خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)- حمیده میرحسینی: «آسيبشناسي ترجمه كتابهاي سياسي» و سطح نازل كيفيت ترجمه آثار اين حوزه، سوژهاي است كه درباره آن، با كارشناسان، اهالي قلم، مترجمان و ناشران صحبت كرديم. در ادامه پيگيري اين موضوع سراغ دکتر مهدي مطهرنيا، كارشناس و آيندهپژوه علوم سياسي رفتيم تا دیدگاه وي را در اينباره جويا شويم.
با توجه به نقدي كه درباره كيفيت نازل ترجمههاي كتابهاي سياسي در اين اواخر ميشود، به نظر شما مترجمان باید در ترجمه اين آثار چه معيارهايي را در نظر بگيرند؟
درباره آسیبشناسی در اين حوزه در مرحله نخست باید معیار سلامت را مشخص و سپس انحراف از این معیار را در باب میزان آسیب مد نظر قرار داد. به نظر میرسد یک ترجمه صحیح از یک متن باید دارای ویژگیهای خاصی باشد. در مرحله نخست، «انتخاب موضوع» برای ترجمه در جامعه هدف از اهمیت بسیار برخوردار است. اينكه متون سیاسی نیازمند چه موضوعاتی است و پرداختن به چه حوزههایی در ادبیات سیاسی ایران میتواند به غنای این ادبیات بیفزاید و زمینهپرور ایجاد در رفتار و کنش سیاسی شایستهتر در جامعه ما شود، بسيار مهم است. بنابراين مترجم در مرحله نخست باید جامعه خود را بشناسد، نیازهای اجتماعی امروز و آینده جامعه خود را در حوزه سیاست درک کند و سپس در پرتوی این ادراکات، تجزیه و تحلیل مناسب از موضوع داشته باشد تا بتواند موضوعی را برای ترجمه انتخاب کند که گرهگشای بخشی از نیازهای ادبیات سیاسی جامعه ملی ما در حوزه علمی و عملی باشد.
دومین معیار، انتخاب متن قوی است. اگر موضوع از اهمیت کلیدی برخوردار باشد بیان آن موضوع از سوي نویسندگان و انتخاب متن قوی، مستدل و متقن از اهمیت حیاتی برخوردار میشود.
سومین معیار اين است كه مترجم خود باید بر موضوع اشراف داشته باشد. این اشراف نه تنها بر ادبیات موضوع، بلکه مهمتر از آن، اشراف بر محتوای موضوع برای ترجمه است. یک مترجم سیاسی باید سیاست را حداقل به همان اندازه آگاهی به زبان ترجمه، در خود نهادینه کرده باشد. از اینرو باید گفت مترجم به همان اندازه كه زبان میداند باید از سیاست آگاهی داشته باشد. كمااينكه بسیاری از ترجمههای قوی ما در ادبیات سیاسی از سوی کسانی به انجام رسیده که خود در سیاست استاد بودهاند.
چهارمین معیار این نکته کلیدی است که مترجم باید فهم خود را در چارچوب ترجمهای منتقل کند که دارای کارکرد فرازبانی باشد. کارکرد فرازبانی یعنی انتقال متن با زبانی که مخاطب آن را آسانتر و بهتر درک کند. با توجه به این معیارها هرگونه انحراف از این معیارها را میتوان آسیب موجود در ادبیات سیاسی دانست.
علاوه بر اینها به نظر میرسد ترجمه در ایران یا هرگونه ترجمه در حوزههای گوناگون علمی «سیاستزده» شده است. به این معنی که هرکس بر مبنای گرایشهای سیاسی خود و در تقابل با گروههای ناهمگون با تفکر خویش تلاش میکند در قالب ترجمه کتابهای هدفگذاری شده در فضای سیاسی، تاثیری به جای گذارد که اين نیز خود تا حدودی موجب ایجاد نقصان و آسیب در ترجمه کتابهاي متعدد شده است.
به نظر شما علوم سیاسی و روابط بینالملل، در ایران چه خلاهایی دارد كه نياز باشد در اين حوزهها ترجمه صورت گيرد؟
به عقیده من ما دچار خلا مباحث هستیشناسانه، معرفتشناسانه و تئوریک هستیم. خطمشیگذاری ما در حوزه سیاست به عنوان policy و حوزه عمل ما در چارچوب دانشمایه سیاست یا politic به واسطه فقدان چارچوبهای تئوریک منظم و عدم تکیه به بعضی از تئوریهای موجود به هستیشناسانه و معرفتشناسانه متقن به ادبیات سیاسی، خلا اساسی است که نمیتوان از کنار آن به راحتی عبور کرد. ترجمهها بیش از آنکه گریزراههایی برای پرکردن این خلا باشد با ترجمه بعضی کتابهای موجود در این زمینه، تنها تلاش دارند مسکنی در مسیر پرکردن این خلا قرار بگیرند.
