نویسنده کتاب «امامت و جهان امروز»، معتقد است جهان با بنبست در نظامهای لیبرال دموکراسی غربی و سلطنتی و شبه سلطنتی در شرق و غرب روبرو است و راه امامت به عنوان راهی برای برون رفت از این بن بست است.
در این کتاب به بررسی سه رویکرد متفاوت در رابطه با مسئله امامت پرداخته شده است. نخستین رویکرد، رویکرد «نفی امامت» بود که ضرورتاً به نفی عدالت در اعتقاد و عمل سیاسی انجامید و بدین ترتیب اصول دین از پنج اصل توحید، نبوت، عدالت، امامت و معاد به سه اصل توحید، نبوت و معاد فروکاست و نظام امامت محمدی به دست فراموشی سپرده شد و پس از دوران خلفای راشدین نهایتاً کار به سلطنت اموی در شرق و سپس غرب و سلطنت عباسی در شرق و سلطنت سلجوقی و عثمانی و صفوی و... انجامید و کار در یک سو به دوران پهلوی منتهی شد و در سوی دیگر به دوران سعودی. امروز جهان هم از لیبرال دموکراسی غربی ناامید شده و هم میخواهد زنجیر نظامات سلطنتی را از دست و بازوی خود باز کند.
محمدحسن زورق، نویسنده و شاعر معاصر، معاون اسبق سیاسی صدا و سیما و سردبیر ماهنامه فرهنگ اسلامی است که «بگذارید که انسان باشیم»، «دلم را دار خواهم زد»، «سه سرود» و «خورشید در خون» از جمله آثار وی است. خبرگزاری ایبنا در گفتوگو با این محقق نظرات وی را در چند زمینه امت، امامت و جهان امروز جویا شده است. در مصاحبه پیشرو او ضمن تعریف انواع نظامهای سیاسی، به بیان استدلال خود در زمینه ضرورت وجود امامت در جهان امروز پرداخت. مشروح این گفتوگو از نظر میگذرد؛
طبق آنچه در این کتاب مطرح شده، جهان با بن بست در نظامهای لیبرال دموکراسی غربی و سلطنتی و شبه سلطنتی در شرق و غرب روبروست و در مقابل این نظریه امامت به عنوان تنها راه برون رفت از این بن بست اشاره شده است، چه استدلالی برای این نظریه وجود دارد؟
این کتاب در رابطه با انواع نظامهای سیاسی بحث میکند از نظام سلطنتی مطلقه تا نظام سلطنتی مشروطه تا نظام جمهوری و لیبرال دموکراتی آمریکا همه اینها را با نظام امامت مقایسه کرده و فلسفه نظام امامت را مورد بررسی قرار داده سیره امامان اسلام را مورد بررسی قرار داده حقوق جامعه را در این نظام مطرح کرده و وظایف جامعه در مقابل امام و وظایف امام در مقابل جامعه و انواع تصمیمگیریهایی که در نظام امامت وجود دارد اعم از تصمیمگیریهای مشورتی، تصمیمگیریهای شورایی و سطوح تصمیمگیری را در سطوح استرانژیک، اداری و اجرایی مطرح کرده و در مجموع به این نتیجهگیری رسیده که بهترین نظام برای جهان امروز نظام امامت است.
در این کتاب مطرح شده که جهان در نظامهای لیبرال دموکراسی به بن بست رسیده و نمونه آن هم رئیس جمهور آمریکاست که خود آمریکاییها درموردش قضاوتهای تندی میکنند و با وی مشکل دارند. در نظام سلطنتی هم مثل ملک سلمان در عربستان، اینکه چطور به اینجا رسیدیم؟ درگیریهایی که نظام لیبرال دموکراسی هم با خودش و هم با سایر دموکراسیها داشته نشاندهنده این بنبست است، به عنوان مثال اولین مسئله که در نظام لیبرال دموکراسی وجود دارد، این است که میگوید حق انتخاب با توده مردم است و از این جهت با بحثهایی که مطرح میکند، شبیه میشود، ولی هیچ ضابطهای برای انتخاب ارائه نمیکند در نتیجه ادعا میکنند که هیتلر با انتخابات روی کار آمد و خودشان هم میگویند که مظهر جنایت بود، بنابراین مشکلی که لیبرال دموکراسی دارد این است که یک نظام دموکراسی کور است و منطبق بر فلسفه وجودی انسان نیست و یک راه روشنی را در مقابل انسان قرار نمیدهد.
طبق نظریات خودشان هم هیتلر میتواند در این نظام به قدرت برسد و هم ترامپ، اما در نظام امامت اینگونه نیست. این نظام قبول دارد که حق تعیین سرنوشت با توده مردم است، اما در عین حال معیار میدهد و فلسفه زندگی را تبیین میکند، فلسفه زندگی در اسلام به خودآگاهی و به خداآگاهی رسیدن فرد و جامعه است و در نظام امامت باید خودآگاهترین و خداآگاهترین فرد جامعه که امام جامعه است را شناخت و با طواف به گرد رهبری او نظامی را ساخت که بتواند به نیازهای مادی و معنوی و توسعه وجودی و موجودی جامعه کمر همت ببندد.
اصولاً دین چه نقشی در دنیای معاصر دارد؟
دین از نظر ما فقط یک دین و آن هم اسلام است و این دین 124 هزار پیغمبر دارد، یعنی حضرت موسی(ع) و عیسی(ع) و ... پیامآور اسلام هستند و این تفاوتها که مشاهده میکنید برای مداخلات بشری است نه هویت الهی، این ادیان و حضرت رسول(ص) هم خاتمالانبیاء هستند. دین به دنیا معنی میدهد و دنیای بدون دین، دنیای بدون معنی است و نتیجه نهایی آن پوچگرایی است و این عطشی که در جوامع توسعه یافته نسبت به اسلام میبینید برای مفهوم و معنایی است که اینها میتوانند از این طریق برای زندگی خودشان تعریف کنند و فلسفه وجودی خود را درک کنند.
مفهوم امت و امامت در اندیشه سیاسی اسلام چگونه طرح و تبیین می شود؟
در این کتاب اینگونه بیان شده که امت عبارت است از یک جامعه جهتمند و هدفمند که هدف غایی آن رسیدن به خودآگاهی و خداآگاهی و فرهمندی در هر دو دنیاست. امام کسی است که پیشرو چنین جامعهای است، پیشروی هم در این زمینه که ما بحث میکنیم جغرافیایی نیست، بلکه وجودی و ماهیتی است، یعنی آن شخص باید بتواند صفات خدا را در زندگی خود و رفتار و شخصیت خود متجلی کند. خداوند، قادر، عالم، عادل، زیبا و خلاق است و امام نیز باید در مدیریت تمایلات زیستی و سرشتیاش عالم، عادل، لطیف و خلاق باشد و هرکس که از دیگران بیشتر صفات ربوبی را در آیینه وجود خود متجلی ساخته است، امام جامعه است و امامت نظامی است که به وسیله این امت و امام به وجود میآید. چرخهای حکومت در جامعه اسلامی موقعی که به سطح امت و امامت برسد به این منوال میچرخد.
در بخشهای پایانی کتاب به تحولات سیاسی و اجتماعی در چهار دهه اخیر و چهل سال مقاومت انقلاب اسلامی اشاره شده، چه ارتباطی بین این دوران و دوران امامت ائمه معصومین(ع) وجود دارد؟
در کتاب توضیح داده شده که در عصر غیبت کبری اگر در یک واحد سیاسی مسلمانان به خودآگاهی و خداآگاهی برسند و بخواهند راه خدا را طی کنند، باید کسی را برای رهبری خود برگزینند که بیشتر از دیگران صفات الهی را در ضمیر خود متجلی کرده باشد، یعنی از دیگران قادرتر، عالم تر، زیباتر و خلاق تر باشد که به آن ولی فقیه میگوییم. خوشبختانه ملت ما به این سطح از آگاهی رسید و در انقلاب اسلامی نظام امامت را که همان جمهوری اسلامی است انتخاب کرد. بنابراین نظام ما یک پدیده غربی نیست و ذاتاً و ماهیتاً یک پدیده اسلامی است.
بنابر هر شرایطی امامان هرکدام از طریقی عمل کردهاند، خوشبختانه پیغمبر اسلام(ص) به عنوان اولین پیشوا مورد استقبال انصار قرار گرفت و 10 سال در مدینه امامت کرد و تقویم ما مسلمانان تقویم آغاز امامت پیغمبر اسلام(ص) از جهت تأسیس نظام اسلامی است. حضرت علی(ع)، امام حسن(ع) و ... به شیوه دیگر و در شرایط اختناق که امامان ما بعد از امام رضا(ع) داشتند و از طریق شبکه نواب خاصی که داشتند و حضرت مهدی(عج) در زمان غیبت از طریق نواب اربعه هرکدام به شیوهای سعی کردهاند پیام اسلام را به مردم برسانند.
کتاب «امامت و جهان امروز»، اثر محمدحسن زورق در هشت فصل و 488 صفحه به همت نشر تهران، شمارگان 1250 نسخه با قیمت 55 هزار تومان راهی بازار نشر شده است.
نظر شما