کتاب «والدین، به فرزندان خود چه بیاموزید؟» با استفاده از نظرات گوناگون روانشناسان، استادان و معلمان بزرگ تعلیم و تربیت نوشته شده است و هدف از تالیف و ارائه آن ارتقای تواناییهای والدین برای شناخت مراحل رشد کودک و وظایفی است که در هر دوره به عهده آنهاست تا بتوانند فرزندان صالح و شایستهای تربیت کنند.
کتاب در چهار بخش اصلی و 13 فصل سامان یافته که از جمله عناوین آن میتوان به فلسفه تعلیم و تربیت، اهمیت تعلیم و تربیت، مراحل رشد و تربیت از دو سالگی تا پایان سه سالگی، آغاز مرحله چهار سالگی و ... اشاره کرد.
این کتاب با استفاده از نظرات گوناگون روانشناسان، استادان و معلمان بزرگ تعلیم و تربیت نوشته شده است و هدف از تالیف و ارائه آن ارتقای تواناییهای والدین برای شناخت مراحل رشد کودک و وظایفی است که در هر دوره به عهده آنهاست تا بتوانند فرزندان صالح و شایستهای تربیت کنند؛ زیرا از جمیع مسئولیتهای پدر و مادر هیچ وظیفهای مهمتر از تربیت صحیح فرزندان نیست.
مولف در مقدمه کتاب درباره انگیزه تالیفش مینویسد: «البته با توجه و علاقهای که به کودکان و نوجوانان داشتهام و سالها به عنوان معلم و مشاور در خدمت این عزیزان بودهام، وظیفه خود میدانم راهنمایی و کمکی هرچند کوچک در این باره انجام دهم؛ چرا که فرزندان ما، والدین فردای جامعه هستند، پس دانستن این مطالب میتواند برای آنها نیز مفید باشد.
البته نگارنده در طول سالها تدریس و مشاوره، با والدین عزیزی روبهرو بودهام که بیشتر آنها از فرزندان خود در موارد مختلف شکایت میکردند و همیشه آنها را مقصر میدانستند، حال آنکه وقتی با آنها صحبت میکردم هیچ وقت نمیپذیرفتند که خودشان در روشهای تربیتیشان دچار مشکل هستند و روشهای درستی به کار نمیبرند.
همواره از ذهنم این فکر میگذشت که آیا والدین خود از روشهای تربیتی درست اطلاعی دارند یا راجع به مراحل رشد کودک مطالعهای کردهاند یا میدانند که تربیت درست چیست، فرزند خوب کیست و برخورد درست با فرزند کدام است؟
به طور کلی روشهای تربیتی والدین یکسویه و از بالا به پایین است؛ گویی هرچه آنان میگویند و هر رفتاری که انجام میدهند درست است و کودک یا نوجوان باید بدون تفکر و قید و شرط آن را بپذیرد.»
به گفته مولف، والدین همیشه به فرزندان برای داشتن نمرههای خوب درسی فشار میآورند؛ تا حدی که تربیت اخلاقی در مرحله بعد قرار میگیرد. این طرز فکر و رفتار درست نیست همچنین والدین باید درک کنند که خواسته فرزندان با خواسته آنها تفاوت دارد و باید بدانند که چگونه با این اختلاف نظرها و خواستهها برخوردی درست و معقول کنند. باید این اختلافها را به حداقل برسانند و برای کمک به فرزندانشان کوشا باشند.
نظر پیاژه (یکی از روانشناسان برجسته) درباره تربیت این است که شکوفایی استعدادها و احترام به حقوق دیگران را اصل مهم تربیت کودک میداند. پس در این راه نمیتوانیم با استفاده از روشهای قدیمی یا استبدادی یا روشهایی که بیش از حد مهرآمیز یا خشونتآمیز است به مقاصد تربیتی درست و مناسبی دست یابیم، پس والدین باید قبل از هر کاری روی افکار خود کار کرده و آنها را بازنگری کنند؛ یعنی با مطالعه روشهای فرزندپروری، مشاوره و استفاده از نظر کارشناسان صالح تربیتی یا دستاوردهای علوم تربیتی، روانشناسی و اخلاق روش مناسب تربیت کودکان و نوجوانان را یاد بگیرند تا بتوانند اولا فاصله میان عقاید خود و فرزندانشان را به حداقل برسانند و ثانیا بتوانند با تربیت صحیح و مناسب آنها را به سوی استعداد و تواناییهایشان سوق دهند.
پاکنژاد معتقد است، ما پدران، مادران و معلمان بسیاری از نقاط ضعف فرزندان خود را داریم و در بعضی از این نقاط ضعف با آنها شبیه هستیم و چه بسا آنها وارث خصوصیات اخلاقی ما هستند. پس باید برای از بین بردن نقاط ضعف فرزندان، نخست خود را اصلاح کنیم و خود الگوی درستی باشیم. ما با شیوههای نادرست تربیتی که ناشی از ناآگاهی ما از روشهای درست تربیتی است، چگونه میتوانیم از فرزندانمان برای انجام رفتار درست و خوب و صحیح توقع داشته باشیم. در اینجا مشاهدات نشان میهد آن دسته از کودکانی که به نسبت خوب تربیت شدهاند، یعنی رأی و عقیده دارند، صاحب شخصیتی محکم هستند و اعتماد به نفس بیشتری دارند. آنها لوس و متکی بار نیامدهاند و قادرند روی پای خود بایستند.
وی یادآور میشود که بنابراین برای تربیت پرورش فرزندان خوب صالح، باید به علمی کردن اخلاق بپردازیم و تربیت اخلاقی را با که احترام به خود و دیگران همراه با فهم درست و عشق سالم و عمل صالح از اصول مهم آن است، به وجود آوریم تا بتوانیم به نتیجه دلخواه دست یابیم و به جای آنکه فرزندمان بلای جانمان باشد، نور چشم ما شود.
کتاب «والدین، به فرزندان خود چه بیاموزید؟» با شمارگان 500 نسخه در 222 صفحه به بهای 22 هزار تومان از سوی انتشارات حوا روانه بازار نشر شده است.
نظر شما