ايبنا - خواندن يك صفحه از يك كتاب را ميتوان چند گونه تعبيركرد؛ چيدن شاخه گلي از يك باغ، چشيدن جرعهاي از اكسير دانايي، لحظهاي همدلي با اهل دل، استشمام رايحهاي ناب، توصيه يك دوست براي دوستي با دوستي مهربان و...
برف بود
اما برف نبود که گردنِ درخت را شکست
گفتند زیباست این اتفاق
وقتی کلاغی مینشیند روی آن
نقاش که چرخی در اتاق میزند
دستی که کشیده میشود روی شاخهها
تابستان که
معلمها تعطیل میشوند
به حرفهایشان فکر میکنند
به بچهها
به گردن باریک شاخهها
به گچهایی که زانو میزنند
به برف
به کلاغی که نشسته در نیمکت آخر
برف بود
اما برف نبود که گردنِ درخت را شکست ...
صفحات 56 و 57/ پَرنده مُردنی نَبود(مجموعه اشعار سپید)/ فرزاد آبادی/ نشر شانی/ چاپ اول/ سال 1391/ 88 صفحه/ 4200 تومان
نظر شما