عبدالحی شماسی میگوید: خیلی از نمایشنامههای تکپرسوناژی که در ایران چاپ و اجرا شده و حتی جایزه هم گرفته اصلا نمایشنامه نیستند! ما باید بدانیم که یک چیزی یا درام هست یا نیست، اگر میخواهد باشد باید ویژگیهای خودش را داشته باشد.
یکی از مهمترین آثار شما در حوزه ادبیات نمایشی و درام کتاب «نمایشنامهنویسی» است. این کتاب به عنوان منبع آموزشی توسط دانشجویان رشته نمایش حتی اساتید و علاقهمندان دیگر استفاده میشود. چرا این کتاب در پیشخان کتابفروشیها دیده نمیشود و نمیتوان آن را تهیه کرد؟ (البته نسخه الکترونیکی آن قابل تهیه است).
در واقع دفتر نخست با عنوان «چگونه آغاز کنیم» در 360 صفحه نوشته شده است. در ابتدا برای انتشار آن با یک دانشگاه قرارداد داشتم که وقتی رئیس آن عوض شد، متاسفانه همه چیز تغییر کرد! و دیگر کاری هم نمیشد کرد. بنابراین تصمیم گرفتم به شکل آزاد آن را منتشر کنم که انتشارات آریاگهر آن را چاپ کرد. این کتاب در سال 1394 چاپ شد و چاپ اول آن تنها 1000 نسخه بود و متاسفانه هنوز به چاپ دوم نرسیده و در واقع دلیل نایابی آن در بازار کتاب همین نکته است و البته آن طور که باید هم معرفی نشده است. نکته عجیب در این زمینه این است که این کتاب در سال 94 چاپ شد و در سال 1395 به «جایزه کتاب سال» رفت و کاندید شد و جزء چند کتابی بود که قرار بود برگزیده شود. متاسفانه من هرسال به این مراسم دعوت میشدم اما آن سالی که کتابم کاندید شد، من را حتی دعوت هم نکردند! و این برای من بسیار باعث تعجب است. بنابراین و متاسفانه جلد اول در همان چاپ اول مانده و تجدید چاپ نشده است. برخلاف کتاب دیگرم «نمایشنامهنویسی به زبان ساده» که روش تازهای بود در نمایشنامهنویسی و در آن زمان چهل، پنجاه هزار نسخه از آن فروش رفت. این کتاب را در دهه 60 نوشتم که موضوع پایاننامه دوره کارشناسیام بود و استاد ابراهیم مکی، استاد راهنمای من بود. در آن زمان هیچ کتابی در این زمینه نبود. وقتی که این کتاب منتشر شد فقط یک کتاب از ابراهیم مکی بود و یک کتاب دیگر که ترجمه دکتر فروغ بود.
این کتاب تخصصی در حوزه درام است درباره سرفصلهای آن توضیح دهید.
این کتاب دستاورد 27 سال تدریس و آموزش در دانشگاه و کارگاههای آموزشی من در حوزه نمایشنامهنویسی بود که شامل 24 گفتار درسی در دو بخش ساختمان و ساختار نمایشنامهنویسی است و تمام عناصر نمایشنامه همچون گفتوگو، اشخاص، زمان و مکان، زبان و... را به همراه تمرینهایی در پایان هر بخش توضیح میدهد. در واقع بحث ساختمان و ساختار نمایشنامه هنوز در ذهن خیلیها جا نیفتاده است.
بنابراین شروع به توضیحدادن این دو مبحث کردم و حتی برای آن مثالهایی از معماری آوردم. آن را با ساختمان در معماری مقایسه کردم که بهتر در ذهنها جا بیفتد. در نگارش این کتاب سعی کردم در تمام آن از هیچ کلمه بیگانهای استفاده نکنم. همه واژهها پارسی باشد و حتی هیچ کلمه عربی هم در آن نباشد. به طور مثال از واژه «پادینهگویی» به جای دیالوگ استفاده کردم. در واژهسازیها بسیار از دکتر جلال الدین کزّازی کمک گرفتم و با او در ارتباط بودم. یکی دیگر از ویژگیهای این کتاب این است که معمولا همه کتابهای نمایشنامهنویسی از پیرنگ شروع میکنند ولی من قالبها را شکستم و از عناصر شروع کردم که آن را در کتاب «گهرمایه» نامیدم. آنچه که در نمایشنامه مهم است، گفتوگو بین آدمهاست که چند مدل دارد. این تقسیمبندی در کتابهای دیگر نشده که مشخص بشود نمایشنامه کدامشان را باید در بر بگیرد و کدام گفتوگوها نمایشی هستند یا نیستند. چون اینها گهرهایی هستند که نمایشنامه را تشکیل میدهند و تا ندانیم که گفتوگو چیست چطور میتوانیم در نمایشنامه آن را به کار ببریم.
