کتاب در روزنامه ایران
شاعری با چترها و چراغهای بسیار
روزنامه ایران در صفحه شعر یادداشتی درباره رضا چایچی، شاعر منتشر کرده که اولین بار شعرهایش در اواخر دهه شصت در مجله مفید به سردبیری هوشنگ گلشیری به چاپ رسید و به اعتبار پختگی شعرهایش در اوایل دهه هفتاد، میتوان او را در زمره شاعران دهه هفتاد دانست البته لازم به ذکر است که شعرهای رضا چایچی تناسبی با ویژگیها و خصلتهای شاعران آن دهه ندارد و شعرهایش مسیری دیگر پیمود:
«از شرم/شهر شال بر روی مینهد/آنگاه که فرو میافتد/این شب سنگی/بر ساقههای نازک آفتاب/[ ]/شاید پروانه ای/آن سوی روزن است/شب است گود و بارانی/و عشق بیچتر و بیچراغ/اندک/ اندک/در کوچهها از بوی مرگ/آکنده میشود.»
چایچی را میتوان از شاعرانی دانست که سادهنویسی را سرلوحه کار خود قرار دادهاند، شاعرانی چون شمس لنگرودی،حافظ موسوی، شهاب مقربین و... به نظرم اشعار وی را درحد فاصل شعرهای مدرن و پستمدرن میتوان دستهبندی کرد. او به رغم استفاده از زبانی ساده که حتی اعتقادی به درهمریزی نحو دستوری سطرهایش ندارد، به فرم و ساختار و بعضاً چندصدایی بودن شعرهایش میاندیشد و گاهی تکصدایی بودن آنها و البته استفاده از واژگان امروزی. از سطر سطر آثار او میتوان دریافت که وی معتقد است با همین زبان ساده و استاندارد و سالم در شکلها و ساختارهای متفاوت، میشود با بهره بردن از استعاره و ابهام و ایهام، به مفاهیم و مضامین و محتوای جدید و بدیع رسید؛ زبانی که از حشو و زیادهگویی و توضیح، دوری میگزیند و سپیدخوانی و دخالت مخاطب در شعر برای تأویل متن، از ویژگیهای آن است.
هایکو و کشتگان بیآواز
روزنامه ایران در صفحه شعر یادداشتی درباره مجموعهشعر «شبتاب و ماه رنگ پریده» هایکوهایی برای غزه منتشر کرده که در آن آمده است: «شبتاب و ماه رنگ پریده» چهارمین دفتر از هایکوهای کاوه گوهرین در قالب کتاب است که تلاش داشته افقهای دیگری از ظرفیتهای هایکو را در ثبت و ضبط زندگی روزمره و اتفاقهای جهان امروز رقم بزند. کاوه گوهرین در هایکوهای «ماغ گوزن در جنگل خاموش» [نوید شیراز /1390] گو اینکه بر رعایت اصول هایکوی کلاسیک اصرار دارد اما در بخش «سنریو»ها با طنزی گاه تلخ و سیاه به مسائل روز جامعه نیز بیاعتنا نیست با این همه در این کتاب تازه، یکسره به اتفاقی تلخ در روزگار کنونی میپردازد که بمباران پنجاه و سه روزه شهر مظلوم و بیدفاع «غزه» است.
اثرگذاری بیشتر هایکوهای این دفتر از آن روست که زبان رقم زدن فاجعه یا اشارات آن غیر مستقیم و با رعایت ایجاز است و همین پرهیز از شرح و توضیح، ذهن خواننده را درگیر پرسشهایی میکند که خود باید در مقام کشف و پاسخ به آن برآید. برای نمونه نزدیک به دو هفته از جنایات غزه در ایام ماه رمضاناتفاق میافتد که هایکونویس این نکته را هم فراموش نکرده است آنجا که مینویسد: ماه روزه/ بیهیچ واهمه/ آب میخورد گریه.
«شبتاب و ماه رنگ پریده» با اینکه دفتری کمحجم و کمبرگ است اما توانسته است به تعهد خویش در ثبت لحظههای مرگبار جنایت درغزه وفادار بماند و سندی باشد برای آیندگان تا بدانند بر مردمان این شهری چه رفته است.
احمد محمود
روزرنامه ایران در صفحه آخر مطلبی درباره احمد اعطا منتشر کرده که دنیای ادبیات او را به «احمد محمود» میشناسد. نویسندهای که با وجود شاخص بودن مخلوقات ادبیاش، اطلاعات کاملی از زندگی وی در دست نیست. به دلیل همین فقدان هم قرار شده با همکاری «کیوان باژن» یکی از اهالی قلم، شناختنامهای از زندگی محمود در اختیار علاقهمندان قرار گیرد. شناختنامهای که احمد محمود را در قالب گفتوگوهایی با دوستان وی و حتی نویسندگان و منتقدانی که از نزدیک برخوردی با او نداشتهاند، معرفی میکند. البته تمام این کتاب 700 صفحهای به گفتوگوهای مذکور ختم نمیشود. بخشی از آن هم گردآوری مهمترین نقدهای منتشر شده از آثار محمود به شمار میآید.
در ادامه این مطلب آمده است: نقد آثار منتشر شده از محمود گویای رئال بودن قلم و طرز تفکرش در خلق داستان است. البته رئالی اجتماعی که حاصل زندگی کردن محمود در میان مردمان کارگر در روستاهای جنوب کشور است. در طی آن سالها مشاغل مختلفی را هم تجربه کرد تا زندگی در میان طبقات پایینتر اجتماع را از نزدیک بچشد. نتیجه این زندگی هم در نهایت به تصویر کشیدن زندگی همان کارگران در لابهلای داستانهایش شد. شاید بتوان مهمترین دلیل درخشش آثارش را نیز در همین نکته دانست. در اینکه احمد محمود قبل از خلق هر کتابی با داستانهایش زیسته بود. قلم محمود متعلق به خودش است. اصلاً شاید بتوان گفت که رمانها و داستانهایش برخلاف بسیاری از داستانهای امروزی امضا دارند و قابل تشخیص از دیگر نوشتههای تکراری.
کتاب در روزنامه اعتماد
اين حجم انبوه مزخرف و ياوه
روزنامه اعتماد در صفحه آخر یادداشتی درباره خوندن مطالب در روزنامه، کتاب و ... منتشر کرده که در آن آورده است: معلم حوصله خواندن انشاي بچه ها را ندارد و استاد هم وقتش را با خواندن تحقيق بچه ها هدر نمي دهد. دبير صفحه روزنامه از بس مزخرف خوانده ديگر دلش نمي آيد كه مزخرف تازه بخواند و سردبير هم ياوهدانش پر شده و جاي ياوه جديد ندارد.
فقط روزنامه نيست بلكه كتاب هم در زمره نخواندني ها درآمده و كسي به آن محل نمي گذارد. در مملكت هفتاد و چند ميليوني تيراژ زير هزار تا اگر گواه نخواندن نيست پس چيست؟ چهارتا استثنا را كنار بگذاريد و از من قبول كنيد كه كلاهيچ كس هيچ چيز نمي خواند. يعني اصلا وقت خواندن ندارد. و كلا نمي خوانند، وزرا نمي خوانند، كارمندان نمي خوانند، كارگران از اول نمي خواندند حالاهم نمي خوانند و نويسنده و روزنامه نويس و روزنامه درآر و قاضي و صالح و طالح و غيره و ذلك هم نمي خوانند. يعني واقعا هيچ كس هيچ چيز نمي خواند؟ چرا به جاي مزخرفات كتاب و روزنامه و مجله وقت گرانبهايشان را مصروف وايبر عظيم الشان مي كنند و از صبح تا شب با اسباب بازي دستي شان گروه هاي مختلف را بالاو پايين مي كنند تا ببينند رفقايشان چه در و گهري از خود صادر كرده اند.