شما با اينكه يك مرجع يا شوراي خاصي در كشور تبديل شود تا نظارت بر امر ترجمه را بر عهده داشته باشند، موافق هستيد يا خير؟
من اساسا معتقد به نهادینهکردن به معنای دولتیکردن و محدودسازی مشارکت مردمی در هیچ حوزهای نیستم اما موافق ساماندهی و سازماندهی معنادار و هدفمند، برای استفاده از مشارکت ملی در زمینههای مختلف هستم. مرزهای اینها بسیار باریک است اما با یکدیگر متفاوت هستند. بنابراين باید نهضت ترجمه را تقویت کرد و تقویت آن بدین معنا نیست که در آن دخالت کرد. مترجمان باید مورد حمایت قرار گیرند نه بازخواست یا تحت کنترل.
آيا در شرايط كنوني ترجمه را ميتوان نوعي تولید علم دانست؟
ترجمه در خدمت بازتولید علم است تا تولید علم و به این دلیل است که ترجمه با نقصان اساسی رو به رو است؛ بدین معنی که ترجمه تنها به بازگردانندگی دانش بیرونی و انتقال آن در درون، خود را مکلف میكند. مترجمان ما نیروهای زحمتکشی هستند که از نظر روشنفکری در چارچوب تقسیمبندی «رمون آرون» (رمون آرون روشنفکران را به سه نوع تولید کننده/توزیع کننده/مصرف کننده تقسيم ميكند) حداکثر به شكل روشنفکران توزیعکننده عمل میکنند اما این توزیع بیشتر رسالت خویش را متوجه مصرفکننده میداند نه ترجمه متونی که بتواند برای قشر روشنفکران تولیدکننده ما جایگاهی به روز داشته باشد. روشنفکران توزیعکننده خود باید به این ابزار تولیدکنندگی علم اشراف داشته باشند.
مترجمان ما، مترجمان خوبی هستند اما تا رسیدن به درجات ممتاز نیاز به ممارست بیشتری در محور ترجمهاند. از این منظر باید به این نکته توجه داشت که مسیر ترجمه باید از کارکرد عاطفی با متن عبور کند و با گذار از تونل کارکرد فرازبانی بتواند ارجاعات متن ترجمهشده را به صورت مستند به امور تولیدکننده و مصرفکننده آن علم در جامعه پیوند دهد. این مسیر هنوز هم هموار نیست. ما به ترجمه کتابهای بنیادین در علم سیاست نیاز داریم. در حالی که صدها کتاب به روز و مورد نیاز درباره ادبیات سیاسی هر روز در جهان منتشر میشود هنوز کتاب «جمهور» و «سیاست» ارسطو و باز انتشار آن مورد نیاز است. فضای گفتمانی حاکم در ادبیات سیاسی، فضای ضد اندیشه سیاسی فرامرزی است در حالی که نمیتوان مرزهای فکر را بست، همه اندیشمندان را در بیرون از مرزهای ملی و گاه در درون مرزهای ملی نفی کرد و ترجمه متون قدرتمند سیاسی در سطح جهانی را انحراف فکری خواند و سپس از مترجمان توقع داشت که نهضت ترجمه راه بیندازند.
درباره مهدي مطهرنيا:
مهدی مطهرنیا، تحصیلکرده دوره دکترای علوم سیاسی دانشگاه هاوایی، دکترای آیندهپژوهی از دانشگاه بینالمللی امام خمینی(ره)، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی و کارشناس و آیندهپژوه سیاسی است. وي اكنون رييس «پژوهشكده علوم اجتماعي و انقلاب» دانشگاه آزاد است.
«قدرت، انسان، حكومت»، «تبييني نوين بر مفهوم قدرت در سياست و روابط بينالملل»، «درآمدي بر تحليل پديدههاي سياسي»، « فرهنگ دفاع و دفاع فرهنگي»، «مجاهد هنرمند»، «تحليلي بر ادبيات گفتمان انقلاب اسلامي»، «چيستي و كيستي»، «هويت، خشونت و توسعه پايدار در ايران» و «روسيه 2017» عناوين برخي از كتابهاي وي را تشکیل میدهند.
نظر شما