دوشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۰:۵۲
رومن گاری و بعد زیبایی‌شناسانه پراکندگی/ مدتی است که تخیل در ایران ور‌افتاده/ اورول نویسنده‌ای ضد‌توتالیتاریسم

امروز دوشنبه، بیست و هفتم بهمن 1393 روزنامه‌های فرهیختگان، شهروند، شرق، اطلاعات و شاپرک مطالبی از دنیای کتاب منتشر کرده‌اند. گفت‌وگو با هوشنگ ماهرویان و لیلی گلستان از موضوعات خواندنی روزنامه‌های امروز است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- زینب کامرانی: امروز دوشنبه بیست و هفتم بهمن 1393 روزنامه‌های فرهیختگان، شهروند، شرق، اطلاعات و شاپرک مطالبی از دنیای کتاب منتشر کرده‌اند.

کتاب در روزنامه فرهیختگان

من که بوالفضلم کتاب بسیار فرو نگریسته ام

روزنامه فرهیختگان در صفحه اندیشه یادداشتی درباره زنده یاد ابوالفضل بیهقی به بهانه سالمرگش منتشر کرده که در آن می خوانیم: تاریخ بیهقی سرشار از داستانهایی است که او تلاش می کند آنها را در کنار روایت تاریخ برای خواننده روایت کند. بیهقی به صورتی جذاب ضمن بیان خصوصیات و جزئیات یک حادثه، سعی می کند واقعه تاریخی را با ذکر داستانهایی که حکایت از همان منظور او یعنی بیان تاریخ دارد، به میان آورد:«من که بوالفضلم کتاب بسیار فرو نگریسته ام خاصه اخبار و از آن التقاط ها کرده، در میانه این تاریخ چنین سخن ها از برای آن آرم تا خفتگان و به دنیا فریفته شدگان بیدار شوند و هر کس آن کند که امروز و فردا او را سود دارد.»

 
وقتی هزاران فیل همزمان به ایفای نقش  می پردازند
روزنامه فرهیختگان در صفحه ادب و هنر یادداشتی درباره داستان نویسی منتشر کرده که در آن آمده است: کار کردن روی داستان کوتاه بسیار سخت و طاقت فرساست. رمان نویس ها هر از گاهی اجازه بازیگوشی دارند، چون مکان قرار گیریشان ممکن است مثل یک تماشاخانه مدور صمیمی باشد یا آنقدر بزرگ باشد که هزاران فیل همزمان در آن به ایفای نقش بپردازند. ولی نویسنده داستان کوتاه فضایی تقریباً به اندازه یک اتاقک خیمه شب بازی در اختیار دارد و اگر اجازه بدهد که کنترل اوضاع از دستش خارج شود، صحنه اش تبدیل به سیرک خواهد شد و به تمامی سقوط خواهد کرد.

