به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، سیدعلی صالحی در این مجموعه عاشقانههایی دارد که سطحی و نازل نیستند. تقریباً تصور عموم از شعر عاشقانه سریعالهضم بودن آنهاست، اما شعرهای صالحی اغلب چنین نیستند. تخیل، عنصر اصلی شعرهای وی را تشکیل میدهد و مخاطب نیز برای کشف سطرهای شعریاش باید تخیل خود را به کار بیندازد. بهتر است بگوییم شعرهای صالحی تخیل نیرومندی را در خواننده بیدار میکنند.
در یکی از شعرهای این مجموعه با عنوان «من قصهها شنیدهام از شما» میخوانیم:
«اینجا
من از دست این همه دیو و
هراس این همه دیوار
مردهام دیریست.
من عاشق آب زاده شدم
من برای بوییدن باران آمدهام،
هم از طعم تشنگی.
من بد برای کسی نخواسته،
برای شما نخواهم خواست.
خداوند
بر تخیل بی گفتوگوی من
گواهی خواهد داد.
من از نخست
تنها برای تعبیر عریانترین رؤیاها آمده بودم
اما خبرم نکردند
که در این جهان چه گذشته بر آدمی،
گولام زدند
بی خبرم آفریدند به این آینهزار سنگانداز.»
شعرهای صالحی در این مجموعه در عین حال که عاشقانه هستند، به مسایل و موضوعات اجتماعی هم به گونهای نقب زدهاند. شعرهای این شاعر، اغلب گوشههایی از یک کلان روایت را توصیف میکنند. تصویرسازی در شعرهای این کتاب کمتر دیده میشود، اما کلام او چنان است که گویی نیازی به تصویرسازی ندارد. شاعر در این مجموعه، اغلب خود موضوع را بیان میکند و به صحنهپردازی نمیپردازد.
شاید بتوان گفت که موضوعات مجموعه شعر «پنهانی چند شعر عاشقانه برای دو سه نفر»، به خودی خود دارای اهمیت هستند و قابلیت شعر شدن دارند و حتی گاهی نیز نیازی به توصیفات اضافه ندارند.
از سوی دیگر خاطرات نیز در شعرهای این شاعر دارای موقعیت هستند، به گفته خودش، او خاطرات زیادی دارد که اگر همانها را هم در شعرش بیاورد، کار مهمی کرده و گفته است: «حالا همین چهل و چند سال پیش نبوده، اما انگار هزار سال از آن ایام پر ابتلا گذشته است، از بس زندگی کردهام به راه رنج و به راه عشق. حرام کردن خوابهای نوشین سحرگاهی، آن هم به دوره کودکی، خاطرهای نیست که از تلخای آن بتوان گذشت. همان سالهای دور و بعید را میگویم، و باز همان سحرگاه موعد مرارتخواه.»
شعرهای صالحی سرودههایی هستند که یک کل توصیفی در ذهن مخاطب میسازند. شاید بتوان گفت که از این حیث شبیه به آثار سهراب سپهری هستند –گرچه تصویرسازی در آثار سهراب بیش و کم دیده میشود- اما ساختار عمودی شعر به همه ارکان پاسخ میدهد و مخاطب را تا آخرین سطرها به دنبال خود میکشاند. بسیاری از تعابیری که صالحی به کار میبرد شاعرانه است و علاوه بر اینها تصویرهایی کوچک را شکل میدهند. صالحی خرده روایتهایی را بیان میکند و قصد دارد از این طریق روایت کلان شعرش را کامل کند. در شعر زیر یکی از همین خرده روایتها را بازگو کرده است:
«من
محضر پرده نشین حضرت حافظم
که گاه برمیگردم
منزل مولانا به کاروان کلمات
نشان میدهم.
اینجا
کهنسال ترین کلمات حتی
گریان آب دو دیده مناند
زیرا به سالهای بسیار
غبار از دوش دریا گرفته و
تنها شستهام به باران و باد.
من هزار عمر آدمی
کفن از پیراهن اضطراب پوشیدهام
هم تا
تنا... تنا وطنم
واژهها شوند.».
آخرین کتابهای صالحی امسال(1392) با عناوین «زندگی کن بگذار دیگران هم زندگی کنند» و «پنهانی چند شعر عاشقانه برای دو سه نفر» از سوی انتشارات نگاه منتشر شدند.
از آثار وی میتوان به «یوماآنادا»، «پیشگو و پیاده شطرنج»، «مثلثات و اشراقها»، «عاشق شدن در دیماه، مردن به وقت شهریور»، «دیرآمدی ریرا... نامهها»، «نشانیها»، «سفر بخیر مسافر غمگین پاییز پنجاه و هشت»، «آسمانیها»، «رویاهای قاصدک غمگینی که از جنوب آمده بود»، «ساده بودم، تو نبودی، باران بود» اشاره کرد.
«آخرین عاشقانههای ری را»، «دعای زنی در راه که تنها میرفت»، «چیدن محبوبههای شب را تنها به باد یاد خواهد داد»، «دریغا ملا عمر...»، «از آوازهای کولیان اهوازی» (شعرهای دوران جوانی، ۱۳۵۷-۱۳۵۰)، «سمفونی سپیدهدم» و «ردپای برف، تا بلوغ کامل گل سرخ» نام دیگر کتابهای این شاعرند.
یکشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۲ - ۱۳:۴۳
نظر شما