصیبتهایی که در «شاهنامه» آمده به معنای از دست دادن فر یکی از شاهان است.
این نویسنده در بخش دیگر از سخنانش اظهار کرد: از آغاز دوره کیانیان، این رستم است که تاج شاهی را به کیقباد داده و او را بر تخت شاهی نشانده است. بنابراین لقب «تاجبخش» بودن رستم از همانجا میآید. رستم پس از نجات کیکاووس لقب تاجبخشی را بهطور رسمی بهدست میآورد.
وی بار دیگر به این موضوع که رستم همیشه در «شاهنامه» از شاهان حمایت و به آنها کمک کرده است، اشاره و تصریح کرد: پیش از رستم زال این وظیفه را برعهده داشته و پیش از او نیز سام بوده است. جد بزرگ آنها نیز گرشاسپ، از جاودانان اسطورهها است.
ابومحبوب یادآور شد: فراموش نکنیم که بزرگترین ماجراهای «شاهنامه» بیشتر در زمان کیکاووس اتفاق میافتند.
وی در ادامه توضیح داد: برخی از اسطورهشناسان اسطورهها را به عنوان تاریخ ماقبل تاریخ تعریف کردند؛ به عبارت دیگر اسطوره با جامعه و تحولات جامعه ارتباط مییابد. یا اینکه جامعه و تحولات جامعه به صورت سمبلیک خود را در اسطورهها نشان داده و آسمانی و ایزدی مطرح شدهاند. بنابراین اسطورهها دگرگونه شکل شدن چیزهای دیگر یا نگرشها، جهانبینیها، دین، جامعهشناسی، انسانشناسی، جانشناسی و یعنی پیدا کردن شکل افسانهای هستند.
این استاد دانشگاه در ادامه جلسه به داستان حمله کیکاووس به هاماوران اشاره کرد و بخشهایی از ابیات این داستان را خواند.
وی تاکید کرد: هر یک از شورشهایی که در «شاهنامه» آمده، نشاندهنده آشوب در جامعه است. در پی حمله کیکاووس به بربرها و هاماوران نیز شورشهایی صورت میگیرد. از نظر تاریخی هاماوران منطقهای در غرب ایران را در برمیگیرد، اما جای دقیق آن روشن نیست؛ چرا که یک منطقه اسطورهای است.
ابومحبوب در بخش پایانی سخنانش درباره اهمیت فردوسی و «شاهنامه» گفت: فردوسی، شخصیتها، اسطورهها، افسانهها و نامهایی را که در «شاهنامه» میبینیم، نیافریده، بلکه آنها را دوباره بازسرایی کرده است؛ چراکه قبل از فردوسی تمامی این نامها و اسطورهها در خداینامهها و دیگر آثار کهن بودهاند، اما فردوسی با به نظم کشیدن آنها، تمامی اسطورههای باستانی را از نابودی حفظ کرد و زبان فارسی را زنده نگه داشت. بر همین اساس فردوسی و «شاهنامه» در تاریخ ادبیات، زبان و فرهنگ ما اهمیت بهسزایی دارند.
بیستوششمین نشست از مجموعه درسهای «شاهنامهپژوهی» سهشنبه (28 آذر) از ساعت 16 تا 17 و 30 دقیقه در سرای اهل قلم، واقع در خیابان انقلاب، خیابان فلسطین جنوبی، کوچه خواجهنصیر، شماره دو برگزار شد.
نظر شما