 
کتاب در روزنامه شهروند

اورول نویسنده‌ای ضد‌توتالیتاریسم است

روزنامه شهروند در صفحه ادبیات با هوشنگ ماهرویان گفت و گو کرده که در پاسخ به سوال «با توجه به مطالعه‌های شما از آثار نویسنده‌ای مانند جورج اورول از «روزهای برمه» گرفته تا «هوای تازه» که در حین جنگ جهانی دوم چاپ شد و حال و هوای انگلستان پیش و پس از جنگ را با هم مقایسه می‌کرد؛ و با نیم‌نگاهی به درون‌مایه دو اثر برجسته وی «قلعه حیوانات» و «۱۹۸۴» آیا می‌توان مدعی بود که او نویسنده‌ ادبیات پسا استعماری است؟» گفت: باید توجه داشت که چند نویسنده مهم در جهان هستند که توتالیتاریسم را نقد کرده‌اند. آندره ژید که «بازگشت از شوروی» را می‌نویسد، اینیاتسیو سیلونه که در زمان لنین به شوروی می‌رود و اثر ماندگار «مکتب دیکتاتورها» را می‌نگارد که مرحوم مهدی سحابی آن را ترجمه کرده‌اند. در جایی از این کتاب سیلونه با نقد تندی می‌گوید در شوروی هر کجا می‌رفتم این را می‌شنیدم که می‌گفتند:  دموکراسی مبتذل غربی. و من با خودم زمزمه می‌کردم که برای این دموکراسی ۴۰۰‌سال زحمت کشیده شده است؛ برای مسأله تفکیک قوا بسیاری تامل‌ها شده تا با توسل به آن، حکومت خودکامه نشود؛ اینها چگونه می‌توانند بگویند دموکراسی مبتذل است و تفکیک قوا برنامه استثمار سرمایه‌داری است؛ به هر طریق یک نویسنده دیگر هم آرتور کوستلر است که در جنگ‌های داخلی اسپانیا مانند یکی دیگر از نویسندگان این حوزه، جورج اورول مجروح شده بود. اینها اغلب تمایل چپ داشتند و به خوبی توتالیتاریسم را به نقد کشیدند. اورول به‌خصوص در کتاب «۱۹۸۴» خود بدون آن‌که اشاره‌ای به شوروی داشته باشد حکومت‌های توتالیتر را به شکلی خاص نقد می‌کند. حکومت‌هایی که سعی دارند حوزه عمومی را به حوزه حکومتی پیوند بدهند و کوشش می‌کنند حوزه خصوصی را هم به شدت نظارت کنند که در رمان «۱۹۸۴» دقیقا به این موضوع اشاره می‌شود، وقتی که دستگاه‌هایی ساخته‌اند که در خانه‌ها نصب می‌شود و فضای خصوصی آدم‌ها در منزل شخصی‌شان را هم با آن کنترل می‌کنند. اورول را باید نویسنده‌ای ضد‌توتالیتاریسم   دانست.

 
مثل کسی که از یادم می‌رود
روزنامه شهروند در صفحه ادبیات نقدی درباره داستان «مثل کسی که از یادم می‌رود» منتشر کرده که در آن نوشته شده است: اولین نمای نزدیکی که از دست می‌بینیم دست سارا است که گذاشته‌اش روی تنه کلفت درخت نارون. دقت کنید که اینها از نگاه مرد دیده می‌شود، مردی که آن دست دیگر سارا - دستی که به پهلو چنگ زده- را دیرتر می‌بیند.  خواننده هوشیار از همین جا متوجه می‌شود که با داستانی سروکار دارد که قرار است با نشانه‌ها روایت شود.  سارا بیمار است.  معلوم نیست بیماری‌اش چیست و البته اهمیتی هم ندارد. مهم خانه به هم ریخته و لایه چرب و جرم گرفته کف اجاق است که از طولانی بودن مدت بیماری خبر می‌دهد(شاید سرطان یا غده‌ای توی سر). این را اضافه کنید به طرح‌های روی یخچال با پس‌زمینه سرد و گل‌های چند پر قرمز.  سارا بدنش سرد است و این سردی راوی را می‌ترساند.  او روی تخت دو نفره‌شان توی اتاق خواب بی حال افتاده است و توانایی انجام کاری را ندارد.  هیچ کاری.  مرد، راوی اول شخص، عطش دارد و احساس گرما می‌کند اما وقتی توی خانه است حتی مکیدن یخ هم نمی‌تواند جوابگوی عطش او باشد.  او تمایلات جنسی و دریوزگی جنسی خود را از خودش و از ما پنهان می‌کند اما با تمهیداتی که نویسنده می‌چیند، این مسأله برای ما آشکار می‌شود.  این همانی که بین گربه و راوی ایجاد می‌شود سندی بر این ادعاست.  گربه در ادبیات نماد خیلی چیزها می‌تواند باشد.  بعضی‌ها آن را نماد زنانگی و زیبایی و عشوه می‌دانند، بعضی‌ها هم نماد بی‌صفتی و دریوزگی.


