چهارشنبه ۹ مهر ۱۳۹۳ - ۰۸:۰۵
چراغ فلسفه در ایران هرگز خاموش نشد/ جای خالی کتاب در زندگی شهری/ وجه امتیاز یک اثر هنری در نگاه است

امروز چهارشنبه نهم مهر 1393 روزنامه‌های ایران، فرهیختگان، آرمان، مردم سالاری، شهروند و شاپرک مطالبی از دنیای کتاب منتشر کرده‌اند. گفت‌وگو با اصغر دادبه، محمد ضیمران، فرزانه قوامی و سيدسلمان صفوي از موضوعات خواندنی روزنامه‌های امروز است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- زینب کامرانی: امروز چهارشنبه نهم مهر 1393 روزنامه‌های ایران، فرهیختگان، آرمان، مردم سالاری، شهروند و شاپرک مطالبی از دنیای کتاب را منتشر کرده‌اند.

کتاب در روزنامه ایران

چراغ فلسفه در ایران هرگز خاموش نشد
روزنامه ایران در صفحه فرهنگ و ادب با ‌اصغر دادبه، استاد فلسفه اسلامی و ادبیات عرفانی گفت و گو کرده که در زمینه تألیف و ترجمه نیز آثار متعددی در کارنامه‌اش دارد؛ کلیات فلسفه، فخر رازی، فرهنگ اصطلاحات کلامی (آماده چاپ)، شناخت‌شناسی در فلسفه اسلامی (آماده چاپ) و «رساله منطق هنر شعر» (آماده چاپ)، تصحیح «حکمت عرشیه» از صدرالمتألهین، مفهوم رندی در شعر حافظ، مجموعه مقالات حافظ‌شناسی (در دست چاپ) از جمله این آثار هستند.
خیلی‌ها بر این نظرند که از قرن چهارم که گذشتیم و وارد قرن پنجم شدیم به نوعی آن آزاداندیشی گذشته را از دست دادیم و به طرف ایدئولوژی رفتیم که خود این حکایت درازی دارد و غزالی هم در این ماجرا خیلی نقش داشت، «حجت‌الاسلام» آن زمان بود که معنای عجیبی دارد و در جهان اسلام هم کلامش نافذ بود، در این تردیدی نیست اما دو، سه حرف اینجا هست که من با احترام به دیگران طرح می‌کنم. باور ندارم که از قرن پنجم به بعد تولید فکر و فلسفه نداشتیم. در جهان اسلام بویژه در کشورهای عربی نفوذ کلام غزالی طوری بود که در این کشورها به فلسفه خیلی لطمه زد و آنچه در جهان عربی توجه به فلسفه می‌بینید مربوط به عصر جدید است و ارتباطشان با غرب است، توجه دوباره‌شان به فلسفه اسلامی هم از همین دوران است.
اما در ایران هیچ وقت تولید اندیشه به تعطیلی کشیده نشد. حکمت اشراق که ادامه حکمت ایرانی بود و با معارف اسلامی آمیخته و تأیید شده بود، ‌بعد از غزالی هم در جهان اسلام ادامه پیدا کرد. خود حکمت مشایی یونانی هم ادامه پیدا کرد. البته هر یک از این معانی نیازمند بحث جداگانه ای است.

از یک سو اخلال از یک سو سکوت!
روزنامه ایران در صفحه آخر یادداشتی درباره ادبیات معاصر منتشر کرده که در آن می‌خوانیم: این یک بحث قدیمی است که جای خالی ادبیات معاصر در دانشگاه‌های ما چطور باید پر شود؟ این مشکل هم با آوردن چند مثال از چند چهره شاخص در کتاب‌های دانشگاهی، آن‌هم در حدی که حالا هر بچه محصلی بیشتر از این مقدار می‌داند، حل نمی‌شود.
ببینید! مشکل حتی این نیست که ادبیات معاصر ما در دانشگاه‌ها جایی ندارد، گیر اصلی این است که در نگاه به ادبیات هزار ساله هم چندان از دوران قاجار به این سو نیامده‌ایم، در حالی که همین ادبیات هزار ساله در دانشگاه‌های آن سوی مرزهای ما با روش‌های تازه تدریس و درک می‌شود.
به قول زنده یاد طاهره صفارزاده، اشاره‌ای کرده به اوضاع: «باید برای پرداختن دانشگاه‌ها به ادبیات معاصر برای آن‌ها مثال آورد و دسته‌های مختلف کارهای ادبی مدرن را توضیح داد و در نهایت باید آن‌ها را راضی کرد تا به این سمت بروند، وگرنه این افراد که اکثرشان جزو تصمیم‌گیران و سرچشمه‌های دانشگاه‌ها هستند اجازه نمی‌دهند دانشکده‌های ادبیات به سمت ادبیات معاصر بروند. آن‌ها در این کار اخلال و دیگران نیز سکوت می‌کنند.»

کتاب در روزنامه فرهیختگان

داستان خوب نداریم یا اِشراف یا بزرگ‌منشی؟
روزنامه فرهیختگان در صفحه ادب و هنر یادداشتی درباره ادبیات داستانی منتشر کرده که در آن آمده است: سراسر ادبیات داستانی ایران را بگردیم، به‌سختی و به‌ندرت جمله‌های تاییدی آدم‌ها را درباره یکدیگر و کتاب‌ها می‌یابیم. همه، همه ادبیات را به‌سادگی نابود می‌کنند، در حالی که خودشان یکی از مسافران همین قایق کژومژند. حکایت ما، حکایت کسی است که برای اینکه از شر هم‌سفرانش خلاص شود و یکه و تنها از سفرش لذت ببرد، قایق را سوراخ می‌کند. بحثی نیست؛ معرفی کتاب‌های برتر، چهره‌های برتر و باقی چیزهای برتر ادبیات، کار آدم‌ها نیست؛ این وظیفه رسانه‌ها و محافل و نهادهایی شبیه جوایز است. روزنامه‌نگاران عرصه ادبیات در کشورهای دیگر از این کارها زیاد می‌کنند: معرفی 40 نویسنده 40 ساله برتر، 30 نویسنده 30 ساله برتر، نویسندگانی که همین حالا باید کتاب‌های‌شان را بخوانید و..... انتشار یک فهرست مثلا سالانه از طرف جایی مثل کانون نویسندگان یا حتی کانون‌های کوچک‌تر و کم‌ادعاتر، سایت‌ها، محفل‌ها و باقی فعالان دنیای ادبیات کار دشواری است؟
در پایان این مطلب می‌خوانیم: در طول سال از بین آثار منتشرشده ایرانی خیلی هنر کنیم تک‌وتوک کارهای رفقای خودمان را به علت «در دسترس بودن» (و نه باندبازی) می‌خوانیم و آنها هم احتمالا کار ما را. البته بعضی وقت‌ها هم کتاب‌هایی را می‌خوانیم که به هر علتی آب را گل‌آلود کرده‌اند و خلاصه، در کل وقت و حال و انگیزه خواندن کارهای ایرانی را نداریم. هنوز شروع به خواندن نکرده، فرض‌مان این است: «این یک کتاب ایرانی است، پس نمی‌تواند خوب باشد، شاهکار که بی‌خیال، شوخی نکن!» و حتی اگر کتاب آنقدر خوب باشد که پیش‌فرض‌مان را تغییر دهد، به عوض ذوق‌کردن و زبان باز کردن به تشویق و حمایت و معرفی و... ببخشید، رسما لال می‌شویم!

هنر در میدان نظر و عمل
روزنامه فرهیختگان در صفحه اندیشه با محمد ضیمران درباره ارتباط نظر و عمل در فلسفه هنر گفت‌وگو کرده که به تازگی کتاب مبانی فلسفی نقد و نظر در هنر را به چاپ رسانده است.
او می گوید: یکی از بحث های این کتاب به معنای هنر در فرهنگ ایرانی اختصاص یافته است و اینکه چگونه در سال 100 گذشته در ایران هنر معنای خود را تغییر داده و معنای جدیدی پیدا کرده است. من سعی کرده‌ام معنای واژه هنر را در زبان سانسکریت تا متون اوستایی بررسی کنم و بعد ببینم چگونه رفته‌رفته هنر در ادبیات شعری ما جا باز کرده است. سرانجام در این فصل، نظریه را به‌عنوان یکی از محورها و مولفه‌های اصلی رویکرد به هر چیزی از جمله هنر بررسی کرده‌ام و اینکه نظریه از کجا ریشه گرفته و چه فراز و نشیب‌هایی را طی کرده است. بحث نظر و عمل یکی از موضوعات علم و فلسفه است. در حوزه هنر و چرخه دیالکتیک عمل و نظر بسیار اهمیت دارند، به همین دلیل از دور دست‌ها و از زمان افلاطون به بعد تحولاتی را که در حوزه نظر و عمل اتفاق افتاده است، بررسی کرده‌ام و اینکه چرا و چگونه در قرن نوزدهم اولویت بر عمل تعلق گرفته است اما باز در قرن بیستم نظر از اهمیت ویژه‌ای برخوردار می‌شود.

کتابی که فیلم شد
روزنامه فرهیختگان در صفحه آخر یادداشتی تحت عنوان «از موبایل‌فروشی تا دزدی دریایی» منتشر کرده که در آن عنوان می‌شود: در سال‌های اخیر درباره دزدان دریایی سومالیایی در اقیانوس هند، در خبرها بسیار شنیده و خوانده‌اید. گروه‌هایی که در دهه 1990 میلادی از دل جنگ داخلی سومالی پدید آمده‌اند و از سال 2005 به بعد، گسترش چشمگیری پیدا کرده‌اند، به‌طوری که در دهه اخیر، به تهدیدی جدی علیه کشتیرانی بین‌المللی بدل شده‌اند. یکی از کشتی‌هایی که گرفتار این دزدان دریایی شد کشتی باری آمریکایی «مرسک آلاباما» بود. در حادثه‌ای که سال 2009 اتفاق افتاد، دزدان دریایی، کاپیتان کشتی ریچارد فیلیپس را گروگان گرفتند.
ریچارد فیلیپس در سال 2010 ماوقع این حادثه را در کتابی با عنوان «وظیفه یک کاپیتان: دزدان دریایی سومالی، یگان ویژه نیروی دریایی، و روزهای خطرناک در دریا» منتشر کرد. اندک‌زمانی بعد از انتشار، کمپانی سونی حقوق این کتاب را خرید تا دستمایه خلق مهم‌ترین فیلم سینمایی با موضوع دزدان دریایی سومالیایی شود.

کتاب در روزنامه آرمان

وجه امتیاز یک اثر هنری در نگاه است
روزنامه آرمان در صفحه ادبیات با فرزانه قوامی گفت‌وگو کرده که تاکنون سه مجموعه شعر «گفته بودم من از نسل شهرزادهای مضطربم»، «از من فقط النگویی می‌ماند» و «بعد از هفت ساعت و بیست و نه دقیقه گریه» منتشر کرده است.
او می گوید: تا وقتی که نگاهی دقیق به هستی و جهان پیرامون خود نداشته باشیم، نمی‌توانیم به خلق یک اثر هنری دست یابیم. در حوزه‌های دیگر مثل سینما، نقاشی و موسیقی نیز همین گونه است. آن چیزی که وجه امتیاز یک اثر از اثری دیگر می‌شود. نوع نگاه و جهان بینی یا به‌گونه‌ای گفتمان مسلط بر آن است. کار اصلی هنرمند این است که مخاطب را نسبت به رویدادها و جهان ذهنی و عینی اطرافش کنجکاو کند و او را به تامل در زوایای پنهان در فضاهای شخصی و اجتماعی اطرافش سوق دهد. چیزهایی هست که گاه با دیدن یک فیلم یا شنیدن قطعه ای موسیقی یا با نگاه کردن به یک تابلوی نقاشی گویا یکباره ما را به کشف تازه ای از خود و جهانمان می‌رسانَد. البته این نوع نگاه به تنهایی کافی نیست. شیوه‌های اجرای درست و دقیق است که کار هنری را اثرگذار می‌کند. چه بسیار ایده‌ها و ژرف اندیشی‌ها که قربانی اجراهای ضعیف و سست شده اند. ایده‌های خوب قطعا نیازمند اجراهای قدرتمندتری هستند و اینجاست که دشواری کار بیشتر و بیشتر می‌شود.

وقتی نتوانی عنوانی بکر برای کتاب برگزینی، هرگز خالق اندیشه‌های نو نیستی
روزنامه آرمان در صفحه ادبیات یادداشتی درباره کتاب از کلید تا آخر + تر منتشر کرده که می گوید: این کتاب سرشار از اندیشه‌های فرمالیستی و زبانی است. لفظ کتاب بر از کلید تا آخر + تر بسیار بهتر است تا مجموعه شعر، زیرا ما با شاعری مواجه هستیم که اندیشه‌های نزدیک به هم را در قالب کتاب فراهم آورده است. اگر چهل سال پیش رویایی می‌گفت: شعر بی تصویر شعر کم عمق است الان باید عنوان کرد که شعری که عنصر زبان در آن غایب است شعری است کم‌عمق که هرگز توان خلق سویه‌های زیبایی شناسی جدید را ندارد.آری شعر یک نبوغ اشرافیست و شعر بدرآبادی نیز در همین اثنا صورت بندی می‌شود. از عنوان کتاب که شروع کنیم خواهیم فهمید شاعر این کتاب شاعری صاحب اندیشه است چرا که به گفته شوپنهاور کسی که نتواند عنوانی بکر برای کتابش برگزیند هرگز نمی‌تواند خالق اندیشه‌های نو و جدیدی برای مخاطب باشد.

جای خالی کتاب در زندگی شهری
روزنامه آرمان در صفحه آخر یادداشتی درباره کتاب منتشر کرده که در آن می‌خوانیم: توده مردم از نعمت مطالعه محروم‌اند. یکی از دلایل این اتفاق در دسترس نبودن کتاب برای توده است. اگر به جای مسئولین فرهنگی بودم کاری می‌کردم کتابخانه‌های عمومی‌توسط شهروندان دیده شوند و حضور آنها در فرآیندهای اجتماعی محسوس باشد. به نحوی که حتی اگر قرار باشد دو شهروند یا دو دوست با هم قرار ملاقات بگذارند آن ملاقات در کتابخانه‌ها صورت بگیرد. این کار ممکن نمی‌شود مگر اینکه بتوانیم جاذبه‌های لازم را در کتابخانه‌های عمومی‌ایجاد کنیم. اگر یک نسخه از همه کتاب‌ها حتی کتاب‌هایی که در برخی از حوزه‌ها (بنا به هر دلیلی) مطرح نمی‌شوند را در کتابخانه‌ها قرار می‌دادیم وضعیت دیگرگون می‌شد. سعی می‌کردم به عنوان یک مسئول فرهنگی از هزینه‌های کتابفروشی‌ها کم کنم. در حال حاضر وضعیت کتابفروشی درست مثل یک شغل تجاری است یعنی تمام هزینه‌های یک شغل تجاری را دارد اما درآمدش به هیچ وجه با مشاغل تجاری قابل مقایسه نیست. بنابراین سعی می‌کردم وضعیتی ایجاد کنم که آدم‌ها فقط از روی عشق، علاقه و دوست داشتن وارد این شغل شوند.

کتاب در روزنامه مردم سالاری

آزادي، اولين بستر رشد و توسعه همه‌جانبه
روزنامه مردم سالاری در صفحه کتاب و اندیشه با سيدسلمان صفوي، رئيس مرکز بين‌المللي مطالعات صلح در لندن گفت‌وگو کرده که جديدترين کتاب وي ديپلماسي و امنيت ملي در خاورميانه بزرگ است.
او می گوید: آزادي يکي از محورهاي اساسي توسعه است. براي مثال ايتاليا مهد رنسانس بود. عدم حضور حکومت توتاليتر در ايتاليا و محوريت خانواده مديچي، موتور اصلي رنسانس در ايتاليا شد و از ايتاليا به ساير کشورهاي اروپا سرايت کرد. حکومت‌هاي توتاليتر عموما به خاطر از بين بردن بسترهاي آزادي اجتماعي، توسعه يک جانبه دارند، زيرا همه چيز برنامه‌ريزي و هدايت مي‌شود. موتور اصلي توسعه، خلاقيت ذهن بشر است، اما اگر به او آزادي ندهند تا خلاقيتش بروز يابد و همه چيز در چارچوب مذهب، سياست، حزب، شوراي مرکزي و رهبر حزب قرار گيرد، جهت يابي مشخصي مي‌گيرد و تنها در يک بُعد پيشرفت مي‌کند مثل شوروي کمونيستي که در صنايع نظامي و کره شمالي که در بخش موشکي پيشرفت کرد.
آزادي در کشورهاي دموکراتيک و پيشرفته، محور اصلي است و به خاطر وجود اين بستر نيروي خلاق جامعه، نخبگان و بخش‌هاي خصوصي و دولتي در يک رابطه سازنده با هم به سمت توسعه در ابعاد مختلف مي‌روند و توسعه‌هاي علمي، صنعتي، هنري با هم رخ مي‌دهند. آلمان و ژاپن دو نمونه خوب هستند که در جنگ جهاني دوم شکست خوردند و پس از جنگ بر سر کار آمدن دولت‌هاي دموکراتيک، با توجه به نيروي نخبه و بنيادهاي موجود در اين کشورها، در کوتاهترين فاصله زماني به وضعيت ممتازي در جهان دست يافتند. در حال حاضر آلمان سلطان اروپاست. آلمان با رشد اقتصاد، صنعت و علم به فرمانروايي اروپا رسيد. در آلمان چپ‌ها، راست‌ها و مسيحيان آزاد بودند و هستند. روزنامه‌ها، مجلات و دانشگاه‌ها آزادند. دانشجو و استاد در تحقيقات خود آزادي دارند و براساس گرايشات و علايقشان به پيش مي‌روند و دولت نـه تنها سدي براي آنها ايجاد نمي‌کند، که از آنها حمايت هم مي‌کند. در عين حال بخش خصوصي نيز به خاطر‌انگيزه‌هاي شخصي خود که مي‌خواهد ثروتمندتر شود، از اين روند حمايت مي‌کند، زيرا غالباً تجار و ثروتمندان نگاه بلندمدت دارند. دولت‌هاي غيردموکراتيک علي العموم عمر کوتاهي دارند و برنامه‌ريزي‌هايشان هم کوتاه است، اما عمر نهادهاي اقتصادي غيردولتي کوتاه نيست، زيرا بلندمدت برنامه‌ريزي مي‌کنند.

ثروت و فقر ملل به چه عواملي بستگي دارد؟
روزنامه مردم سالاری در صفحه کتاب و اندیشه یادداشتی درباره کتاب «نظريه‌هاي توسعه منطقه‌اي» بنجامين هيگينز و دونالد ساويه منتشر کرده که در آن عنوان شده است: ثروت و فقر ملل به چه عامل يا عواملي بستگي دارد؟ اين سوال از زمان انتشار کتاب «ثروت ملل» آدام اسميت هماره تکرار شده و براي پاسخ بدان به مواردي نظير خاک، آب و هوا، وفور يا کمبود منابع طبيعي اشاره شده است. سوئيس و ژاپن، کشورهايي با بالاترين توليد سرانه هستند که هيچ‌کدام از نظر منابع طبيعي و آب و هوا موقعيت مناسبي ندارند. پس شايد عامل پيشرفت، مورد ديگري به نام «کارآفريني» بوده است؟ در اين جا اين سوال مطرح مي‌شود که چرا مردم برخي از کشورها نسبت به مردم ساير کشورها باهوش‌تر، تحصيل‌کرده‌تر، آموزش ديده‌تر، نوآورتر، ماجراجو‌تر و ماهرتر هستند؟ پاسخ عموماً اين است که آنان فرهنگ متفاوتي دارند و بعضي از فرهنگ‌ها با توسعه اقتصادي سازگارتر از ساير فرهنگ‌ها است. در ادامه، اما امکان دارد اين سوال پيش آيد که چرا کارآفريني در برخي از فرهنگ‌ها شکوفا مي‌شود و در برخي ديگر پژمرده؟
مي‌توان گفت توسعه هر منطقه‌اي نتيجه واکنش‌هاي جمعيت آن منطقه به محيط‌زيست‌شان است. واکنش برخي فرهنگ‌ها توسعه کارآفريني، مهارت‌هاي مديريتي، علمي و فني، اخلاق کاري فراگير و نيروي کار وفادار و منضبط است. محيط‌زيست مادي و فرهنگ‌ها نيز روابطي متقابل دارند. محيط‌زيست مادي، تعيين‌کننده شرايط فعاليت اقتصادي است و فرهنگ جامعه نيز بر اساس آن فعاليت‌هاي اقتصادي تغيير خواهد کرد.

همان است که بود
روزنامه مردم سالاری در صفحه کتاب و اندیشه یادداشتی درباره چرايي و مضرات نبود سنت فکري در جامعه ايران منتشر کرده که می گوید: در ايران سال‌هاي سال طول مي‌کشد تا نسلي به نسل کتاب‌خوان‌ها اضافه شود. چند سال اول را بايد کنار بگذاريم، شايد تا حدود پانزده و شانزده‌سالگي، زماني که ديگر به‌جرات مي‌توانيم بگوييم تا حدي قادر به تشخيص مناسبات اطرافمان هستيم و مي‌توانيم درخور آن واکنش نشان دهيم.
منحصر کردن ادبيات يا هر يک از علوم پايه به رشته‌اي تحصيلي خاص، فرق نهادن ميان کتب درسي اين علوم توسط اوليا و مربيان و برخوردهاي اشتباه اوليا امور، نهادينه نشدن کتاب در «سبد کالا» و نبود عادت مطالعه ... همه و همه در به وجود آمدن و از بين رفتن نسلي از توليدکنندگان آثار ادبي- فکري و ديگر علوم، هم‌چنين در تربيت مخاطب و بالا بردن سطح آگاهي مردم و به‌تبع آن پيشرفت کشور، مؤثر هستند اما در اين زمينه (عدم اقناع‌کنندگي آثار کنوني)، به‌زعم نگارنده، علت اصلي، نداشتن سنت فکري است. به‌عبارت‌ديگر هر نسل کتاب‌خوان با سردرگمي‌اي خاص در آغاز، از شاخه‌اي به شاخه ديگر مي‌پرد. به‌تبع اين موضوع، نسل کتاب‌خوان در ابتدايي‌ترين فرم‌هاي اين راه، نيازمند برقراري ارتباط با ادبيات «از آن خود» است.
در پایان این مطلب آمده است: به علت نبود همان سنت فکري در پس انتشار آثار منتشرشده، سليقه مشتريان بازار کتاب که اميد مي‌رفت به مخاطبان کتاب تبديل شوند، در حال سقوط به ورطه «ابتذال» است.
در اين ميان جريان‌هاي انحرافي زيادي حتي به‌عنوان «تجربه نو» پا به عرصه وجود مي‌گذارند و به علت حمايت سرسختانه قشري و سطحي زيباشناسي، غالب موج‌هايي که به وجود مي‌آورند محو مي‌شود و دوباره همان است که بود.

نگرشي بر نقد ادبي نوين
روزنامه مردم سالاری در صفحه کتاب و اندیشه یادداشتی درباره نگرشي بر نقد ادبي نوين منتشر کرده که در آن می‌خوانیم: شاکله اصلي ادبيات، گفتار است و نگارش به فعاليتي اطلاق مي‌شود که بر روي گفتار صورت مي‌گيرد. در جوامع انساني بر اساس انديشه‌ها و درونمايه‌هاي مرتبط با آن، نظام‌هاي دلالتگر بسياري وجود دارد.
دغدغه اساسي در اين نظام دلالتگر ( ادبيات )، دلالت است که به ياري آن مي‌توان به مقصود اصلي نگارش يک متن دست يافت. نويسنده به عنوان فردي که پيش از هرچيز بايد متعهد و مسئول باشد، بازتابي از شرايط پيرامون خويش را به سبک و زبان خود بيان مي‌کند.
اما آنچه که در بررسي آثار ادبي اهميت دارد، درک نشانه‌هاي نوشتاري است که جداي از سبک و زبان، ويژگي منحصر به فرد يک نويسنده محسوب مي‌شود و ادبيات را به عنوان يک نهاد مطرح مي‌کند.
در طول تاريخ نگارش، دگرگوني‌هاي بسياري در اين نشانه‌ها ايجاد گرديده است. مثلا در قرن هفدهم، وحدت مسلکي ِخاصي بر آثار شاعران و نويسندگان حاکم بود؛ به نحوي که گويي رهايي از اين يکپارچگي و عموميت، ناممکن مي‌نمود. اما از سال 1850، با آغاز عصر سمبوليسم، تحول چشمگيري در آثار ادبي پديد آمد. گروهي از نويسندگان به کلام کلاسيک وفادار ماندند و گروهي ديگر، آن را رها کردند. شکل گيري چنين فضاي متفاوتي، بستر رشد انديشه‌ها و نگرش‌هاي جديد را فراهم نمود.
در پایان این مطلب آمده است: آنچه که مسلم است، نقد ادبي نقش چشمگيري در گسترش ادبيات و زيرمجموعه‌هاي آن دارد؛ چرا که موجب پويايي و دگرگوني هميشگي ادبيات شده و رونق حوزه نشر و مطبوعات و نيز شکوفايي فرهنگ جامعه را به ارمغان مي‌آورد.

همسايه‌ها، صداي بي‌صدا
روزنامه مردم سالاری در صفحه کتاب و اندیشه یادداشتی به بهانه انتشار دوباره برخي آثار احمد محمود منتشر کرده که در آن آمده است: بدون ترديد رمان‌همسايه‌ها، اثر احمد محمود توانسته است از پس پشت سرنهادن نيم‌قرن عمر، همچنان پاسخ گوي مخاطبان خود باشد. اثري که طيف سني خاصي را در بر‌نمي‌گيرد. از نوجواني تا مرگ، مي‌تواند کتابي باشد که با هر بار خوانده شدن، خاطراتي تلخ و شيرين و مانا را در ذهن يک جامعه بيدار مي‌کند اما تلخ‌تر از همه سرنوشتي است که گريبان گير اين اثر هنري شده است. عقوبتي که خود در پهنه ادب سياسي اين مُلک به هر آنچه درام کمدي_ تراژيک است پهلو مي‌زند.
در آن سال‌ها به دلايلي که بر کسي پوشيده نيست اما قابليت هضم آن را ندارد از انتشار اين اثر جلوگيري به عمل آمد. حال‌آنکه با انتشار آن، واقعه‌اي ادبي به وقوع مي‌پيوست که مي‌توانست با حمايت عوامل فرهنگي ذي‌ربط هم به فروش بالايي دست يابد و هم ترجمه شود و به‌عنوان سند ادبي_ تاريخي محکمي از دوران پرالتهاب تاريخ ايران، در نسل‌هاي آينده مورداستفاده قرار گيرد. همچنين در آن سال‌ها، در ميان جامعه ادبي فارسي‌زبانان به‌عنوان مرجعي آکادميک در رمان فارسي معاصر قرار گيرد.

تجميع خلاصه‌نويسي و زيبانگاري
روزنامه مردم سالاری در صفحه کتاب و اندیشه یادداشتی درباره کتاب «تجربه‌هاي ماندگار در گزارش‌نويسي» منتشر کرده که می گوید: این کتابي که شامل گزارش‌هايي از بهترين و تواناترين نويسندگان دو قرن اخير است. البته مترجم کتاب چند گزارش ديگر از جمله ماجراي به دار کشيدن «حسنک وزير» - از ابوالفضل بيهقي نويسنده بزرگ ايراني قرن پنجم هجري- را نيز به اين کتاب افزوده است.
گزارش‌هاي کتاب علاوه بر اينکه دربرگيرنده مهمترين رويدادهاي قرون اخير است بواسطه اينکه از نويسندگان متعدد انتخاب شده پاسخگوي سليقه‌هاي مختلف نيز است. کتاب با وجود توصيف رويدادهاي قرن بيستم که حوادث ناگواري را در خود جاي داده سرشار از نکته‌هاي عاطفي و توصيف گريز روح انساني از خشونت و ناآرامي‌است و به نوعي بيان‌کننده دو وجه وجودي انسان‌ها يعني جنگ‌طلبي و صلح‌خواهي است. طيف انسان‌هايي که به دنبال خشونت‌اند و وجه خشونت بار شخصيت خود را پرورده‌اند و طيف انسان‌هايي که به نوعي در پي دفاع از خود و سرزمين‌شان يا تقويت بعد انساني روحشان هستند.
اين کتاب مروري است بر مهمترين حوادث دو قرن اخير مانند: ترور آبراهام لينکلن، نخستين آزمايش راديو، زمين لرزه سانفرانسيسکو، فتح اورست، جنگ جهاني اول، اعدام آخرين تزار روسيه، جنگ داخلي اسپانيا، جنگ جهاني دوم، کشتار فلسطينيان در صبرا و شتيلا و ... از طرفي گزارش‌هايي از نويسندگاني چون چارلز ديکنز، والت ويتمن، مارک تواين، جرج استيونس، وينستون چرچيل، جک لندن، ارنست همينگوي و ... در آن گنجانده شده است.

از روزگار کنفوسيوس تا به قدرت رسيدن مائو
روزنامه مردم سالاری در صفحه آخر یادداشتی درباره کتاب «تاريخ انديشه در چين، از کنفسيوس تا مائودسه دونگ» نوشته هرلي گلنسر کريل ترجمه مرضيه سليماني منتشر کرده که می گوید: این کتاب گزارشي غير‌فني و غير‌تخصصي در خصوص عام‌ترين مسائل تاريخ و فرهنگ چين است که از کمي‌پيش‌از روزگار کنفوسيوس تا به قدرت رسيدن مائو و اندکي پس از آن را دربرمي‌گيرد. نويسنده در اثري خوشخوان و روان، آرا و عقايد نحله‌هاي مهم فکري چين همچون پيروان کنفوسيوس، منسيوس، مو دزو، هسون دزو، دائويي‌‌ها، بودايي‌هاي چين و نوکنفوسيوسي‌ها را در سيزده فصل براي خواننده عام شرح داده است. بخش عمده‌اي از صفحات کتاب که به دايرةالمعارفي راهگشا مي‌ماند، به دوران پيش‌از آغاز عصر مسيحي اختصاص يافته چرا که انديشه‌ چيني پيش‌از مسيح بومي‌بوده و حتي امروز تاثير عمده‌اي در فرهنگ چين دارد.

کتاب در روزنامه شهروند

کدام نمایشنامه‌نویس‌ها از جنگ نوشتند ؟
روزنامه شهروند در صفحه تئاتر یادداشتی درباره نویسندگان دفاع مقدس منتشر کرده که در آن عنوان شده است: اگر بخواهیم نویسندگانی که به دفاع مقدس پرداخته‌اند و این مسأله را در نمایشنامه‌هایشان انعکاس داده‌اند نام ببریم فهرست بالا و بلندی خواهیم داشت که بسیاری از آنها جزو نمایشنامه‌های خوب این حوزه نمایشی محسوب می‌شوند. نمایشنامه‌هایی از محمد چرمشیر، عبدالحی شماسی، شهرام کرمی و... می‌تواند در این دسته‌بندی قرار بگیرد. اما در این زمینه نمایشنامه‌های شاخصی نوشته شده که در زیر به برخی نمایشنامه‌نویسان این حوزه اشاره کرده‌ایم.
علیرضا نادری؛ این نمایشنامه‌نویس شاید یکی از تاثیرگذارترین نویسندگان و کارگردان‌هایی باشد که در زمینه تئاتر دفاع مقدس فعالیت کرده است. نمایشنامه «دو حکایت از چندین حکایت رحمان» را در ‌سال ١٣٧٤ می‌نویسد و بعدها نمایشنامه دیگری با عنوان «چهار حکایت از چندین حکایت رحمان» را به روی صحنه می‌برد. اما شاید یکی از مهم‌ترین آثار نمایشی نادری در زمینه دفاع مقدس، نمایشنامه‌ای است با عنوان «پچپچه‌های پشت خط نبرد» که آن را سال ١٣٧٤ در دهمین جشنواره تئاتر دانشجویی به روی صحنه برد ...

کتاب در روزنامه شاپرک

نويسنده محقق
روزنامه شاپرک در صفحه ادبیات نوجوان مطلبی درباره زندگي و آثار جواد مجابي منتشر کرده که در آن آمده است: مجابي شاعر، نقاش، محقق ادبي - هنري، روزنامه نگار، طنزپرداز، نمايشنامه نويس، فيلمنامه‌ نويس و داستان نويس است. از او تا به حال بيش از 50 اثر چاپ شده است که عمدتاً شامل 8 مجموعه شعر، 4 مجموعه داستان کوتاه، 9 رمان، چندين نمايشنامه و فيلمنامه و داستان کودکان و آثار طنز و طرح‌هاي هجايي و چند مجموعه مقالات و چند شناخت‌نامه ادبي درباره نويسندگان و شاعران ايران است. علاوه بر انتشار شعرها و رمان‌ها و داستان‌ها، کار عمده مجابي، تحقيق درباره نوپردازان هنرهاي تجسمي ايران است که بالغ بر 6 جلد مي‌شود، و اين کتاب تاريخ تحليلي زندگي و آثار نقاشان و مجسمه سازان 50 سال اخير است.
جواد مجابي در حال حاضر پژوهش مفصلي در زمينه تاريخ طنز در متون ادبي ايران را ادامه مي ‌دهد که سير شوخي ‌هاي ادبي را در کتاب ‌هاي نظم و نثر ايران طي هزار و اندي سال بر پايه تحولات اجتماعي ترسيم مي ‌کند. جواد مجابي همچنين نقاشي مدرن را به تفنن تجربه کرده و چند نمايشگاه از کارهاي خود عرضه کرده ‌است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط