کتاب در روزنامه ایران
تاریخ خودمان را نمیشناسیم
روزنامه ایران در صفحه پنجشنبه بازار کتاب با دکتر شاپور رواسانی، پژوهشگر تاریخ گفت و گو کرده که کتابهای «اتحادیه مردم شرق» و «مفاهیم اجتماعی در جوامع استعماری» را تألیف و منتشر کرده است. «نادرستی فرضیههای نژادی آریا، سامی و ترک»،«جمهوری شورایی سوسیالیستی گیلان؛ نخستین جمهوری شورایی در ایران» از دیگر آثار تألیفی او در سالهای پایانی دهه شصت به بازار آمد.
او می گوید: من مخاطب از خودم میپرسم، مستندشان چه بود؟ وقتی مورخ از کسی سخنی نقل میکند باید مستند باشد. وقتی مورخی به فاصله صد، صد و بیست سال در مورد مذاکرات خصوصی افراد اظهارنظر میکند، قابل قبول نیست، اینگونه تاریخنویسی، ارزش و اعتباری ندارد. دیگر اینکه اغلب مورخان از روی دست پیشینیان خود رونویسی میکنند. شما اگر طبری را خوانده باشید به ابن خلدون کمتر نیاز دارید. اگرمقایسه کنید اغلب روایات شبیه هم است با اندک تغییراتی که در جملهها داده شده است. در دوران خلفا جنبش بزرگی اتفاق افتاد که تحت نام «جنبش بردگان» معروف است که در این جنبش دهقانان ایران و دهقانان عرب هم مشارکت داشتند. ولی به نام قیام بردگان میشناسیم. دانشجوی ایرانی امروز اسپارتاکوس را میشناسد ولی رهبری این قیام را که علیبن محمد برقعی بود، نمیشناسد. قیام بردگان در دوران خلفای عباسی چهاردهسال طول کشید و سرانجام تغییرات عظیمی را در جامعه اسلامی سبب شد. اما ما این تاریخ را نمیشناسیم، تاریخ خودمان را نمیشناسیم. حرف من این است به جای اینکه با ترجمه زندگی کنیم، ببینیم، در جامعه ما از دوران باستان تاکنون چه گذشت و چه کسانی تلاش کردند و چه اتفاقاتی افتاده است.
کار ما ادبیات است و میخواهیم از همین راه زندگی کنیم
روزنامه ایران در صفحه آخر مطلبی درباره مهدی غَبرایی منتشر کرده که در آن می خوانیم: خودش میگوید اهل «سیاسی کاری» نیست؛ اما کتابهایش با بازتابهای «سیاسی» روبهرو شد تا آنکه سرانجام این کتابها که از قضا ایرادات ناقصی هم متوجه شان بود و رفع شد، قرار است انتشار یابند. «مهدی غَبرایی» از سال 1360، به طور حرفهای وارد عرصه ترجمه شد.
اگرچه او در سالهای اخیر، در شناخت «هوراکی موراکامی» به خوانندگان ایرانی نقش بسزایی داشت، اما در این سالها آثار مهمی از «خالد حسینی» (بادبادک باز)، ژوزه ساراماگو (کوری)، «میخائیل بولگاکف» (دل سگ)، «ویرجینیا وولف» (موج ها) و «آلکس تولستوی» (کودکی نیکیتا) را به فارسی برگردانده است.
با این حال او درباره مترجمان این سرزمین و نسبت شان با ممیزی معتقد است: «ما مترجمها و نویسندهها ادعا نداریم مرغ یک پا دارد و اگر زمانی احساس کنیم ایرادی که به کارمان گرفته میشود منطقی است، میپذیریم. اما در بیشتر موارد اینگونه نیست و ایرادهایی به ما میگیرند که به هیچ وجه درست نیست.» او مترجمانی چون خود را کسانی نمیداند که به دنبال کسب شهرت یا برهم ریختن جامعه باشند: «کار ما ادبیات است و میخواهیم از همین راه زندگی کنیم.»
دنیا شما را چگونه میبیند
روزنامه ایران در صفحه آخر مطلبی درباره نگاهی به بهترین کتابهای روانشناسی 2014 منتشر کرده که در آن آمده است: در روزهای پایانی سال 2014 به انتخاب مردم لیستی از بهترین کتابهای روانشناسی یا به طور مشخصتر کتابهای خود بهبودی منتشر شد. این کتابها به فرد کمک میکنند تا خود و زندگیاش را بازبینی کند و از دل این بازنگریها خویشتن را بهتر بشناسد. در صدر این فهرست کتابی تحت عنوان «عصبانیت آگاهانه: گذر به آزادی احساسات» نوشته آندرا برندت قرار گرفته است که همانطور که از عنوانش آشکار است فرد را ملزم به کسب آگاهی از احساسات و خشم خود میکند تا از این طریق بتواند احساسات خود را بموقع بروز و در جای درست خود کنترل کند.
در جایگاه دوم این فهرست کتابی از دکتر استفانی بران با نام «سرعت: روبهرو شدن با اعتیاد به سرعت و غلبه کردن بر آهستگی» قرار گرفته است. دکتر بران که تخصص ویژهای در درمان انواع اعتیادها دارد، در این کتاب از ترس پنهانی و نداشتن خودباوری انسانها نوشته است. او که خود پیش از این به مصرف الکل اعتیاد داشته است، بزرگترین عامل سرعت دنیای مدرن و روابط انسانهای امروزی را استفاده بیش از اندازه از تکنولوژی و گجتها میداند. همچنین نویسنده کتاب استرس را یکی دیگر از عوامل گرایش جوانها به اعتیاد و رفتارهای ناسالم برمی شمارد.
کتاب بعدی اما با عنوان «دنیا شما را چگونه میبیند» نوشته «سالی هوشد» روی کلیدیترین ابزار ایجاد ارتباط و دستیابی به موفقیت یعنی اعتماد به نفس میپردازد. هوشد معتقد است که اکثریت مردم در ایجاد و حفظ روابط با دیگران، خود را ناتوان یا خستهکننده میدانند.
کتاب در روزنامه اطلاعات
عاشقانههاي شرقي
روزنامه اطلاعات در شماره امروز نقدی درباره مجموعه شعر«عاشقانه هاي شرقي»،سروده رضا اسماعيلي منتشر کرده که در آن آورده است: شاعر، در فضاي ملکوتي وزيبا وساده ومهربان خود دنيايي از خوبي ها وروشني ها را نمايش مي دهدوسعي مي کند ما را هم با دنياي خود آشنا کند و سهمي از آن را به مخاطب بچشاند.دنيايي که لحظه لحظه ي آن را بايد با جان ودل چشيد و عاشقانه تماشايش کردتا در وادي نوراني آن به ناکجا آبادحيراني نائل شد.
شهر وديار من ،آبادي عشق است/ آنجا که اينجا نيست،آن سوي اين جاده/ چون مثل آيينه ،بي رنگ بي رنگم/ اين شهر رنگارنگ، با من در افتاده/ شال وکلاهم کو؟بايد که برگردم/ تاسادگي در من ازپا نيفتاده. (غزل يک عاشق ساده، صص 45 و 46)
دنيا ،هميشه پيامهاي بزرگي براي ما دارد،گاه اين پيامها را خودمان با تامل وتفکر مي توانيم درک ودريافت کنيم ، وگاه بايد کساني اين پيامها را به ما برسانند.کساني چون شاعران ،نويسندگان،هنرمندان،پيامبران وره يافتگان به قلمرو پشت پرده ها که با ياري آنان مي توان به قلمرو شهود ودريافت وکشف وروشني نائل شد.
به قول دکتر شفيعي کدکني کشف هر يک از قوانين طبيعت خود نوعي بيداري است ، خود نوعي تجربه است ، خود نوعي شعر است.
کتاب در روزنامه آرمان
سعدی؛ الگوی اصلاحطلبان
روزنامه آرمان در صفحه آخر یادداشتی درباره سعدی منتشر کرده که در آن بیان شده است: در متنهای سعدی همه مظاهر و آیات آسمانی مثل فرشتههای سرزمین عاد به کمک انسان فرو میآیند. سعدی پیوسته در این مواقع به شکل کلی با عنوان نیکی یاد میکند: عدل، بذل و بخشش، تیمار درویش و یتیم، نواختن لشکر، شبخانه ساختن برای درویش و شادی آفریدن و عیش؛ و مثال زنده این وضع را با اشاره به دوران حکومتگری ابوبکر سعد در شیراز میآورد: خزاین تهی کرد و پر کرد جیش/چنان کز خلایق به هنگام عیش. البته این سخنان اصلاحگرانه سعدی و اوصاف کلی در همان روزگار هم اگر پاسخگوی مردم بود، امروزه ردی از آن منجر به جامعهای بهتر شده بود. در حد امور اصلاح طلبان؛ بلی! همین تعادل بین سیخ و کباب است که سعدی را امروز الگوی اصلاحطلبان میکند و بعد از 700سال دلخوش به وامیعقب مانده با بهره کلان نگه داشته است. او در صفت وضعیت شیراز در عهد بوبکر و اوصاف یک حاکم عادل مینویسد: خدیو خردمند فرخ نهاد/ که شاخ امیدش برومند باد. و درباره آن برادرعدل پیشه، با واژههایی حماسهساز میگوید:نیامد در ایام او بر دلی/نگویم که خاری که برگ گلی. در پایان باید نوشت، این ویژگیها سبب میشود تصور کنیم اگر سعدی امروز زنده بود به اصلاحطلبان روی داشت.
کتاب در روزنامه مردم سالاری
واي به قومي که نياز به قهرمان داشته باشد
روزنامه مردم سالاری در صفحه آخر مطلبی درباره گاليله به مناسبت سالروز درگذشتش منتشر کرده که در آن نوشته شده است: يکي از بهترين کتابهايي که درباره گاليله نوشته شده نمايشنامه معروفي است که برتولد برشت با عنوان «زندگي گاليله« نوشته و به فارسي هم ترجمه شده است.برشت در بخشي از اين نمايشنامه آورده که چون گاليله در برابر کليساي متعصّب و سختگير مجبور شد از نظريه علمي خود توبه کند، پارهاي از شاگردان پرحرارت او پرخاشگرانه بر استاد نکته گرفتند که: «واي بر قومي که قهرمان آن تو باشي» و گاليله با کمال خونسردي پاسخ داد که: «واي به قومي که نياز به قهرمان داشته باشد»!
نظر شما