اگر بخواهید یک تعریف جامع و کوتاه، از ساختار و ساختمان نمایشنامه بر اساس آنچه در کتاب آوردهاید؛ برای خوانندگان ما بگویید، آن تعاریف چیست؟
ساختار یک نمایشنامه مجموعه عناصری (گهرمایه) است که برای نوشتن یک نمایشنامه به کار برده میشود. ساختار به ما میگوید که برای نوشتن نمایشنامه چگونه از این گهرمایهها بهره بگیریم. البته بهرهگیری از این گهرمایهها میبایست بر پایه یک دانش و شناخت سه سویه انجام گیرد. نخست شناخت آغازین (ابتدایی هر گهرمایه) بدینگونه که بدانیم پیشآمد (تصادف) در نمایشنامه چیست و تناوب آن به رخداد (حادثه) چگونه است.
دوم کاربرد گهرمایهها بدینگونه که بدانیم در کجا و در چه هنگام از گهرمایهای ویژه و خاص بهره بگیریم. و سوم ترکیب و درهمآمیختگی گهرمایهها با هم بدینگونه که در این جایگاه نویسنده باید دریابد که با آفریدن یک بزنگاه نمایشی که بر پایه یک رویداد (اتفاق) استوار است چه نوع گفتوگویی باید به کار برد. یعنی درهم آمیختن رویداد با گفتگو و یا...
پس میتوان گفت که ساختار چگونگی ترکیب و درهم آمیختن درست و منطقی عناصر یا گهرمایههای یک نمایشنامه یا فیلمنامه است که به یاری آن ساختمان نمایشنامه را بنا میکنیم.
و اما ساختمان نمایشنامه، به باور من ساختمان نمایشنامه همان چهارچوبی است که از 2500 سال پیش بنا گذاشته شد که ترکیب آن بدینگونه است: زمینهچینی یا مقدمه، گرهافکنی، درگیری و کشمکش، بحران (تلواسه)، نقطه اوج (فرازگاه)، گرهگشایی و فرجام (نتیجهگیری) است.
از ابتدای نگارش بنا داشتید که این کتاب جلد دومی هم داشته باشد؟ یا اینکه پس از انتشار ضرورتی را برای نگارش جلد دوم حس کردید؟
نه در پایان همان کتاب، دفتر دوم را معرفی کردم. دفتر دوم با عنوان «چگونه به سرانجام برسانیم» که آن هم درباره نمایشنامهنویسی است. شامل فرازهایی چون «شیوه نگارش نمایش تکگویی»، «چگونگی برگرداندن داستان به نمایشنامه» و «شیوههای گوناگون نمایشنامهنویسی» است.
در این دفتر در مورد نمایشنامههای تکپرسوناژ مباحثی آوردم. در آن نشان دادم خیلی از این دست نمایشنامهها که در ایران چاپ و اجرا شده و حتی جایزه هم گرفته اصلا نمایشنامه نیستند! ما باید بدانیم که یک چیزی یا درام هست یا نیست. اگر میخواهد باشد باید ویژگیهای خودش را داشته باشد. اینگونه دانشجوها به اشتباه نمیافتند. شما چه 10 بازیگر داشته باشید، چه یک بازیگر، تئاتری که دارید اجرا میکنید باید ویژگیهای دراماتیک بودن را داشته باشد.
