چرا جای برخی مشاهیر ادبیات معاصر در کتابهای فارسی مدارس خالی است؟/9
خبرگزاری کتاب خیلی از تابوهای نابجا را شکسته است /فرزندان ما به آثار فروغ و شاملو دلبستهاند
شهرام اقبالزاده با ابراز خوشحالیاش را از این که خبرگزاری کتاب بعد از مدتها تابوی تهیه مطلب درباره نویسندگانی مانند فروغ و شاملو را کنار گذشته، گفت: فرزندان ما دنبال خواندن آثار امثال شاملو، مشیری و سپهری هستند؛ در حالی که این عزیزان سالهاست که در این دنیا نیستند. به باور من بهتر است با نگاهی باز تابوی انتشار رمان و شعر معاصر را در سیستم آموزشی از میان برداشت.
او با اشاره به مضمون سخني از حضرت علي (عليه السلام) در نهجالبلاغه، كه «بنگر كه چه ميگويد و منگر كه، كه ميگويد» گفت: در هر اثر هنري بيش از انديشيدن به قبول افكار آفريننده اثر، ضروي است به خود اثر توجه كرد. ما وظیفه داریم اثر را ارزشيابي و ساختار ادبي و انسجام و زيباييهاي آن را بررسي كنيم و در نهايت، دلالتها و مفاهيم آن را دريابيم. معمولا بهترين نگاه پالايششده و والاي انساني شاعران و نويسندگان در اثرشان متبلور ميشود.
او با اشاره به استقبال دانشآموزان و دانشجويان از اشعار فروغ و شاملو گفت: اكنون نه فروغ در اين دنيا زندگي ميكند و نه شاملو، ولي فرزندان ما به دنبال آثارشان هستند. نوجواناني كه اهل كتاب خواندن هستند، ميلي به مطالعه اشعار بسیاری از شاعران کنونی ندارند، پس ما نتوانستهايم با آنان همپا باشيم. همين دانشآموزان ابتدا به سراغ سپهري و مشيري ميروند و بعد اشعار فروغ و شاملو و اخوان ثالث را ميخوانند. اين سير سالهاست كه در حال طي شدن است. هر قدر هم كه كتابها ممنوع شود، اين روند ادامه مييابد و همچنان براي نمونه، نوجوانان، خصوصا دختران، از رمانهاي فهيمه رحيمي شروع ميكنند و بعد به سمت آثار نويسندگان مهمتر ميروند.
اقبالزاده با اشاره به اينكه چاپهاي فراوان قاچاق از دفاتر شعري فروغ در كنار خيابانها به فروش ميرسد، گفت: بايد ديدمان را باز كنيم. آوار سياست بر فرهنگ به شدت سنگيني ميكند و ما زير فشار اين آوار سياسي هستيم. بايد آواربرداري كنيم و بايد در فرهنگ و آموزش عالي، آواربرداري سياسي كنيم.
وی به سخني از استاد مطهري اشاره كرد و گفت: آقاي مطهري گفتهاند كه يزيد شاعر خوبي بود. اكنون چه كسي جرات دارد حرفي شبيه صحبت ايشان بگويد؟ آن هم درباره يزيدي كه دستش به خون امام آغشته بود! پس مساله اين است كه فضاي فرهنگي ما روز به روز تنگتر ميشود. آقاي رفسنجاني در سخني درست، گفتهاند: اشكال ما اين است كه از امام حسين مسلمانتريم!
اقبالزاده سپس تاكيد كرد: نقل قوها به منزله قبول يا عدم قبول من نيست و بحثم نيز مذهبي يا غير مذهبي نيست. و حتي سخن سياسي نميگويم. به عبارت ديگر تمام اين نقل قولها، نه به منزله موافقت است و نه مخالفت. بلكه بحثي تحليلي و كارشناسي دارم. لازم است مخاطبانم نيز سخنان مرا از همين منظر، يعني منظر كارشناسي و نه سياسي و نه مذهبي، مطالعه كنند.
این نویسنده سپس به مساله گرايش به كتابهاي ترجمه شده اشاره كرد و گفت: آنقدر كتابهای کم ارزش با بودجه عمومي خريداري و در كتابخانهها گذاشته شده، كه بچهها دلزده شدهاند، خصوصا از خواندن كتابهاي تاليفي و امروز شاهديم كه همه به سراغ آثار ترجمه ميروند.
او یادآور شد كه تيراژ 10 هزار نسخهاي كتاب در اوايل انقلاب، به 300 نسخه رسيده است و دليل اين اتفاق را، عدم وارد كردن كتابهاي خوب در كتابهاي درسي دانشآموزان و نيز، شيوه تدريس نادرست ادبيات دانست.
اقبالزاده يكي از خاطرات هوشنگ ابتهاج را يادآوري كرد كه گويا، غزلي از ايشان را در كتاب درسي دانشآموزان گذاشته بودند. در شب امتحان همان كتاب، خواهر ايشان از آقاي ابتهاج ميخواهد كه اين شعر را براي دخترش تحليل كند. آقاي ابتهاج گفته بودند: كاش اين شعر براي درس و امتحان در كتاب گذاشته نميشد.
اين نويسنده و منتقد، به ضرورت تغيير نگاه به مقوله ادبيات و كتابخواني اشاره كرد و گفت: در وهله نخست، بايد نگاهي باز داشت و داستانها و شعرهاي خوب را با استفاده از كمك خرد جمعي از سوي كارشناسان متبحر انتخاب كرد. هنوز رمان معاصر و شعر نو، در ادبيات ما تابو است. پس بايد در كتابهاي درسي انتخابهاي خوب با توجه به گروههاي سني دانشآموزان داشت. در مرتبه دوم، شيوه آموزش خلاق بايد مبتني بر لذت باشد. و به جاي سيستم نمرهمدار، سيستم معلم محور داشت. زماني معلمان ميگفتند: «نمرهداغت ميكنم!» در اين سيستم نمرهمدار، كارنامه و كلاس براي دانشآموزان هولناك بود. اين شيوه لزوما بايد تغيير كند.
سپس اين نويسنده، به روز جهاني معلم و اهميت تاثيرگذاري معلمان در سرنوشت دانشآموزان اشاره كرد و گفت: دكتر فرهوشي، معلم عزيز من، مرا با ادبيات جديد آشنا كرد و به كتابخواني سوق داد. او عشق ادبيات را در من پروراند و با شيوه خاص آموزشي خود، نگذاشت كه ما از ادبيات دلزده و بيزار شويم. پس معلمان خوب ميتوانند با ايجاد انگيزه، حتي سرنوشت دانشآموزان خود را تغیير دهند.
اقبالزاده درباره ضرورت وجود آثار نويسندگان معاصر در كتابهاي درسي گفت: نوع تدريس بايد به گونهاي باشد كه آثار شعرا و نويسندگان معاصر داخلي و خارجي در كتابهاي درسي وارد شود. هدف بايد ترويج كتابخواني باشد. با شيوه درست تدريس، فضاهاي تنگ فكري در عرصه فرهنگ، از بين ميرود.
پیشینه این پرونده در ایبنا
نظر جواد مجابی مهدی غبرایی محمدهاشم اکبریانی نعمت الله سلیمانی محمدمهدی رسولی ابوتراب خسروی سیروس نیرو اسماعیل امینی حمیدرضا شکارسری و عباس جهانگیریان را در این باره بخوانید.
نظر شما