 
کتاب در روزنامه شرق
 
مدتی است که تخیل در ایران ور‌افتاده است
روزنامه شرق در صفحه ادبیات با لیلی گلستان درباره رومن گاری، ترجمه ادبی و وضعیت فعلی فرهنگ گفت‌و‌گو کرده که تاکنون دو کتاب از رومن گاری به فارسی ترجمه کرده که هر دو کتاب در سال‌های گذشته منتشر شده بودند. «مردی‌با‌کبوتر» یکی از آنها است که به‌تازگی در نشر ثالث تجدیدچاپ شده و دیگری «زندگی‌در‌پیش‌رو» است که چند‌سالی است اجازه انتشار ندارد.
او در پاسخ به سوال «اشاره کردید که پیگیر داستان‌های ایرانی امروز هستید و اتفاقا تخیل که یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های داستان‌نویسی رومن گاری است، در بخش مهمی از ادبیات داستانی امروز ایران هیچ حضوری ندارد. نظرتان در این مورد چیست؟» گفت: دقیقا، تخیل مدتی است که در ایران ور‌افتاده است. در دوران جوانی ما، خیالبافی زیاد می‌کردیم، قصه می‌بافتیم. در خیالبافی‌هایمان سفر می‌رفتیم، ماجراها بر ما می‌گذشت، عاشق می‌شدیم، عروسی می‌کردیم و داستان‌های بسیاری را به هم می‌بافتیم. اما حالا من نمی‌بینم که جوان‌های ما از خیالبافی‌ها‌یشان بگویند. آنها هرچه دوروبرشان می‌گذرد را می‌بینند و همان‌ها را می‌نویسند. اشکالی هم ندارد. اما خیالبافی‌کردن کار شیرینی است.

 
رومن گاری و بعد زیبایی‌شناسانه پراکندگی
روزنامه شرق در صفحه ادبیات یادداشتی درباره رومن گاری منتشر کرده که در آن عنوان شده است: در ١٩٣٥ «توفان» نخستین اثر رومن گاری منتشر می‌شود و رومن کاسیو نویسنده این اثر می‌گوید: «رومن کاسیو دو پدر برای خود می‌شناسد «گوگول» و خصوصا «مالرو»، اما با مالرو قرابت بیشتری دارد و از باب تمجید درباره مالرو گفته بود: هیچ‌گاه در تجربه انسانی‌ام به انسانی برنخوردم که تا این حد و اندازه لجوجانه و سرسختانه در جست‌وجوی بعدی زیبایی‌شناسی در اخلاق باشد.» «بعدی زیبایی‌شناسی در اخلاق» اگر بتوان آن را درست تفسیر کرد یعنی زیستن برای خود در عین توجه به دیگری. زیرا «دیگری» همواره مساله اساسی اخلاق است. با این حال بعد زیبایی‌شناسی، حضور «من» را پررنگ می‌کند و این در نوشته‌های مالرو وجود دارد. کمتر نوشته‌ای را می‌توان یافت که مانند نوشته‌های مالرو چنین آشکارا به صیغه اول شخص‌مفرد نوشته شده باشد. «آثار مالرو به صیغه اول‌شخص مفرد نوشته شده‌اند. در این شکی نیست.... این «من» حوادث را فرامی‌خواند، ایجاد می‌کند و شکل می‌دهد. آثار مالرو مبین یک زندگی‌اند و همچنین مبین شخصیتی که زندگی او را به خودش شناسانیده است اما این زندگی همان است که شخصیتی به خویشتن داده است.»این زندگی- زندگی زیبایی‌شناسانه- همان است که شخصیتی به خویشتن می‌دهد یعنی آنکه زندگی خود را به شعر تبدیل می‌کند و آن را می‌سراید تا با هاله‌ای از وهم، راز و رمز و هویت‌های مختلف، جالب به‌نظر آید، فی‌الواقع وجهی هنری به آن می‌بخشد، همانا هنری زیستنی که مالرو بر آن تاکید می‌کند. امیل آژار نام مستعاری بود که رومن گاری با آن چهار رمان نوشت. در سال١٩٧٥ با همین نام به خاطر نوشتن رمان «زندگی در پیش‌رو» برنده جایزه ادبی گنکور می‌شود. اما او قبلا در سال١٩٥٦ به خاطر نوشتن رمان «ریشه‌های آسمان» جایزه گنکور را از آن خود کرده بود اما هنگامی که امیل آژار برنده گنکور مهم‌ترین جایزه فرانسه شد، کسی نمی‌دانست امیل آژار همان رومن گاری است. زندگی پرماجرا و متشتت رومن گاری در دوم‌دسامبر١٩٨٠ خودخواسته به پایان می‌رسد.
 

