پاسخهای مارسل پروست به «آلبوم اعترافات» و سرگذشت این بازی:
پرسشنامه مارسل پروست، تحفهای تاریخی و آزمون شخصیت
مارسل پروست در نوجوانی و جوانی در قالب بازی به پرسشهایی پاسخ داد که این بازی را جاودانه کرد.
پروست جوان که در آن زمان حدود چهارده سال داشت پاسخهای خود را به فرانسه در دفتر آنتوانت فور نوشت، هرچند که پرسشها انگلیسی بودند. پروست یک بار دیگر نیز در اوایل بیست سالگی، و پیش از آنکه هنوز به چهره شاخص فرهنگی تبدیل شده باشد، در دفتری با نام «اعترافات اتاق نشیمن» به پرسشهایی مشابه پاسخ داد.
کارل مارکس در سال ۱۸۶۵ اصلیترین خصیصه خود را «تکهدفی» و سرگرمی محبوبش را «کتابخواری» عنوان کرد. پنج سال پس از آن، اسکار وایلد در دفتری با نام «تصاویر ذهنی، آلبوم اعترافات در باب سلیقهها، عادتها و اعتقادات» بارزترین ویژگی خود را «خودباوری مفرط» دانست. آرتور کنون دویل، استفان مالارمه و پل سزان همه پرسشنامههای مشابهی را پر کردند. اما در حالی که اعترافات آنان چون غنیمتی از آن دوران تنها در خاطر تاریخدانان ماند، پرسشنامه پروست سرنوشت دیگری پیدا کرد.
در سال ۱۹۲۴، دو سال پس از مرگ پروست، آندره برژِ روانکاو، پسر آنتوانت فور، آلبوم اعترافات مادرش را از میان تلی از دفترچهها پیدا و در مجله ادبی Les Cahiers du Mois منتشر کرد و در یادداشتی همراه آن به چند ملاحظه روانکاوانه اشاره کرد، مثل اینکه، پروست در پاسخ به «تعریف تیرهبختی» ابتدا نوشته بود «دور بودن از مادر» و بعد آن را خط زده و «دور بودن» را با «جدایی» جایگزین کرده است. برژ در یادداشتش این نظریه را عنوان کرد که «این خط خوردگی بیقراری ابدی این روانشناس بزرگ را به ما مینمایاند که با تغییرات ظریف جملهها در تکاپوی بازتاب گریزانترین ریزهکاریهای فکر انسان است.»
پس از انتشار این پرسشهای به گفته برژ احمقانه و یادداشت ستایشآمیزش از پاسخهای نبوغآمیز پروست، خود این پرسشها اهمیتی نمادین یافتند. برنار پیوت، روزنامهنگار و مجری برنامههای فرهنگی تلویزیونی فرانسوی، در انتهای برنامه خود این سوالها را با نام پرسشنامه پروست از نویسندگان و روشنفکران میپرسید و در دهه ۱۹۵۰، نسخههای مشابه این پرسشنامه به همراه پاسخ نویسندگان و روشنفکران در مجلات ادبی فرانسوی چاپ شد. پس از آن نیز در مجلات و برنامههای آمریکایی ظاهر شد و همین پرسشها، با اندکی دخل و تصرف، از نویسندگان و روشنفکران آمریکایی، امثال سوزان سانتاگ، جون دیدیون، فرن لیبوویتس و غیره، نیز پرسیده میشد، که بعدها گستره وسیعتری از افراد شناختهشده مانند آرنولد شوارتزنگر و بازیگران را هم در برگرفت.
در ادامه، پاسخهای مسبب ادامه حیات این پرسشنامه، مارسل پروست را میخوانیم.
چه فضیلتی را نیکو میدانید؟
هر فضیلتی که محدود به قشری خاص نباشد؛ فضایل جهانشمول.
چه ویژگیهایی را در مردان بیشتر میپسندید؟
هوش، شرافت.
چه ویژگیهایی را در زنان بیشتر میپسندید؟
ملایمت، طبیعیبودن، هوش.
ارزشمندترین خصوصیت دوستانتان چیست؟
ملاطفت –با این فرض که از جذابیت فیزیکی برخوردار باشند تا داشتن این ملاطفت را ارزشمند کند.
سرگرمی محبوبتان چیست؟
کتاب خواندن، لباس پوشیدن، نوشتن شعر، تاریخ، تئاتر.
(پاسخ شش سال پیش: عشقورزی)
از نظر شما خوشبختی ایدهآل چگونه تعریف میشود؟
ارتباط با کسانی که دوستشان دارم، زندگی در کنار زیباییهای طبیعت، با وفور کتاب و موسیقی و دسترسی نزدیک به تئاتر فرانسوی.
عظیمترین تیرهبختی را چه میدانید؟
جدایی از مامان.
(پاسخ شش سال پیش: نشناختن مادر یا مادربزرگم)
دوست دارید کجا زندگی کنید؟
در کشور ایده، یا بهتر است بگویم در کشور ایده خودم.
رنگ و گل مورد علاقه شما کداماند؟
همه را دوست دارم، و در مورد گل، نمیدانم.
(پاسخ شش سال پیش: زیبایی در رنگ نیست، در هماهنگی آنهاست.)
نویسندگان محبوب شما چه کسانی هستند؟
ژرژ ساند و اگوستن تییری.
(پاسخ شش سال پیش: در حال حاضر،آناتول فرانس و پییر لوتی)
شاعران محبوبتان چه کسانی هستند؟
موسه.
(پاسخ شش سال پیش: بودلر، آلفرد دو وینی)
قهرمان داستانی محبوبتان کیست؟
قهرمانان شعر عاشقانه، آنهایی که بازنمودی خیالیاند، نه تقلیدی از واقعیت.
(پاسخ شش سال پیش: هملت)
قهرمان زن داستانی محبوبتان کیست؟
زنی سرشار از نبوغ که زندگی معمولی دارد.
(پاسخ شش سال پیش: برنیس)
آهنگسازان محبوبتان چه کسانی هستند؟
مسونیه، موتسارت، گونو.
(پاسخ شش سال پیش: بتهوون، واگنر، شومان)
نقاشان محبوبتان چه کسانی هستند؟
لئوناردو داوینچی، رامبراند.
نامهای محبوبتان کداماند؟
در هر زمان یک نام بیشتر محبوب من نیست.
از چه چیزی بیش از همه بدتان میآید؟
از خصوصیات بد خودم.
دوست داشتید چه استعدادی میداشتید؟
اراده قوی و جذابیت مقاومتناپذیر.
دوست دارید چطور بمیرید؟
انسانی بهتر از آنکه هستم، و بسیار عزیزکردهتر.
حال روحی این لحظهتان چگونه است؟
عصبانی، از اینکه برای پاسخ به این پرسشها باید به خودم فکر کنم.
شعار شما چیست؟
ترجیح میدهم نگویم، ممکن است برایم بدشانسی بیاورد.
نظرات