کتاب در روزنامه شرق
فلسفه اسلامی از چشم یونانی
روزنامه شرق در صفحه اندیشه نقدی درباره کتاب «از افلاطون تا ابن سینا» ترجمه فریدالدین رادمهر منتشر کرده که از تقریرات جمیل صلیبا است که می کوشد در آن دوره یونانی را به اوج فلسفه اسلامی گره زند. او در این کتاب اهتمام خویش را بر فارابی و ابن سینا قرار داده است. این کتاب حاوی شش خطابه در تاریخ اسلامی است. صلیبا در این کتاب می کوشد تأثیر و نفوذ افلاطون را در مکتب ابن سینا و فیلسوفان متقدم بر او نشان دهد. اکثر مورخان فلسفه، همچون «رنان» می گویند که فلسفه اسلامی مأخوذ از تفکرات ارسطو است و فیلسوفان اسلامی شیفته و مجذوب این حکیم استاگیرایی شده بودند و بی اختیار و به حکم و روش از او پیروی می کردند.
کتاب در روزنامه آرمان
حسن كچل
روزنامه آرمان در صفحه آخر یادداشتی درباره نمايشنامه «حسن كچل»علی حاتمی منتشر کرده که در آن آمده است: نمايشنامه «حسن كچل» بر خلاف آن چيزي كه اغلب دربارهاش بين زبانها پيچيده تنها يك كار موزيكال و تجربه ساده نيست. وقتي درباره اين نمايشنامه حرف ميزنيم، در اصل از يك اثري صحبت ميكنيم كه به غير از ارزش هنرياش، يك سند تاريخي و فرهنگي خاص است، كه خودش يك نوع اجراي متفاوتي است كه حاتميآن را ايجاد كرد و يادم است در آن زمان وقتي بخش نخستش ارائه شد خيلي حرفها و نظرهاي مختلفي را دربر داشت. اين اثر سه بخش است «حسن كچل»، «حسن كچل و شهر نارنج و ترنج» و «حسن كچل و كوسه» كه متاسفانه بخشهاي بزرگي از آن منتشر نشده و در دسترس همه نيست.
کتاب در روزنامه شاپرک
شاهنامهپژوه ماندگار
روزنامه شاپرک در صفحه ادبیات نوجوان مطلبی درباره علي رواقي، محقق و شاهنامه پژوه برجسته منتشر کرده که در سال 1380 به عنوان چهره ماندگار در رشته زبان و ادبيات فارسي معرفي شد. يکي از زمينههاي پژوهشي که استاد رواقي سالها درباره آن به تحقيق و پژوهش پرداخته، ترجمههاي قرآن کريم است که استاد آن را از سال 1344 شروع کرده است. نخستين کتاب قرآني که از وي به چاپ رسيد، «تفسير قرآن پاک» بود که در 1348هـ .ش در انتشارات بنياد فرهنگ ايران منتشر کرد.
ترجمه «قرآن موزه پارس»، دومين پژوهش قرآني بود که در 1355هـ .ش در انتشارات بنياد فرهنگ ايران به چاپ رساند. سومين کتاب تصحيح «تفسير بصائر يميني» بود که فقط يک جلد از آن در1359 در انتشارات بنياد فرهنگ ايران منتشر شد. دکتر رواقي پس از آن به بررسي مجموعه ترجمههاي قرآن در کتابخانه آستان قدس پرداخت که «قرآن قدس» نخستين اثر از اين مجموعه بود که در 1364 در دو جلد منتشر کرد. تصحيح کتابهاي «برگرداني کهن از قرآن کريم» و «ترجمهاي فارسي از قرآن مجيد» از ديگر پژوهشهاي وي در اين زمينه است.
از استاد رواقي آثار ارزنده ديگري باقي مانده که از آن جمله ميتوان به تصحيح فرهنگ «تکملة الاصناف»، «ذيلي بر فرهنگهاي فارسي» با همکاري مريم ميرشمسي، «زبان فارسي فرارودي»، «گزيدة شاهنامه»، «واژههاي ناشناخته در شاهنامه» و «داستانهاي شاهنامه فردوسي» اشاره کرد. اکنون نيز «فرهنگ فارسي- تاجيکي»، «فرهنگ مصدر در زبان فارسي»، «فرهنگ بزرگ واژگان قرآني» بر اساس حدود 50 ترجمه و فرهنگنامه قرآني و «فرهنگ شاهنامه» را آماده چاپ دارد.
نظر شما