مردی با کبوترِ
روزنامه شرق در صفحه ادبیات  مطلبی درباره رومن گاری منتشر کرده که در آن بیان شده است: رومن گاری چهره مرموزی است و این ویژگی هم در آثار او و هم در زندگی شخصی‌اش دیده می‌شود. گاری در آثارش با هزل و طنزی درخشان بسیاری از مسایل جدی جهان معاصر را دست‌انداخته و در زندگی شخصی‌اش نیز همین کار را با نام‌های مستعارش کرده است. گاری با نام‌های مستعار مختلف و به چندزبان داستان‌هایش را منتشر می‌کرد و امروز به‌عنوان اولین نویسنده‌ای شناخته می‌شود که توانسته با دونام مختلف دوبار برنده جایزه گنکور شود. گنکور از جمله جوایز معتبر ادبی است، اما گاری با نامی جعلی برگزارکنندگان این جایزه را فریب داد و دوبار برنده این جایزه شد. گاری در سال١٩٨٠ در پاریس خودکشی کرد، درحالی‌که نوشته‌های به‌جامانده از او نشان می‌دادند که رمان‌های دیگری توسط او، اما با نام‌های مستعار نوشته شده‌اند. مشهورترین نام مستعار گاری، امیل آژار بود که با همین نام برنده جایزه گنکور به‌خاطر کتاب «زندگی در پیش‌رو» در سال١٩٧٥ شده بود. جعل واقعیت و دست‌انداختن امور جدی در آثار مختلف گاری هم دیده‌ می‌شود. داستان «مردی با کبوترِِ» او نمونه‌ای از این‌دست آثار است که به فارسی هم ترجمه شده است. چندسال پیش این کتاب گاری با ترجمه لیلی گلستان به فارسی منتشر شده بود و به‌تازگی هم چاپ‌دوم این کتاب در نشر ثالث منتشر شده است. «مردی با کبوتر» نیز اولین‌بار با نامی مستعار منتشر شده بود و سال‌ها بعد معلوم شد که نویسنده این داستان رومن گاری بوده است.


