یکشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۳ - ۱۲:۵۷
نظرات معاون فرهنگی وزیر ارشاد درباره مناسبات سیاست و ادبیات/ هدیه پیامبر(ص) به ایران

امروز یکشنبه شانزدهم شهریور 1393 روزنامه های ایران، شهروند، شرق، شاپرک، خراسان و اطلاعات مطالبی از دنیای کتاب را منتشر کرده‌اند. گفت‌وگو با معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره وضعیت نشر و ممیزی و یاداشت‌ یزدان سلحشور از مطالب خواندنی روزنامه‌های امروز است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- زینب کامرانی: امروز یکشنبه شانزدهم شهریور 1393 روزنامه های ایران، شهروند، شرق، شاپرک، خراسان و اطلاعات مطالبی از دنیای کتاب را منتشر کردند و روزنامه آرمان و مردم سالاری تنها به معرفی چند کتاب بسنده کردند.

کتاب در روزنامه ایران

یک دستور و چند زیرگفتار!
روزنامه ایران در صفحه آخر، یادداشتی از یزدان سلحشور منتشر کرده که می گوید: علی‌اصغر کاراندیش، معاون توسعه و مدیریت منابع وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفته با دستور وزیر به ادارات کل ارشاد در سراسر کشور مقرر شده «افراد برجسته فرهنگ و هنر در نقاط مختلف ایران اسلامی که دارای آثار فاخر در حوزه‌های نشر کتاب، هنری و فرهنگی هستند، شناسایی شده و با معرفی این افراد به معاونت توسعه منابع، مشکلات آنان رفع و حمایت مورد نیاز از آنان انجام گیرد.»
سلحشور در ادامه می گوید: بیاییم این خبر را آنالیزش کنیم، «افراد برجسته فرهنگ و هنر، در نقاط مختلف کشور شناسایی شوند» یعنی پیش از این شناسایی نشده‌اند و شناسنامه کاری و سوابق، موجود نیست و ما بانک اطلاعاتی قابل قبولی در دولت پیشین نداشته‌ایم. «با معرفی آنها به معاونت توسعه منابع، مشکلات آنها رفع شود» یعنی خبر به مرکز هم رسیده که مشکلات آن قدر زیاد است که باید حتماً از مرکز حل شود و در خود ِ شهرستان‌ها، نه بودجه‌ای برای این کار بوده تا به حال و نه حتی نظر لطفی. شاید هم خیالاتی شده‌ام و این دستورالعمل، این زیرگفتارها را ندارد!


کتاب در روزنامه شهروند

در توقف الفبا
روزنامه شهروند در صفحه کتاب گفت‌وگویی با آتفه چهار محاليان، شاعر انجام داده که می گوید: این‌که شاعر و مخاطب در شعر امروز ایران موازی و همراه با هم حرکت نمی‌کنند تبدیل به یک مانع ارتباطی برای خیلی از شاعران جدی شده است. از سویی شرایط اجتماعی شاعران را به پناهگاه‌های شخصی‌شان تبعید کرده است و این باعث شده نویسندگان، هستی زیسته متفاوتی با تجربیات بدنه عام جامعه داشته باشند. این افتراق به خودی خود نویسنده را از لمس جامعه و جامعه را از فهم اثر دور می‌کند. به علاوه این‌که الان رسانه‌هایی که نویسنده در آن امکان تشریح و تبیین و معرفی و حتی تبلیغ کارش را داشته باشد و بتواند آن تعامل لازم برای انتقال بهتر پیام و شکل کارش را با مخاطب انجام دهد خیلی معدود است. قاعدتا نویسنده این طرف خندق می‌ماند و مخاطب آن طرف خندق، همه اینها می‌شوند موانع ارتباطی. مثلا در مورد خود من یک نمونه ساده‌اش اینست که بسیار شنیده‌ام دوستانی که کارها را خوانده‌اند، معتقدند شنیدن شعرها با خوانش خود من و با لحن و موسیقی و اجرایی که شعر طبق تونالیته ذهنی آن نوشته می‌شود، باعث شده دیریاب‌ترین شعرها برای آنها شکل دیگری پیدا کند و آن خط ارتباطی منفصل، برقرار و شعر درک و احساس شود. اما در این ١٥ سالی که از چاپ کتاب اول گذشته و طی این ٤ کتابی که در این مدت چاپ شده، هنوز حتی نزدیک به چنین امکانی به دست نیامده است.
من خیلی حجم کتاب شعر را عاملی تعیین‌کننده در کیفیت دهی به آن نمی‌دانم. نمونه‌اش «سنگ آفتاب‌پاز» که شاید به زور به ٤٠ صفحه برسد یا شعرهای بلند لورکا یا تک شعر «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» فروغ، که در نوع خود کامل و درخشان هستند.

شعر زنان در جدال با محدودیت و تبعیض
روزنامه شهروند در ستون نگاه منتقد صفحه کتاب مطلبی درباره «نگاهی به شعر زنان با تأمل بر شعر آتفه چهارمحالیان» منتشر کرده که می گوید: یکی از اساسی‌ترین موضوعاتی که دامن تحلیلی و تحقیقی شعر امروز ایران را به خویش اختصاص داده مسأله «شعر زنان» است. مساله‌ای که البته کمتر منتقدی به شیوه تخصصی وارد آن شده یا پژوهشی قابل تأمل را درخصوص آن ارایه داده است. در این فرصت و مجال کوتاه، با نگاه به شعر «آتفه چهارمحالیان» در مجموعه‌هایی که از او مطالعه کرده‌ام (دارم با رشد شانه‌هاي ميت راه مي‌روم، و بغلم کن شبلی) سعی می‌کنم نوشتار مختصری در بحث پیرامون شعر زنان ارایه دهم. از این منظر نخست باید بگویم که شعر زنانه، مسأله و مقوله‌ای جدا از گستره مفهومی چیزی با عنوان «شعر زنان» تلقی می‌شود. بی‌تردید می‌توان گفت شعر زنانه یک اصطلاح بلند و فراگیر است که مفهوم «شعر زنان» پیوسته با آن در تلاقی بوده و خواهد بود. از این نظر شعر زنانه را می‌توان به شعری نسبت داد که ویژگی‌های دنیای زنانه را منعکس کند. البته از ديدگاهي ديگر، شعري که داراي زبان زنانه است نيز در اين مقوله جاي مي‌گيرد. به هر روی، شعر زنانه می‌تواند اصطلاحی فراگیر و همه‌جانبه باشد که زنانگی و زن محوری را در چگونگی کاربرد کلمه‌ها، ایجاد تصاویر و تخیل در شعر بسط دهد. اگر چه این روزها لزوما زنان در محور چنین شاعرانگی‌هایی قرار نمی‌گیرند و همه آنها شعر زنانه نمی‌گویند و همچنین همه آنچه می‌توان شعر زنانه دانست نیز به وسیله شاعران زن نوشته نمی‌شود.


عجین شدن با زبان ساده ترانه
روزنامه شهروند در صفحه کتاب یادداشتی درباره «نگاهی به مجموعه شعر دردی به نام من» منتشر کرده که عنوان می‌کند: هادی حسینی نژاد یکی از این ترانه سرایان در دوران نوین است که مجموعه ای را با نام «دردی به نام من» به چاپ رسانده است. این مجموعه دومین پرسه‌های شاعر از واژه درد بوده که در کنه وجودی هر انسانی نهفته است، اما گشتاوردهای شاعر در دنیای درد با چشم دیده‌های عموم در تفاوت است. با جامعه شناسی معرفت این اثر در می‌یابیم که مهمترین پارامتر معیارمند شاعر در حوزه معرفت «پایگاه طبقاتی» وی است و بی‌گمان دل سروده‌های حسینی نژاد نیز از لایه‌های زیرین پایگاه طبقاتی خود نضج و به ترآوش می‌رسند. بن مایه ترانه‌های حسینی نژاد بیانگر دردمندی به اجتماع و طبقه خود است و در اصطلاح جامعه شناسی شاعر نمود ساز نیست بلکه دارای«بود طبقاتی» است و اگر چه ترانه‌های ایشان به دوبخش ترانه کلاسیک و ترانه نوین منقسم می‌شوند ولی شاعر در هر دو بخش معانی و مفاهیمی دردمند را به تصویر می‌کشد.


کتاب در روزنامه شرق

هدیه پیامبر(ص) به ایران /تألیف بیش از 80 کتاب در یک‌هزارسال قبل
روزنامه شرق در صفحه اول خود یادداشتی درباره حضـرت علی‌ابن ‌موسی‌الرضا(ع) از محمدرضا نوراللهیان، استاد حوزه و دانشگاه منتشر کرده که می گوید: امام هشتم از دو موقعیت ممتاز برخوردار بودند که نخستین آن در مدینه بود. در این شهر امام کرسی درس در مسجد پیامبراکرم(ص) برپا ساخته بودند و بسیاری از شاگردان برجسته و ممتاز در درس ایشان حاضر می‌شدند. آنچه امروز در اختیار داریم، یعنی بیش از 80 کتابی که در یک‌هزارسال قبل در عرصه‌های مختلف علوم اعم حقوق، اقتصاد، احکام، تفسیر، بهداشت، سلامت بدن، محیط‌ زیست و مباحث عمیق تفسیر قرآن مجید نوشته شده است، برگرفته از 2450حدیث از ایشان است که این رقم قابل‌توجهی است. تا آنجا که به تحقیق می‌توان بیان کرد 362دانش‌پژوه یا به اصطلاح قدما، «راوی» در محضر درس ایشان به‌طور مستقیم دانش آموختند و آن را منتقل کردند که در میان آنها شخصیت‌های مختلفی از محدثین بزرگ، فقهای شاخص، برخی علمای اهل سنت، متکلمین، شعرا و رجال سیاسی و صاحبان مناصب دولتی می‌توان یافت.
مشهدالرضا دارای تاریخ بلندی است که در این مجال کوتاه به یک مورد آن اشاره می‌کنم؛ 1200 سال است که هزاران‌نفر از شخصیت‌های علمی، ادبی و هنری از گرایش‌های مختلفی در کنار این امام قرار گرفته‌اند، کرسی درس برپا ساخته‌اند، به عناوین مختلف نامشان طوسی، مشهدی، نوقانی و خراسانی شده مانند شیخ طوسی و خواجه نصیرالدین طوسی و خواجه نظام‌الملک طوسی و چه دانشمندانی که برای زیارت آمدند و ماندگار شدند مانند شیخ‌حر عاملی، شیخ بهایی و بسیاری از بزرگان جبل‌عامل لبنان و هنرمندان، خطاطان، مهندسان، معماران، نقاشان، کتیبه‌نویسان و کاشی‌سازان در آستان قدس رضوی و در محضر این امام به تبلور درآمدند.

درآمدی بر فلسفه تکنولوژی
روزنامه شرق در صفحه 8 امروز یادداشتی درباره کتاب «درآمدی بر فلسفه تکنولوژی» اثر وال دوسک و ترجمه مصطفی تقوی، استاد دانشگاه و پژوهشگر فلسفه منتشر کرده که می گوید: این کتاب یکی از مهم‌ترین کتاب‌ها در حوزه مطالعات فلسفی تکنولوژی محسوب می‌شود که وال دوسک در سال 2006 میلادی نوشت. آر والنتاین دوسک مولف بیش از چهار عنوان کتاب و بیش از 30مقاله علمی و پژوهشی بین‌المللی است و همچنین استاد گروه فلسفه دانشگاه نیوهمشایر است. وی در سال 1972 میلادی مدرک دکترای خود را از دانشگاه تگزاس در آوستین دریافت و از پایان‌نامه دکترای خود با عنوان «اثر استدلال دوئم بر علوم اجتماعی» دفاع کرد. تقوی، عضو هیات علمی دانشگاه صنعتی شریف است و مقالات علمی - پژوهشی زیادی را در حوزه فلسفه تکنولوژی ارایه کرده. همچنین مترجم کتاب‌های متعددی در زمینه مطالعات علم و تکنولوژی و آینده‌پژوهی است، از جمله می‌توان به کتاب «در باب تکنولوژی: مبانی فلسفه تکنولوژی» جوزف سی پیت، کتاب «مبانی آینده‌پژوهی» وندل بل و کتاب «اخلاق علم» دیوید بی‌رسنیک اشاره کرد.

برعلیه ضد جهان‌سوم‌گرایان و برخی جهان‌سوم‌گرایان
در صفحه 8 روزنامه شرق یادداشت دیگری باعنوان «ندامت ایدئولوژیک به‌مثابه فرآیند اجتماعی» منتشر شده که در آن می‌خوانیم: جهان‌سوم‌گرایی (tiers-mondisme) با شوک‌هایی نظیر سرنوشت انقلاب کوبا، جنبش آزادیبخش الجزایر، یا دولت‌های آسیای جنوب‌شرقی به‌ویژه ویتنام و سرانجام شوک حیرت‌انگیز انقلاب فرهنگی چین و خمرهای سرخ کامبوج و جنایات آنها به ظهور «فیلسوفان جدید» در فرانسه (کسانی همچون آندره گلوکسمان، برنار هانری‌لوی و آلن فینکل کراوت) دامن زد که همه دستاوردهای جنبش‌های آزادیبخش را زیر سوال بردند و دست به دفاع از استعمار و عملکرد آن در دو قرن کشتار و سرکوب مردم جهان، به نام دفاع از روشنگری و عقلانیت زدند. اما اندیشمندانی چون ایو لاکوست، جغرافیدان و متخصص ژئوپلیتیک یا ژرار شالیار، متخصص جنبش‌های سیاسی، نیز بودند که دچار این انحراف نشدند. ایو لاکوست، سردبیر مجله معتبر «هردودت» که اعتبار بالایی در تحلیل‌های ژئوپلیتیک دارد، در دوره بحران دهه 1980، کتاب خود با عنوان «برعلیه ضد جهان‌سوم‌گرایان و برخی جهان‌سوم‌گرایان» (1985) را نوشت تا نشان دهد به انحراف کشیده‌شدن این جنبش‌ها بیشتر از آنکه ناشی از ایدئولوژی‌های اولیه آنها باشد، ناشی از تبعیت آنها از جریان عمومی‌قدرت، پس از در دست‌گرفتن آن بوده و هست و بنابراین بی‌اعتبارشدن شخصیت‌های ضداستعماری پیشین، اعتباری برای استعمار‌گران و استعمار نمی‌آورد. با توجه به آنچه گفتیم، «ندامت ایدئولوژیک»، تکرار می‌کنیم آنگاه که حاصل یک فرآیند خشونت آشکار و سرکوبگرانه الزام‌آور مثل محاکمات معروف استالینی که روایتش را روی مدودف در کتابش «بگذاریم تاریخ قضاوت کند!» (1989) آورده است، در این مورد همانگونه که نشان می‌دهد، اصل بر نمایشی‌بودن «اعتراف» (نگاه کنیم همچنین به فیلم ارزشمند کاستا گاوراس با همین نام در سال 1970) و در خدمت درآوردن فرد نادم، در یک ایدئولوژی معکوس با ایدئولوژی پیشینش است.

آزادی مطلق در ترجمه‌های نظری...
روزنامه شرق در صفحه 9 مطلبی درباره تاملات «الاهیدان یک دین اعظم» منتشر کرده که می گوید: کتاب الاهیات سیاسی» در حقیقت رساله‌ای است که کارل اشمیت در دفاع از بحث‌های رساله دوران‌سازش «الاهیات سیاسی» و به‌طور مشخص در پاسخ به مقاله «مساله سیاسی توحید» نوشته دوست سابق اشمیت، اریک پترسن (1960-1890)، نگاشته شد. مقاله پترسن درباره الاهیات سیاسی در ادیان کهن بود. پترسن می‌کوشد نشان دهد چگونه نویسندگان دنیای قدیم - اعم از متفکران یهودی و مسیحی و معتقدان به ادیان «بی‌کتاب» (pagans) - سلطنت زمینی را از راه قیاس آن با اعتقاد به وجود خدای واحد در آسمان توجیه می‌کردند. به عبارت دیگر، «توحید» به مثابه مستمسکی برای اثبات حقانیت نظام‌های یکه‌سالار یا به تعبیر امروزی ما «سلطنت‌طلبی» به کار می‌رفت. ادعای پترسن این بود که این قسم «الاهیات سیاسی» با مسیحیت ناسازگار است و این تزی بود که در زمره مراجع اصلی الاهیات سیاسی مدرن قرار گرفت. به همین واسطه بود که پترسن در سال‌های دهه‌30 ایده محوری کارل اشمیت را به پرسش گرفت، یعنی امکان قیاس آسمان و زمین، قلمرو خدایی و قلمروی بشری را – پترسن سعی کرد نشان دهد استدلال‌های اشمیت وقتی در پرتو اصل بنیادین تثلیث در مسیحیت راستین بازخوانی شوند نقش بر آب می‌شوند. به‌زعم او تمام تشکیلات و تاسیسات سیاسی در روی زمین، از منظر بحث آخرت، سپنجی، موقت و بنابراین حادث و مشروط‌اند.


بحران تقاضا؛ شلختگی عرضه
روزنامه شرق در ستون صفحه 9 یاداشتی درباره «نمونه موردی ترجمه‌های کارل اشمیت» منتشر کرده که در آن آمده است: بازار آشفته‌ای که امروز به‌عنوان فضای نشر کتاب‌های فلسفی و نظری می‌شناسیم فاقد هرگونه سنت فکری و فرهنگی است. کتاب‌های متنوعی که ترجمه می‌شوند بی‌آنکه خواننده‌ای داشته باشند، بی‌آنکه ایده‌هایشان بسط یابد، بی‌آنکه فراتر از چاپ «منتشر» شوند و مخاطبانی را، هرچند بالقوه، درگیر کنند. کافی است به چندین و چند کتاب که در کمتر از یک‌سال از کارل اشمیت به فارسی ترجمه شده نگاهی بیندازیم. صرف‌نظر از اقبالی که به اشمیت در مقام متفکری سیاسی می‌شود (همان متفکری که تا چندسال پیش به‌عنوان نظریه‌پرداز فاشیسم طرد و انکار می‌شد)، کیفیت و نحوه ارایه این آثار بحث‌انگیز است. دو ترجمه از جلد اول الاهیات سیاسی (لیلا چمن‌خواه، نشر نگاه معاصر و طاهر خدیو، نشر رخدادنو)، یک ترجمه از جلد دوم الاهیات سیاسی (لیلا چمن‌خواه، نشر نگاه معاصر)، دو ترجمه از مفهوم امر سیاسی (سهیل صفاری، نشر نگاه نو و یاشار جیرانی و رسول نمازی، نشر ققنوس) که در این میان هیچ‌یک حتی اشاره یا نگاهی به نحوه معرفی اشمیت در ایران و سابقه موجود نمی‌کنند و نمی‌اندازند. این‌همه درحالی‌که شش‌سال پیش اشمیت در مجموعه «قانون و خشونت» به فارسی‌زبانان معرفی و در بسط و اشاعه آن کوشیده شده بود.

کتاب در روزنامه شاپرک

خلاصه شاهکار آنتوان دوسنت اگزوپري
روزنامه شاپرک در صفحه ادبیات نوجوان مطلبی درباره کتاب «شازده کوچولو»، شاهزاده ادبيات نوجوان منتشر کرده که می گوید: « شازده کوچولو » در سال 1940 در نيويورک به قلم آنتوان دوسنت اگزوپري نوشته شد و براي اولين بار در سال 1943 منتشر شد. اين کتاب پرفروش‌ترين کتاب تک مجلد جهان در تمام طول تاريخ مي‌باشد. اين اثر تا کنون به 150 زبان مختلف دنيا ترجمه شده‌است. داستان شازده کوچولو يک داستان سورئاليستي است. اگزوپري اين کتاب را به بهترين دوستش لئون ورث تقديم کرده است.
داستان از خلباني شروع مي شود که هواپيمايش در صحرا هاي آفريقا خراب شده و دارد سعي مي کند که آن را تعمير کند. خلبان تعريف مي کند که وقتي بچه بوده ، چند نقاشي کشيده و چون بزرگ تر ها نقاشي هايش را درک نکرده بودند و مدام به او مي گفتند به جاي نقاشي کردن رياضي و فيزيک بخواند و به اين شکل ذوق نقاشي در او کور شده بود . در آن جا ناگهان شازده کوچو ظاهر مي شود ، و خلبان و شازده کوچولو همراه هم مي شوند . شازده کوچولو معني نقاشي هاي خلبان را مي فهمد و اين مسئله رابطه آن ها را با هم نزديک تر مي کند ...

کتاب در روزنامه خراسان

مناسبات سياست و ادبيات بايد بر مبناي گفت وگو باشد
روزنامه خراسان در شماره امروز خود گفت و گوی خبرگزاري ايلنا با دکتر سيد عباس صالحي، معاون فرهنگي وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي درباره ادبيات و وضعيت نشر و مميزي را منتشر کرده که گفته است «ادبيات در حقيقت يک سرمايه ملي براي کشور ماست چه در حوزه هايي که پيشينه ديرينه اي دارد؛ مثل شعر و چه در حوزه هايي که به نظر مي رسد حوزه هايي مدرن باشد؛ هرچند ريشه هايي در ادبيات کهن ما دارند. به هر حال سرزمين ايران به عنوان يک سرزمين ادبي، تحليل و تلقي مي شود. ادبيات به عنوان سرمايه ملي؛ طبيعتا مورد توجه و حساسيت جريان قدرت نيز بوده است.
تنظيم مناسبات درست بين حوزه سياست و ادبيات که بر مبناي گفت و گو باشد، هم به نفع سياست است و هم به نفع گفت و گو. آن هم در کشورهاي رو به توسعه اي مانند کشور ما که هر تلنگري ممکن است جريان اتفاقات را به عقب برگرداند. اين نگاه گاهي در اديبان سنت گراي پيشين هم ديده شده که به دليل متحمل شدن فشارها و گاهي به دليل نزديک شدن به ادبيات اپوزيسيون معارض، اين هم اتفاق خوبي براي کشور نيست.

کتاب در روزنامه اطلاعات

حقوقدانِ آزادانديش
روزنامه اطلاعات امروز یادداشتی درباره استاد کاتوزیان از دكتر ابوطالب ميرعابديني، استاد دانشگاه منتشر کرده که می گوید: دكتر ناصر كاتوزيان، حقوقدان، نويسنده و دانشمند آزادانديش روزگار ما و يكي از قله‌هاي دانش و فرهنگ در ايران‌زمين، در طول عمر پربركت خويش، خدمات فراواني به منظور توسعه دانش حقوق در ايران انجام داد و به اصول اخلاقي و انسانيت وفادار ماند. از اين جهت بازخواني سير زندگي و افكارش براي مردم و بويژه جامعه دانشگاهي و روشنفكري بسيار سودمند است.
كاتوزيان از يك سو با علوم غربي و دانش جديد حقوق و از سوي ديگر با فقه و علوم اسلامي آشنا بود و هر دو حوزه را به خوبي مطالعه كرده و مي‌شناخت. دانش و معرفت، چه در حوزه سنت ايراني ـ اسلامي، چه در حوزه تمدن و دانش غربي براي او جذابيت داشت و مطالعات وسيعي انجام مي‌داد كه حاصل آن كتاب‌هايي است كه در رشته حقوق تأليف كرده است. كتابهايي نظير: «مقدمه علم حقوق»، «فلسفه حقوق»، «قانون مدني در نظم حقوقي كنوني»، «حقوق مدني خانواده» و... لذا آثارش مويد اين نكته است كه او در مباحث حقوقي، با حقوق ملل ديگر هم آشنايي داشت كه همين موجب مي‌شد در طرح نظرياتش، مقتدرتر از سايرين به ميدان بيايد. به نظرم با توجه به كنجكاوي عالمانه‌اي كه در مسائل حقوقي به كار مي‌گرفت به مرحله‌اي رسيده بود كه از نظر علمي و از نظر اجتماعي با هوشياري بالايي حركت مي‌كرد و همتي كه در تدوين و تنظيم آثارش به كار برد كاملاً استادانه و آموزنده بود لذا رجوع به كتابهايش براي دانشجويان و پژوهشگران رشته حقوق همواره سودمند خواهد بود.

ما به جايي نخواهيم رسيد که هيچ‌گاه به فقه نياز نداشته باشيم
روزنامه اطلاعات مطلبی درباره استاد کاتوزیان منتشر کرده که می گوید: يكي از ويژگيهاي استاد كاتوزيان مأنوس بودن ايشان با كتب فقهي شيعي بود. آشنايي عميق او با يافته‌هاي نوين حقوقي غرب و تسلطش بر كتب فقهي اماميه گاه او را به مقايسه بين اين دو وامي‌داشت و همواره يافته‌هاي فقهاي شيعه را مي‌ستود و دقتهاي فقهي علماي شيعه را كه در چارچوب منابع فقهي (كتاب، سنت، اجماع و عقل) به استنباط حكم شرعي همت مي‌گماشتند، ارج مي‌نهاد و پايه‌هاي حقوق مدني ايران را بر روي فقه ‌اماميه مستحكم واستوار مي‌ديد.
او معتقد بود: « ما به جايي نخواهيم رسيد که هيچ‌گاه به فقه نياز نداشته باشيم. من اين موضوع را قبول ندارم كه بي‌نياز از توجه به فقه باشيم؛ زيرا ما هر چقدر مدرن باشيم، ساخته گذشته خودمان هستيم. از گذشته بريدن، صفت پسنديده‌اي نيست. من جمله‌اي در مقدمه کتاب «ضمان قهري و مسئوليت مدني» نوشته‌ام با اين عنوان که: «گذشته و آينده هر دو حقيقت هستند. بنابراين رستگار کسي است که يک چشم به گذشته داشته باشد و يک چشم به آينده؛ يعني تمام حقيقت را ببيند.در اينجا حقيقت دو نيم شده است: نيمي در گذشته و نيمي در آينده» و خدا نکند روزي بيايد که ما از گذشته خود ببريم. مثل خيلي از ملتها که اين کار را کردند و نتيجه نامطلوبي گرفتند؛ ولي طرز تفکر و استنباطها در بستر زمان تغيير مي‌کند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط