گزارش کتاب در رسانههای کاغذی شنبه بیست و پنجم بهمن 1393
مافیای نشر وجود ندارد/ ادبیات یا همهچیز است یا هیچ/ ثواب خواندن قرآن به فهم آن است
امروز شنبه، بیست و پنجم بهمن 1393 روزنامههای ایران، شرق، آرمان، جام جم و فرهیختگان مطالبی از دنیای کتاب منتشر کردهاند. گفتوگو با نادر قدیانی و سیروس نورآبادی از موضوعات خواندنی روزنامههای امروز است.
کتاب در روزنامه ایران
زن شاعر نشو، شاعر فقیره
روزنامه ایران در صفحه فرهنگ و هنر یادداشتی درباره هنر و اقتصاد نرم منتشر کرده که در آن می خوانیم: شما احتمالاً درباره خیلی چیزها که با پسوند «نرم» همراه میشوند، شنیدهاید مثل جنگ نرم اما درباره اقتصاد نرم چه میدانید؟ اقتصاد نرم مربوط به حوزه اقتصاد هنر است که در کشور ما، نه بورس داخلی دارد نه بورس خارجی و خانوادهها اگر بچهشان را میفرستند کلاس هنر، به خاطر این است که مُد است وگرنه اکثرشان هنر را «کار» نمیدانند و آرزو هم نمیکنند که بچهشان موسیقیدان، نویسنده، شاعر، تئاتری، فیلمساز یا نقاش شود مشخص هم هست که چرا. در ایران قدیم، مشخصترین چهره هنر شعر بود و شاعر احترامی برای خود داشت اما حتی همان موقع هم مردم کوچه و بازار دم میگرفتند که: «زن شاعر نشو، شاعر فقیره!» یعنی اقتصاد نرم، سنگی که در آب فرو میرود!
کتابفروشیها را از انحصار خیابان انقلاب درآورید
روزنامه ایران در صفحه آخر گزارشی درباره مراسم افتتاحیه کتابفروشی «بوک لند» منتشر کرده که مجدالدین کیوانی مترجم، یکی از اهالی قلم شرکتکننده در این مراسم بود. وی با اشاره به ضرورت راهاندازی چنین فروشگاههایی به «ایران» گفت: «در شرایطی که عمده تمرکز کتابفروشیها در راسته خیابان انقلاب است؛ مخاطبان دسترسی چندان راحتی به کتابها ندارند. حتی در برخی از استانها کمبود کتابفروشیها منجر به آن شده که مردم از تازههای نشر خبردار نشوند. از همین رو از انجام چنین اقدامهایی تجلیل میکنم و به ضرورت آن معتقدم.»
آن طور که کیوانی میگوید علت متمرکز شدن کتابفروشیها در خیابان انقلاب در نتیجه وجود دانشگاه تهران به عنوان یکی از قدیمیترین دانشگاههای کشور است. به گفته او حالا وقت آن رسیده که افراد دیگری که توان مالی تأسیس کتابفروشی و از همه مهمتر علاقه به آن را دارند؛ دست به کار شوند.
فریدون مجلسی، مترجم و نویسنده هم به تمرکز کتابفروشیها در خیابان انقلاب نقد دارد و درباره تأسیس این فروشگاه گفت: «از بحث تمرکز کتابفروشیها در این خیابان که بگذریم متأسفانه اغلب آنان به فروش کتابهای درسی و دانشگاهی روی آوردهاند. مسلم است که در چنین شرایطی دسترسی مردم به کتابهای عمومی حتی در این خیابان هم قدری سخت میشود. حالا شما تصور کنید محلها و شهرهایی که از نظر وجود کتابفروشی ضعیف هستند چه شرایطی دارند! بنابراین باید تلاش کرد تا کتابفروشیها تنها به خیابان انقلاب محدود نشوند.»
کتاب در روزنامه شرق
چیزی به نام مافیای نشر را تکذیب میکنم
روزنامه شرق در صفحه هنر با نادر قدیانی، مدیر انتشارات قدیانی گفت و گو کرده که این موسسه فعالیت خود را از سال١٣٥٥ بهطور رسمی آغاز کرد. این موسسه از آن سال تاکنون، به فعالیت خود ادامه داده و در حالحاضر دو هزار و٥٠٠ عنوان کتاب در حوزه خردسال، کودک، نوجوان و جوان دارد. با توجه به سابقه فعالیت وسیع در این حوزه، این نشر در بخش تولید کتاب خردسال، کودک و نوجوان تاکنون هشتبار موفق به دریافت لوح ناشر نمونه کشور از سوی ریاستجمهوری شده است.
قدیانی گفت: تعداد زیادی از کسانی که بهتازگی وارد صنعت نشر شدهاند، مکررا اعلام میکنند مافیای نشر و توزیع اجازه نمیدهد ما فروش داشته باشیم. مافیا بحثی است که به نشر ارتباطی ندارد؛ آن هم در کشوری ٧٠میلیونی با نسلی جوان، کتابی با تیراژ ٥٠٠ یا هزارنسخه به دست آنها نمیرسد که بخواهد فروش داشته باشد یا نداشته باشد. این دیگر مافیا نیست و اصلا مافیایی وجود ندارد. از طرفی کتابفروشی کوچکی در یک شهر کوچک جایی برای عرضه مثلا پنجهزارعنوان کتاب ندارد. در نتیجه، از ناشران قدیمی و مطرح و صاحبنام استفاده میکند تا بتواند به مشتریهای خود کتابی عرضه کند که اصلا ناشر آن را نمیشناسند. بنابراین چیزی به نام مافیای نشر را بنده تکذیب میکنم.
کتاب در روزنامه آرمان
ادبیات یا همهچیزاست یا هیچ
روزنامه آرمان در صفحه ادبیات با سیروس نورآبادی مترجم کتاب «اگریک مرد را بکشم، دو مرد را کشتهام» گفت و گو کرده که که به تازگی از سوی نشر «شورآفرین» منتشر شده است.
او در پاسخ به سوال «به عنوان صحبت آخر، از تجربه این کتاب و آنچه زیرعنوان «تجربه زندگی مشترک در داستانهای کوتاه» برشمردهاید بگویید.» گفت: اول باید از استاد بینیاز عزیز تشکر کنم بابت لطف بیدریغشان. البته من ایشان را ندیدهام. از طریق ناشر این اتفاق میسر شده و مایه خوشبختی و مسرت من است که ایشان با بزرگواری بر کار من مقدمه نوشتهاند. البته من در گوشه و کنار و در مطبوعات و خبرگزاریها که میدیدم، تعجب کردم که انعکاس خوبی داشته این کتاب. آنطور هم که ناشر گفته کتاب با استقبال بینظیری مواجه شده، که در عرض یک ماه کتاب به چاپ دوم رفته. این نوید خبرهای خوبی است هم برای من مترجم، هم ناشر. و بازار کمرونق کتاب در این روزها، آنهم با تیراژهای 500 تا 1000 تایی. این را هم اضافه کنم که ادبیات به قول ژرژ باتای، یا همه چیز است یا هیچ چیز. این است که همانطور که استاد بینیاز هم به آن اشاره کردند و در پشت جلد کتاب هم به این نکته اذعان شده، ادبیات (به ویژه ادبیات داستانی) میتواند از ما انسانهای خوبی بسازد. امید این را دارم که این داستانها موجب مستحکمترشدن روابط عاطفی و زندگی مشترک جوانانی شود که این روزها با بیکاری دست و پنجه نرم میکنند. امید که این کتاب مرهمی باشد بر این بیکاریها و روزنه امیدی باشد رو به فرداهای روشنی که با آگاهی و شناخت به آن قدم بگذاریم برای بازتولید یک زندگی خوب در صلح و آرامش.
راهیان شعر امروز
روزنامه آرمان در صفحه ادبیات نقدی درباره آثار هوشنگ رئوف منتشر کرده که متولد 1330 خرم آباد است. با چاپ اولین کتاب «سفره خورشید، انتشارات نیما 1353» بهرغم ناامیدیها، تأثیراتی که تحولات سیاسی در بحران روحیاش به وجود آورد، او را به سمت و سوی اشعار اجتماعی در کنار خیل مردم قرار داد. اولین جرقه اشعارش زمانی شعله کشید که کتابی با عنوان«راهیان شعر امروز» که در حقیقت مجموعهای از برگزیدهترین اشعار شاعران نوپرداز دهه چهل که توسط داریوش آشوری گردآوری شده بود در او تحولی عمیق بر جا نهاد. رئوف اشتیاق فریاد کشیدن، مشت کردن کلمات را تنها راه کنترل این غلیان احساسات میدانست. شاعری نازک طبع که به زعم منتقدان و شاعران آن روزگار «سفره خورشید» نخستین کتاب شعر مدرن با زبان تغزلی بوده که نظریات متعددی را در مجلات و هفتهنامههای آن دوران با تنوع ذائقه روبهرو کرد. سیالی اندیشه از هر زاویه میتواند جاری شود. زمان تنها مرهمی است که شاعر رئوف دل را تسکین میدهد.
تجربه دیگر زندگی در ادبیات
روزنامه آرمان در صفحه ادبیات نقدی درباره کتاب «اگر یک مرد را بکشم، دو مرد را کُشتهام» منتشر کرده که محور تمام داستانهایش، عشق و ازدواج است. موضوعی كه از اولین حماسههای تاریخ بشری شروع میشود و هنوز هم با تبوتاب زیاد ادامه دارد. گرچه زندگی هر فردی از نظر كمیت بیشتر صرف كار، روابط اجتماعی، كسب امكانات مالی، خواب و خوراك میشود كه در طول تاریخ دستخوش تنوع زیادی شدهاند، اما به لحاظ كیفی، عشق و ازدواج جایگاه ویژهای دارند و چه بسا به تنهایی با تمام جهان ذهنی ناشی از مسائل فوق برابری كنند و حتی از آن هم فراتر روند. قصد نیست آنچه تا این زمان درباره عشق و ازدواج و رابطه این دو گفتهاند، در این مقدمه كوتاه هم تكرار شود، بلكه هدف این است كه خواننده متوجه شود داستانهای این مجموعه، یا درواقع نویسندگان این داستانها، در این بُرشهای كوتاه عرضی و طولی از زندگی شخصیتهای خود، چه نگاهی به این دو مقوله داشتهاند. تنوع داستانها از منظر كیفی این امكان را به خواننده میدهد كه با صداهای متنوع و مختلفی مواجه شود و فقط شنونده یك صدا نباشد. در ادبیات پیشامدرن یا اگر دقیقتر گفته شود ادبیات كلاسیك، خصوصا در قرن نوزدهم، صدای نویسندگان از این بابت تفاوت كیفی و ماهوی بارزی داشت. نگاه امیل زولا، گوستاو فلوبر، اونوره بالزاك، چارلز دیكنز، فئودور داستایفسكی، آنتوان چخوف، لئو تولستوی به مقولههای عشق و ازدواج به كلی باهم تفاوت داشت، اما بسیاری از روایتهای آنها تکصدایی بود. هنریك ایبسن در نمایشنامهنویسی و نویسندگان دوره انتقال روایت كلاسیك به مدرنیستی، از آن جمله تامس هاردی، دیوید هربرت لارنس و هنری جیمز با جهاننگری جدیدی به موضوع عشق و ازدواج نگاه میكنند كه از خیلی جهات نسبت به پیشینیان نو است.
کتاب در روزنامه جام جم
حسنی نگو یه دسته گل
روزنامه جام جم در صفحه ادبیات مطلبی درباره منوچهر احترامی به مناسبت ششمین سال درگذشتش منتشر کرده که در آن آمده است: احترامی نوشتم برای کودکان را از اوایل دهه 60 آغاز می کند. حسنی نگو یه دسته گل را سال 61 می نویسد و راهی بازار کتاب می کند؛ کتابی که تاکنون بیش از چهل بار تجدید چاپ شده است. آن هم نه تجدید چاپ های هزار نسخه ای بلکه هربار تجدید چاپ دست کم 25 هزار نسخه کتاب درا در برگرفته است.
گربه من ناز نازیه همه اش به فکر بازیه
روزنامه جام جم در صفحه ادبیات یادداشتی درباره منوچهر احترامی منتشر کرده که در آن نوشته شده است: نمی دانستم او خالق کتاب داستان های محبوب کودکی من مثل «گربه من ناز ناز یه همه اش به فکر بازیه» و «دزده و مرغ فلفلی» است.
درپایان این مطلب آمده است: جلوی در از او پرسیدم آیا بچه هایش هم مثل خودش نویسنده هستند؟ این بار شدیدتر از دفعات قبل به من خندید. کاملاً گند زده بودم. گفت مرد حسابی من اصلاً زن نگرفتم که بخواهم بچه داشته باشم. در راه برگشت به خانه، به این فکر می کردم که خالق ماندگارترین داستان های کودک، خودش کودکی نداشت.
مسافران شلمرود
روزنامه جام جم در صفحه ادبیات یادداشتی درباره منوچهر احترامی منتشر کرده که در آن عنوان شده است: ما نسلی هستیم که درباره شلمرود واقعیت خاص خودمان را داریم. ما به شلمرود سفر کرده ایم. ما همراه منوچهر احترامی تمام پیچ و خم ها و شخصیت های ده شلمرود را می شناسیم و با آنها خاطره داریم. باور نمی کنید؟ اگر شما هم یکی از همین مسافران باشید باور می کنید.
کتاب در روزنامه فرهیختگان
سودابه مکار و داستانهایش
روزنامه فرهیختگان در صفحه ادب و هنر نقدی درباره رمان «سین مثل سودابه» کاوه میرعباسی منتشر کرده که نخستین کتاب از یک هفت گانه است. هفت گانه ای پلیسی که بر بستر داستان کهن سیاوش و سودابه روایت می شود. کاوه میرعباسی خودش می گوید ایده استفاده از این طرح از همان «زن فریبکار» یا «زن مهلک» که از شاخص های اصلی داستان نوآر است، متولد شده است. میرعباسی قصد داشت شخصیت زنی را بسازد که در ادبیات کهن فارسی مابه ازا داشته باشد، بنابراین به سودابه رسید.
ثواب خواندن قرآن به فهم آن است
روزنامه فرهیختگان در صفحه اندیشه یادداشتی درباره ترجمه قرآن کریم منتشر کرده که در آن بیان شده است: بیشتر مردم قرآن را تنها برای ثوابش می خوانند در حالی که ثواب دریادگیری اصول زندگی قرآنی است. به طوری که خداوند در قرآن کریم ، کسانی را که از قرآن چیزی جز تلاوت نمی داننند مورد سرزنش قرار می دهد. از طرفی وقتی ترجمه روانی پیش روی خواننده باشد ترجمه آن به زبان های دیگر راحت تر خواهد بود.
فیلسوفان در ترازوی شناخت
روزنامه فرهیختگان در صفحه اندیشه نقدی به بهانه انتشار دو جلد از مجموعه 10 جلدی «فیلسوفان مسلمان» منتشر کرده که در آن عنوان شده است: برای فلسفه اسلامی نه می توان نقطه آغاز قطعی و مشخصی تعریف کرد و نه حدود ثغور آن را به یقین شناخت. تاریخ فلسفه اسلامی را می توان تاریخ فیلسوفان مسلمان دانست و از این روایت، شناخت فیلسوفان مسلمان راهی است به شناخت آنچه فلسفه اسلامی خوانده می شود. اینها جملاتی است که سید عاس ذهبی به عنوان ویراستار مجموعه «فیلسوفان مسلمان» درباره شناخت فلسفه اسلامی نگارش می کند.
قطب ادبیات روسیه
روزنامه فرهیختگان در صفحه اندیشه نقدی درباره کتاب «خیر در آموزه تالستوی و نیچه» منتشر کرده که در آن می خوانیم: در این میان حکایت تالستوی حکایت دیگری است، نویسنده ای که او را یکی از بزرگان بی بدیل تاریخ ادبیات جهان می داننند و سبک نوشتاری منحصر به فردش، او را قطب ادبیات روسیه نام داده است و بدون تردید قطب دیگر داستایفسکی است.
نظر شما