فرازهای دیگر این کتاب درباره داستان است و اینکه چگونه داستان را به نمایشنامه تبدیل کنیم که آن هم خودش شامل نمایشنامههای کهن و امروزی است که روشهای آنها هم با هم فرق دارد. به طور مثال در نمایشنامههای کهن ماجرا و رویداد مهم است. ولی در نمایشنامههای امروزی (مدرن) کاراکترپردازی مهم است. شاید یک داستان کوتاه ماجرا نداشته باشد و فقط شخصیتپردازی داشته باشد، در واقع وقتی تئاتر کار میکنیم، ماده نخستین نمایشنامه است که براساس یک تعریفی ساخته میشود. تئاتر هنر بدون واسطه است. مثلا در سینما پرده نمایش واسطه بین هنرمندان و مخاطبان است. اما تئاتر چیزی است که واسطه ندارد. انسان در برابر انسان است. انسان موضوع اصلی نمایشنامه است. پس باید انسان تعریف شود و در این صورت نگاه ما به انسان تقریبا اندیشمندانه میشود. باید بدانیم نمایشنامه مدرن درباره انسان مدرن است پس قبل از هر چیز باید بدانیم تعریف انسان مدرن چیست. همه اینها و بحثهای تاریخی دیگر در این دفتر به شکل مفصل انجام شده است.
درباره وضعیت چاپ این کتاب بگویید آیا وارد بازار کتاب شده است؟
نه تاکنون به چاپ نرسیده چون هنوز مشغول نگارش آن هستم.
شما در بخشی از دوران کاری خود چندین اثر در حوزه ادبیات کودک نوشتهاید، با توجه به کاستیها در این زمینه، چرا در حوزه نمایشنامهنویسی برای کودکان اثری تالیف نمیکنید؟
من در حوزه ادبیات کودک در تالیف کتابهای هنر آموزش و پرورش شرکت داشتم و دو دوره چهار و پنج دبستان و همچنین یک دوره راهنمایی کتابهای هنر را تالیف کردیم که با آموزش و پرورش مطالعات زیادی انجام دادیم. از آنجا که ذهن من پیچیده است و کسانی که نمایشنامههای من را خوانده باشند میدانند که فضای نمایشنامههای من ساده و رئالیستی نیستند، آدمها پیچیده و فضاها رازآلود هستند. با این ذهن دشوار است که به حوزه ادبیات کودک نزدیک بشوم. در این مورد میتوانم ساعتها تئوری بنویسم. اما میدانم کسانی دیگر هستند که ذهن نرمتر و لطیفتری دارند و کار را باید به آنها سپرد. با این حال یکی از نوشتههایم به نام «آواز گنجشکها» به انگلیسی ترجمه شده و در دست چاپ است.
با این تفاسیر چه توصیهای برای نمایشنامهنویسان حوزه کودک دارید؟ به قول خودتان: از کجا آغاز کنند؟
در مورد نمایشنامهنویسی کودک و مشکلات آن باید بگویم که ما در کشور بحران زیاد داریم و موضوع کودک هم یکی از آنهاست. در واقع در اینباره تکلیف ما روشن نیست. خیلی جاها بد عمل کردیم. نویسنده نمایشنامه کودک باید به وسیله تئاتر دوستداشتن را به کودکان آموزش بدهد. در تئاتر کودک باید جنبه آموزشی پررنگ باشد و مشارکت کودک در کار ملموس باشد. چرا که مثلا آدرنالین کودکان بالا میرود و ما نمیتوانیم آنها را روی صندلی به مدت طولانی نگه داریم. بنابراین باید آنها را وارد داستان کنیم.
خیلی از نمایشنامههای کودک ما حتی بدآموزی دارد و از همان ابتدا مثلا میگویند نمایش «گربه بدجنس»!! در واقع هیچ حیوانی بدجنس نیست و ما با این کار بذر تنفر را در وجود کودک میکاریم. در مواردی هم حتی آسیبرسان هستیم.
مورد دیگر، ما در ادبیات کودک و نوجوان در حوزه تئاتر باید بتوانیم به کودک الگو بدهیم. مثلا برای کودکی که کفش مادرش را میپوشد از ابتدا به دنبال الگو است. باید الگوسازی کرد طوری که بچه خودش را باور کند. در اروپا و آمریکا به بچه یاد میدهند، که تلاش کند و خودش را از مخمصه بیرون بکشد. در اینجا مثلا گربه، پَرطلا را میبرد که به شکل ترسناکی بخورد! همه حیوانها میآیند تا او را نجات بدهند، اما نمیگوییم که پس خودش چه کاره است!؟ و چگونه میتواند خودش را از این مخمصه بیرون بکشد؟ پس ما در اینجا در حوزه آموزش ضعف داریم. در این زمینه کار کردن با نهادهایی که ادبیات کودک کار میکنند، سخت است. در آخر نویسنده حوزه کودک باید آگاه باشد که چه باید بنویسد و چه نباید بنویسد.
نظر شما