شنبه ۵ بهمن ۱۳۹۲ - ۰۸:۴۰
غبرایی: مولف همه تخم‌مرغ‌هایش را در یک سبد نمی‌گذارد/ناشر حرفه‌ای به برند تبدیل می‌شود

مهدی غبرایی، مترجم، معتقد است نام ناشر، نویسنده یا مترجم به تدریج با فعالیت حرفه‌ای به برند تبدیل می‌شود. به باور این مترجم، مولف نباید همه تخم‌مرغ‌هایش را در یک سبد بگذارد و بهتر است با ناشران مختلف کار کند.

غبرایی در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، انتخاب ناشر توسط مترجم یا نویسنده را در ایران موضوعی تصادفی دانست و اظهار کرد: فعالیت در این حوزه پردرآمد نیست و مثل کشورهای غربی نماینده‌ای برای انتشار کتاب‌هایمان نداریم و خودمان باید کارها را انجام دهیم.

وی درباره آغاز فعالیت خود و چاپ نخستین کتابش گفت: برادرم، فرهاد غبرایی، مدتی بود با نشر نیلوفر شروع به کار کرده بود و من حدود دو سال بعد از وی ترجمه را آغاز کردم. به واسطه او با نشر نیلوفر آشنا شدم و کتابم را به نشر نیلوفر دادم، هرچند قبل از آن نخستین اثرم را از طریق یک دوست به نشر تندر سپرده بودم که البته این ناشر سال‌هاست دیگر فعالیت نمی‌کند. 

.غبرایی معتقد است ناشر خوب باید حق‌الترجمه را به موقع پرداخت کند، کتاب را با کیفیت چاپ کند و رابطه احترام‌آمیزی به وجود آورد. وی درباره تجربه خود در این زمینه گفت: ناشر هر چه صاحب‌نام‌تر و متشخص‌تر باشد، برای صاحب کتاب هم بهتر است. معمولا چند شرط در موفقیت کتاب موثر است که یکی از آن‌ها مترجم، دیگری نویسنده اصلی کتاب و عامل بعد، ناشر اثر است. در کشور چند ناشر درجه یک داریم و مترجمان و نویسندگان صاحب‌نام هم مایلند با آن‌ها بیشتر کار کنند.

برندسازی در صنعت نشر موضوع دیگر صحبت‌های غبرایی بود. وی در این‌باره گفت: نام ناشر، نویسنده یا مترجم به تدریج با فعالیت حرفه‌ای به برند تبدیل می‌شود. ناشرانی که برند شده‌اند در انتخاب کتاب وسواس و دقت به خرج می‌دهند، هیات ویرایش دارند و ورودی کتاب را کنترل می‌کنند. ناشرانی مانند ثالث، افق، ققنوس، مرکز، نیلوفر و چشمه اکنون در صف اول ناشرانمان هستند. ناشران گزیده‌کار دیگری هم مانند نشر «آگاه» در رده دوم قرار دارند که معتبر و قدیمی‌ هستند اما تعداد آثاری که چاپ کرده‌اند زیاد نیست. ناشران حرفه‌ای کمیت و کیفیت را در کنار هم در نظر می‌گیرند.

مترجم رمان «کوری» افزود: یکی از ضعف‌های ناشران ما این است که ورودی‌ها را با دقت کنترل نمی‌کنند. ایراد دیگر توزیع نامناسب کتاب‌هاست. معمولا کتابی که چاپ می‌شود در دسترس همه نیست. در بسیاری از مواقع خبر انتشار یک کتاب را می‌خوانم اما آن را در کتابفروشی‌ها پیدا نمی‌کنم. در اطراف محل کارم کتابفروشی‌ سراغ ندارم که بتوانم در صورت نیاز کتابم را تهیه کنم. این‌ها همه ضعف‌های حوزه فرهنگی ماست. توزیع گرچه مستقیما بر عهده ناشر نیست اما می‌توان تمهیداتی در نظر گرفت تا وضعیت بهتری در این حوزه داشته باشیم. این موضوع در شهرستان‌ها هم شدیدتر است. در پی عرضه مناسب، تقاضا هم بیشتر می‌شود و مشکل سرانه پایین کتابخوانی هم تا حدی برطرف خواهد شد.

غبرایی که بیش از 30 سال است در حوزه نشر فعالیت دارد درباره کار کردنش با ناشران متعدد گفت: به نظرم نویسنده یا مترجم نباید همه تخم‌مرغ‌هایش را در یک سبد بگذارد. گاهی ناشر مقروض یا به دلیلی تعطیل می‌شود. شاید مشکلات زیادی بر سر راهش به وجود بیاید که در این صورت مترجم و نویسنده برای تجدید چاپ کتاب‌هایش به مشکل بر می‌خورد.

وی درباره نقش روابط عمومی‌ قوی و فعال در موسسات انتشاراتی نیز چنین توضیح داد: برخی ناشران به تازگی فیس بوک و رسانه‌های اجتماعی را جدی گرفته‌ و صفحه‌ای برای معرفی آثارشان باز کرده‌اند. معمولا ناشران داخلی روابط عمومی ضعیفی دارند زیرا این شغل ایمن نیست و گاه نمی‌توان سرمایه‌گذاری زیادی روی بخش‌های مختلف کار انجام داد. گاه کتاب‌هایی چند سال مجوز انتشار نمی‌گیرند و معطل می‌شوند. این‌ کتاب‌ها سرمایه‌هایی هستند که ناشر روی آن‌ها حساب باز کرده و اگر بازگشت مالی برایش نداشته باشد به مشکل برمی‌خورد و با خسران شدید مالی مواجه می‌شود.

مترجم رمان «و کوهستان به طنین آمد» اثر خالد حسینی افزود: در این رابطه دو سویه من به ناشران بیشتر حق می‌دهم. کتاب در این حوزه مانند کالایی است که باید تولید شود، به بازار برود و سرمایه‌ ناشر به وی بازگردد. بسیاری از ناشران وام‌های بانکی می‌گیرند که باید آن را بپردازند و از هر 10 کتابی که چاپ می‌کنند یکی دو مورد بیشتر مورد استقبال خوب قرار نمی‌گیرد. در نهایت هم این ناشر است که باید هزینه‌ها را جبران کند.

غبرایی در سال 1324 در لنگرود به دنیا آمد و مدرک کارشناسی خود را در سال 1347 از دانشگاه تهران در رشته علوم سیاسی گرفت. وی از سال 1360 به‌ طور حرفه‌ای کار ترجمه ادبی را آغاز کرد و تاکنون آثار زیادی از نویسندگان مختلف را به فارسی برگردانده است.

«خانه‌ای برای آقای بیسواس» نوشته وی. اس. نایپل، «دل سگ» اثر میخائیل بولگاکف، «لیدی ال» از رومن گاری، «بادبادک‌باز» نوشته خالد حسینی، «موج‌ها» از «ویرجینیا وولف»، «عشق و مرگ در کشوری گرمسیر» نوشته: شیوا نی پُل، «سرزمین عجایب بی‌رحم و ته دنیا»، «چاقوی شکاری»، «پس از تاریکی»، «گربه‌های آدم‌خوار» و «کافکا در کرانه» آثاری از هاروکی موراکامی برخی از آثاری هستند که غبرایی به فارسی ترجمه کرده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط