نشست «بررسی زندگی و آثار هانری کُربن» برگزار شد
ملکیان: هیچ استدلال فلسفی به سود فیلسوفان اسلامی در آثار کربن نیست
ملکیان در نشست «بررسی زندگی و آثار هانری کُربن» گفت: کربن معتقد است در فلسفه اسلامی عقلانیت، وحی و کشف با یکدیگر جمع شدند اما وقتی آن را گزارش میکند عنصری از عقلانیت در آن مشاهده نمیشود بدین معنی که گویی هیچ استدلال فلسفی به سود فیلسوفان اسلامی در آثار او نیست. او همچنین کربن جنبههای اجتماعی، سیاسی و مسائل روزمره را در تاریخ شیعی و در آثارش بررسی نمیکند!
ملکیان در این نشست با اشاره به اینکه آثار کربن را بارها به زبان انگلیسی مطالعه کرده گفت: اکنون شیفتگی سابق را به کربن ندارم اگرچه مباحث بسیاری از او یاد گرفتهام اما تلاش میکنم تا اکنون نگاه نقادانهای به افکار کربن داشته باشم. او باطنگرای بسیار جدی است و تلاش کرده در تمام عمر خود به زبان ساده بهدنبال یافتن معنویت و عمق در هستی باشد، مسئله کربن این بوده و برای کاهش درد و رنج به سوی باطنیگرایی روی آورده است. از سوی دیگر از آنجا که کربن در جستجوی معنا و عمق در هستی بوده، تنها آن را در باطنیگرایی پیدا کرده است.
وی با اشاره به اینکه کربن تلاش کرده نوعی آگاهی مجدد در مخاطبانش بهویژه شرقیان ایجاد کند افزود: او بیان میکند که میخواهد شرقیان،بهویژه ایرانیان مسلمان را از نو شرقی کند و از این جهت برای خود رسالت روشنفکری تعریف میکند تا درد و رنج بشر را از این راه کاهش دهد. به همین دلیل است که کربن دوست ندارد کتابهایش تنها برای اهل فن قابل مطالعه باشد. بلکه میخواهد مخاطب عام نیز به آثار او توجه کند.
ملکیان با بیان اینکه کربن به دنبال تشیع ایرانی است چراکه دو پیشفرض دارد، افزود: به اعتقاد کربن دو قوم مستقر در شبهقاره هند و ایران وجود دارند که تنها با تخیل خلاقانه قادر هستند به سوی باطنیگرایی حرکت کنند البته او ایرانیان را باز در این جهت متمایزتر میداند و از تعبیری بهنام جان ایرانی نام میبرد که اسلام را میتواند تفسیر عرفانی و فلسفی کند. کربن پیشفرضی دارد مبنی بر اینکه در ذهنیت انسان امروز باید الهیات، فلسفه و عرفان با یکدیگر باشند. فلسفه مستند به عقل، الهیات مستند به مرزها، متون و شخصیتهای دینی و عرفان مستند به کشف و شهود است. از دوره دکارت به بعد این سه حوزه در فرهنگ مسلط امروزی تفکیک شدند اما به اعتقاد کربن نباید این مرزها بین الهیات، عقل و عرفان وجود داشته باشند و هر فرد در استدلالهایش باید این مرزها را در هم بیامیزد. چراکه این سه حوزه باید با یکدیگر تغذیه متقابل داشته باشند.
به گفته این پژوهشگر حوزه اخلاق، از همین جهت است که کربن برای آنکه به تشیعگرایی برسد میگوید نیازی به پدیده کتاب مقدس و شخص زندهای داریم که با نبی هم چهرهگری کند. به همین دلیل در مذاهب مختلف ادیان و اسلام به سراغ اسلام شیعی و از جمله شیخیه میرود که چنین شاخصهای را درون تفکرش دارد. شارحان کربن از جمله آلگار، آدامز، مهدوی و ... معتقدند تاکید کربن بر تشیع اسماعیلیه به دلیل زندهبودن بعد روحانی و فیزیکی اما است.
ملکیان با بیان اینکه کربن برای پیگیری این اندیشه در آثارش به 6 مفهوم میپردازد عنوان کرد: او بحثهای فراوانی را درباره فلسفه اسلامی مطرح میکند همچنین توجه ویژه به تشیع اسماعیلی دارد و از سوی دیگر به تصوف توجه بیشتری میکند. به دنبال این سهشاخصه به ویژه روی شیخ اشراق، اسلام ایرانی و فتوت و جوانمردی در جهان اسلام مطالعه میکند.
وی ادامه داد: کربن در آثار خود از تعبیری فلسفه اسلامی استفاده میکند و اوج آن را در حکمت شیعی اصفهان عهد صفویه میداند و معتقد است فلسفه اسلامی با ابنرشد تمام نشده و فرآوردههای بسیاری داشته که یکی از آنها حکمت شیعی است برای این کار نیز میرداماد، میر فندرسکی، صداری شیرازی و قاضی سعید قمی را نماینده حکمت شیعی میداند اما معتقد است سرشاخه اصلی حکمت شیعی شیخ اشراق است. کربن معتقد است در فلسفه اسلامی عقلانیت، وحی و کشف با یکدیگر جمع شدند اما وقتی آن را گزارش میکند عنصری از عقلانیت در آن مشاهده نمیشود بدین معنی که گویی هیچ استدلال فلسفی به سود فیلسوفان اسلامی در آثار او نیست.
ملکیان تاکید کرد: از همین منظر است که کربن نه در توجهش به آثار سهروردی بهعنوان قهرمان فلسفه معنوی و نه در آثار صدرا، قاضیسعید قمی، میرفندرسکی، میرداماد و حتی ابنسینا استدلالهای فیلسوفان را نمیبیند.
این استاد فلسفه در ادامه نقد دیگر خود را نسبت به مباحث کربن درباره تشیع اسماعیلی بیان کرد و گفت: کربن جنبههای اجتماعی، سیاسی و مسائل روزمره را در تاریخ شیعی و در آثارش بررسی نمیکند! گویی امامان کسانی نبودند که به دلایل سیاسی و اجتماعی با حاکمان وقت خود معارضه داشتند. !مچنین او تشیع امامی و اسماعیلی را در برابر اسلام اهل تسنن قرار میدهد و معتقد است که اسلام تسنن تشیعگراست و اسلام تشیع ذاتا باطنیگراست. اما واقعیت این است که در جهان اسلام چهبسا متفکران شیعی که به شئون سیاسی و اجتماعی پرداختند و چه بسا عرفایی در اهل تسنن که شریعتگرا نبودند.
ملکیان افزود: همچنین گفتههای کربن درباره نژاد عرب و ایران و آریایی و سامی حاوی انگارههای غلطی است و گویی به واقعیتهای تاریخی توجه نمیکند. همچنین او تصوف را عامل نفوذ تشیع در اهل تسنن میداند در حالی که افرادی مانند عطار و مولانا صوفی هستند اما ما نمیتوانیم شیعی بودن آنها را زیر سئوال ببریم. همچنین او اندیشه ولایت را در تصوف و تشیع میداند در حالی که مشخص نیست این اندیشه را در طول تاریخ چه کسی از چه کسی گرفته است. کربن، روزبهان شیرازی را به دلیل نگاهش به عشق و شطح مهم میداند اما آیا مشخص شده است که او شیعی است ؟! ابن عربی چگونه شیعی است او در مذمت شیعیان مطالب بسیاری گفته اما کربن تنها بنا به جملهای که ابنعربی درباره امام علی گفته او را شیعی میداند.
این پژوهشگر حوزه اخلاق در ادامه با اشاره به ابداع عالم خیال توسط سهروردی گفت: به اعتقاد او نوشتههای سهروردی بینظیر است اما به دلیل آنکه جنبههای عقلانی اندیشه سهروردی در آثار کربن نشان داده نشده چهره کاریکاتوری از سهروردی ارائه شده است. همچنین اسلام ایرانی از نگاه کربن دو ویژگی دارد؛ نخست اینکه باطنی و حقیقی است و دیگر آنکه پیوند ناگسستنی با ایران قبل از اسلام دارد.
وی افزود: این در حالی است که 900 سال تاریخ ما فارغ از مثبت و منفی بودن تشیع متعلق به تسنن است و اگر صفویه در ایران نبود ما شیعه نبودیم اما کربن به این موضوع هیچ توجهی ندارد و اسلام ایرانی را فقط در 400 سال تشیع میداند از سوی دیگر در 900 سال ابتدایی که اسلام تسنن حاکم بوده کمتر توجه به امور اجتماعی و اقتصادی داریم در حالی که در 400 سال بعدی این رویکرد پررنگتر میشود و این همان چیزی است که کربن از آن با عنوان اسلام شریعتگرا و ظاهری یاد میکند!
ملکیان در بخش پایانی سخنانش یادآور شد: ستیهندگی در تشیع نسبت به تسنن بیشتر وجود دارد و باید به این موضوع توجه داشت که همین پنج عنصری که کربن از آنها یاد میکند با یکدیگر همزیستی ندارند. بهطور مثال در همان گرایش شیخیه برخوردهای بسیاری بدی با شیعیان غیرشیخی میشود. فتوت و جوانمردی نیز از نظر کربن مهم است و تنها جنبه اجتماعی است.
وی یادآور شد: آثار کربن سرشار از نکات عمیق است و بنابه گفته یکی از شارحان آثار او با کل اندیشه کربن میتوان مخالفت کرد اما با اجزای اندیشهاش نمیتوان موافقت نداشت.
حبیبی نیز در بخش دیگری از این نشست با بیان اینکه کربن برای ما ایرانیان مهم است اما حقش را ادا نکردیم گفت: او در فلسفه تجزیه و تحلیل معنا پیدا کرده و ترجمه آثارش نیز در ایران انجام شده است. یکی از مهمترین کارهای او این است که سهروردی را برای ما ایرانیان شرح داده است. اگرچه که طبیعیات سهروردی در آمریکا تدریس میشود اما در فلسفه اسلامی در ایران مورد غفلت واقع شده است.
وی با اشاره به اینکه در نوشتههای کربن دغدغه قوی برای فلسفه ایرانی ـ اسلامی وجود دارد افزود: ایران تنها کشوری است که یک فیلسوف مستقل داشته و کربن سهروردی را به گونهای معرفی کرده که گویی در فلسفه غرب که آن را تشبیه به جنگل سیاه میکن، فلسفه سهروردی شرقی قدسی است. کربن یک اثر عمیق در فلسفه جهان باقی گذاشته و تلاش کرده برای الهیات معنوی و فرشتهشناسی اسلامی منابع موثقی را تهیه کند.
این استاد فلسفه با اشاره به اینکه تفسیر کربن از وحی برای ما بسیار ارزشمند است چراکه آن را حقیقت مستمر در تاریخ میداند عنوان کرد: تفسیر کربن از وحی یک برداشت عمیق است و شوق سختی را برای تصوف و عرفان اسلامی بهوجود میآورد. کربن معتقد است سهروردی با ابنسینا در عرفان اسلامی در یک مسیر قدم برداشته و در حقیقت کربن ابنسینا را منشأ عرفان اسلامی نشان میدهد و معتقد است سهروردی در ادامه عرفان را باز کرده و به آن جنبه ایرانیت بخشیده است که البته این تمایز کار سهروردی با ابن سیناست چراکه ابنسینا به جنبه ایرانی بودن عرفان نپرداخته است.
حبیبی تاکید کرد: کربن فلسفهای را که فراموش شده بود به جهان اسلام برگرداند و مباحثی را که سهرودی درباره عقول و نیز ملائک اسلامی مطرح میکند به تفسیر تشریح کرده است و توجهش را به قسمتهای معنوی این فیلسوف مبذول میکند. البته من گاهی دلم از کربن میگرفت که چرا به ائمه معصومین تنها جنبه آسمانی داده و بعد زمینی آنها را که شامل اداره حکومت است بیان نکرده است. اما اکنون متوجه میشوم که این اقدام او به دلیل ارزشدادن به ائمه و زندهکردن جاودانگی آنها بوده است.
وی با بیان اینکه کربن برای برقراری رابطه بین سهروردی و ابنسینا از طریق رسالههای رمزی تلاش میکند، به بخشهایی از آثار مختلف سهروردی اشاره کرد و گفت: باید از زحمات کربن قدردانی کنیم چرا که او اندیشه شرقی را برای ما زنده کرده است. اوژن یونسکو برای کربن نامهای نوشته و از او به دلیل ترجمه رسایل سهروردی به زبان فرانسه تشکر کرده و بیان میکند که اگرچه مطالعه این کتاب سخت است ولی او هر شب این کتاب را زیر سرش میگذارد تا در نیمههای شب که حالات خاصی به او دست داد آن را مطالعه کند.
سیدعرب نیز در بخش دیگری از این نشست با اشاره به اینکه مطرح کردن نام کربن در ایران ناظر به فلسفه سهروردی است عنوان کرد: کربن سهروردی را در ایران احیا کرد و جالب توجه است که برگزاری این جلسه با چهلمین روز وفات شایگان مصادف شده که نخستین راوی فارسیزبان کربن با کتاب «هانری کربن و آفاق تفکر معنوی در ایران اسلامی» بوده که به زبان فارسی ترجمه شده است.
وی با بیان اینکه کربن از معدود متفکرانی است که در غرب استادان بسیاری را درک کرده افزود: اینگونه متفکران در شرق و غرب نادر است او متعلق به مکتب ارانوس است که در سوئیس تشکیل شده و همزمان با برگزاری جلسات مکتب فرانکفورت رایج بوده است البته نسبت این دو حلقه فکری بررسی نشده اما میتوان گفت افراد متعلق به حلقه ارانوس به غیر از هایدگر به نوعی فلسفه قارهای تعلق داشتهاند. اساتید کربن ازجمله هایدگر، کاسیرر، یاسپرس، ژیلسون و ... که کربن نزد آنها درس میخوانده از اعضای این حلقه بودند و البته کربن با ترجمه کتاب وجود و زمان هایدگر منبع آشنایی فیلسوفان فرانسه با هایدگر بوده است.
سیدعرب بخش دیگری از سخنانش را به نوع تلقی کربن از فلسفه اسلامی اختصاص داد و اضافه کرد: به اعتقاد کربن فلسفه اسلامی همان فلسفه ایرانی است که در مهد تفکر ایرانی نزج گرفته و اگرچه به زبان فارسی نیست ولی از طریق اوست که ما با فلسفه سهروردی و فلسفه اسلامی آشنا میشویم. در تاریخ فلسفه اسلامی کربن سهروردی را بهعنوان نماد انتخاب کرده چراکه معتقد است سهروردی با متفکران قبل و بعدش نسبتی داشته و به عبارت دیگر کربن معتقد به سنتی است که سهروردی متعلق به آن است.
وی ادامه داد: کربن با مطالعه منابع ایرانشناسی افکار سهروردی را بررسی میکند و برعلاقه او به ایران و تشیع از طریق همین فلسفه سهروردی افزوده میشود. چراکه به اعتقاد کربن سهروردی فلسفه اسلامی را در ایران و غرب احیا کرد و قابل تأمل است که تا قبل از تصحیح آثار سهروردی توسط کربن کمتر در ایران آشنایی با این فیلسوف داشته است.
این پژوهشگر حوزه فلسفه با اشاره به مجموعه 4جلدی کربن درباره فلسفه سهروردی گفت: یکی از دلایل موفقیت سهروردی در فلسفه اسلامی توجه به معنویت زرتشتی بوده است چراکه سهروردی معتقد است یکی از منابع درک اسلام ایرانی معنویت زرتشتی است. کربن اگرچه از غرب آمده بود اما هیچگاه برخلاف آنچه که میگویند شیعه شده گسست معرفتی از غرب پیدا نکرد اما عالم مثال در اندیشه سهروردی برای او بسیار مهم بود چراکه معتقد است سهروردی کاشف آن است و غرب معاصر نیز نیاز به عالم مثال دارد. برهمین اساس کربن بیان میکند که رمان، فلسفه و داستان با اتصال نفس انسانی به عالم مثال ایجاد میشوند و در ادامه از داستانهای تمثیلی ابنسینا و سهروردی نام میبرد که با آنها امکان اتصال به این عالم به وجود آمده است. کربن بیان میکند که رمان و داستان در غرب کنونی هم تلاشی برای اتصال به عالم دیگر است.
به گفته سیدعرب، تلاشها و آثار کربن اگرچه در ایران به فارسی ترجمه شده و حتی تعدد ترجمه داریم اما نتایج کار او آنچنان که باید و شاید در کشور ما بررسی نشده است.
وی با بیان اینکه فلسفه تطبیقی یکی از شاخصههای فکری کربن است و میتوان او را موسس این حوزه دانست توضیح داد: البته فلسفه تطبیقی در اینجا بهمعنای تطبیق مبانی فکری یک قوم با قوم دیگر، نحله فکری با نحله فکری دیگر و متفکر با متفکر دیگر است. البته به روش کربن انتقادهای داشتم و درباره آن پرسشهای را مطرح کردم که بعدها به پاسخ آن رسیدم.
سیدعرب در همین باره به مواجهه کربن با سهروردی اشاره کرد که فاقد صورت فلسفی است و افزود: سهروردی در آثار او فیلسوف منطقی نیست بلکه فیلسوفی کاملا متاله است که فلسفه را با الهیات شروع کرده و به پایان برده است از این منظر گویی کربن سهروردی را از فلسفه به عرفان تقلیل داده است. به همین دلیل است که در کتابش کربن بخش الهیات را تعمدا چاپ نکرده است. البته او از این کار منظور و روششناسی خاصی داشته و میخواسته بعد تاله سهروردی را غالب کند.
این پژوهشگر حوزه فلسفه، درباره نسبت فلسفه سهروردی با منطق و الهیات عنوان کرد: به اعتقاد کربن سهروردی نخستین فیلسوف مبدع است چراکه در مواجهه با ارسطو و در بحث تعریف فقط او ابداعاتی را داشته با این وجود کربن تنها بخش الاهیات سهروردی را در آثارش چاپ کرده است. به دلیل این کار کربن مخاطب سهروردی نمیتواند بین فلسفه و منطق او ارتباط ایجاد کند چون تلاش شده بعد عرفانی اندیشه او پررنگشود.
وی در پایان و در پاسخ به این موضوع توضیح داد: کربن فیلسوفی موعودگراست و تلاش کرده تا با این نگاه به آثار سهروردی نشان دهد که همان طور که در کتاب حکمت اشراق اگر امام نباشد ظلمات غالب میشود در اندیشه کربن نیز چنین حکیمی باید ترسیم شود. کربن از دورهای گرایش شدیدی به شیخیه پیدا میکند چراکه تنها در این فرقه بعد روحانی و فیزیکی امام ظاهر است.
نظرات