کتاب در روزنامه اطلاعات

افضل‌الجهاد و عمار اورزگان

روزنامه اطلاعات در شماره امروز خود یادداشتی درباره دكتر حسن حبيبي منتشر کرده که در آن می خوانیم: زنده‌ياد دكتر حبيبي در سال 1315ش در تهران به دنيا آمدند. تحصيلات ابتدايي و عاليه را در تهران به پايان رسانيدند و در رشتة زبان و ادبيات فارسي و حقوق فارغ‌التحصيل شدند. مدتي بعد راهي فرانسه شدند و در رشتة حقوق و جامعه‌شناسي ادامة تحصيل دادند و در اين دو رشته صاحب درجة دكتري شدند. حضور ايشان در فرانسه، و آشنايي با روش تحقيق در مسائل علوم انساني، از وي انديشمندي صاحب‌نظر ساخت كه بعدها به مدد دانش و اطلاعات عميقي كه در مسائل حقوقي و جامعه‌شناسي كسب كرده بودند، توانستند آثار ارزنده‌اي را تأليف و ترجمه نمايند.
در شناخت مسائل و رفتارهاي اجتماعي و فرهنگيِ انسان‌ها ـ كه عميقاً دغدغة خاطر ايشان بود ـ دست به يك رشته مطالعات و تأليفاتي زدند كه بتوانند «راهكارهاي تازه‌اي» را نشان دهند. او با مطالعات روشمند و با بهره‌گيري از دانش شرق و غرب توانست آثاري ماندگار از خود به يادگار گذارد. در سال 1356، كتاب افضل‌الجهاد و عمار اورزگان را ترجمه كردند و براي نشان دادن وضع مسلمانان در روسيه، در سال 1357، اسلام و مسلمانان در روسيه را ترجمه و به چاپ رساندند. عهدين، قرآن و علم، اثر موريس بوكاي از جمله آثار وي در زمينة مسائل ديني بود كه استاد ترجمه و در سال 1357، به چاپ رسانيدند. در فرانسه با آثار ژرژ گورويژ آشنا شدند و تعدادي از آثار وي را كه در زمينة اخلاق و جامعه‌شناسي بود، ترجمه كردند كه از آن جمله مي‌توان به: اخلاق نظري و علم آداب (1358)، جبرهاي اجتماعي و اختيار يا آزادي انساني (1358) اشاره كرد. حقوق بين‌الملل عمومي تأليف نگوين كُك دين و پاتريك دييه و آلن پله در دو جلد (1382)، در جست‌وجوي ريشه‌ها (1373)، منطق حقوق و انفورماتيك حقوقي (1373)، يك حرف از هزاران دربارة برخي از مسائل جامعه‌شناسي از جمله آثار ديگر ايشان است.



کتاب در روزنامه شاپرک

ادبيات در اختيار سبک علمي تخيلي
   
روزنامه شاپرک در صفحه ادبیات نوجوان مطلبی درباره زندگي و آثار تري پرچت منتشر کرده که يک نويسنده بريتانيايي در سبک خيال‌پردازي، علمي-تخيلي و کتاب کودکان است.تري پرچت در سال 1948 در بيکنزفيلد، يکي از توابع باکينگهام‌شاير متولد گرديد، پس از فراغت تحصيل، به شغل خبرنگاري مشغول شد و در سال 1971 اولين رمان خود، مردمان فرش‌نشين را به‌چاپ رسانيد.در سال 1987 به‌طور جدي به حرفه‌ نويسندگي روي آورد و از آن سال تاکنون به‌طور متوسط سالانه 2 رمان منتشر مي‌کند.تري زندگي خود را در «نوشتن، راه‌رفتن، رايانه، زندگي» خلاصه مي‌کند. او هميشه کلاه بزرگ و سياه‌رنگي بر سر دارد که پشت جلد بسياري از آثار او ديدني است. تري يکي از پشتيبانان ممتاز اومانيست‌هاي بريتانياست.
آثار صفحه جهان وي تاکنون بيش از 40 کتاب را شامل مي‌شود، آثاري که خيال‌پردازي هستند و تقريباً هر چيزي زير اين خورشيد را به‌سخره گرفته‌اند. صفحه جهان جايي است که روي شانه‌ چهار فيل غول‌پيکر قرار گرفته، فيل‌هايي که خود بر روي پشت آتوئين کبير، لاک‌پشت عظيم‌الجثه‌اي قرار گرفته‌اند که در دنياي بيکران شناکنان به سوي مقصد نامعلومي حرکت مي‌کند. رمان‌هايش تقريباً هر چه شخصيت خيال‌پردازي و علمي-تخيلي است را شامل مي‌شود، ايده‌ها و حقه‌ها، شرکت فيلم‌سازي برگمن، استراليا، فيلم‌سازي، انتشار روزنامه، موزيک راک اند رول، فرهنگ، فلسفه، تاريخ مصر باستان، مهاجرت قبايل اوليه، بي‌نظمي و سلطنت.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط