افزایش قیمت تولید کتاب ناشی از افزایش قیمت کاغذ، زینک، حقالتالیف و... موجب شده ناشران ایدههای تازهای برای ادامه بقا داشتهباشند که کاهش شمارگان بهمنظور کوتاه شدن زمان بازگشت سرمایه، یکی از آنها است.
تیراژ کمتر = بازگشت سریعتر سرمایه
افزایش هزینههای تولید کتاب و ریسک بالای بازگشت سرمایه، از مهمترین نگرانیها اینروزهای ناشران را شامل میشود. به نظر شما در این شرایط، چه راهکارها و استراتژیهایی میتواند به کمک ناشران و البته سایر فعالان صنعت نشر بیاید؟
مجموعه مشکلات برای تجدیدچاپ کتاب، موجب شدهاست که ناشران حرفهای، گزیده کارتر از قبل بشوند تا بتوانند کاغذ خود را مدیریت کنند. اگر در گذشته روال این بود که 1000 نسخه از کتابی چاپ بشود، الان ناشران به این نتیجه رسیدند که 500 نسخه کتاب چاپ بکنند. اگر این تعداد کتاب در یک ماه فروش رفت، آن عنوان را تجدید چاپ میکنند.
درست است که چاپ در نسخههای پایین -بهدلیل هزینههای چاپ دیجیتال- ممکن است هزینهها را بالا ببرد، اما دوره گردش مالی ناشران را کوتاهتر میکند. برای مثال؛ اگر ناشری امروز کتابی را در شمارگان زیر 500 نسخه چاپ کند و تمام نسخههای این کتاب ظرف یک هفته بهفروش برسد، ناشر هشت ماه بعد دریافتی خواهدداشت. اما اگر کتاب را در هزار یا دو هزار نسخه چاپ کند، دستکم سه یا چهار ماه طول میکشد که نسخهها فروختهشود و ناشر هشت ماه بعد از آن چهار ماه، دریافتی خواهدداشت؛ یعنی بازگشت سرمایه حداقل یک سال طول میکشد. به همین دلیل ناشران در تعداد محدود کتاب چاپ میکنند تا بتوانند به حیاتشان ادامه دهند و از طرفی ریسک فروش کمتر شود.
راهکار دیگر، تشکیل هولدینگ است؛ یعنی یک ناشر با چند مدیر نشر دیگر که در حال ورشکستگیاند، با هم توافق میکنند. من موافقم که ناشران کوچک، خوب و حرفهای، برای حفظ حیات، وارد هولدینگ شوند؛ چراکه کاهش هزینه را به همراه خواهدداشت. باید توجه داشت، افزایش هزینهها فقط در مسائل مرتبط با زینک، کاغذ، چسب و صحافی نیست؛ بلکه برای مثال با 21 درصد افزایش حقوق پرسنل مواجه هستیم که هزینههای جاری است و دیده نمیشود. ناشران ممکن است کمتر به هزینههای جاری توجه کنند اما هزینه صفحهآرا، گرافیست، بیمه کارکنان و .. هزینههای جدی در نشر بهشمار میآیند. وقتی 10 ناشر با هم ادغام شوند، هزینههای اداری کاهش پیدا میکند و به بقای ناشران کمک میکند.
احتمال زیر پا گذاشتهشدن حق مولف و مترجم
همین اتفاق آیا میتواند در همکاری کتابفروشی و ناشر بیفتد؟
برای اینکه دستگاهی در فروشگاهی گذاشته شود، باید توجه داشت که کتاب به چه اندازه فروخته میشود، اگر این روش با استقبال مواجه شود، ممکن است فروشگاهی اقدام به انجام آن بکند. اینجا بحث حق مولف و مترجم مطرح میشود، باید برای انتشار کتاب با این روش، قوانینی در نظر گرفته شود تا حقوق مولف و مترجم نادیده گرفته نشود.
در ایران قانون حمایت از حقوق مؤلفان و مصنفان و هنرمندان وجود دارد اما به درستی رعایت نمیشود؛ زیرا ناشری که کتابش افست شدهاست، اگر در دادگاه شکایت بکند، برای اثبات باید مجرم را حین ارتکاب جرم بگیرد و همچنین از او فاکتور داشته باشد. این درحالی است که پس از تمام این مراحل افراد بهراحتی پس از پرداخت جریمه در میدانهای تهران به فعالیت خود ادامه میدهند. نگرانی من از این است که اگر دستگاه چاپ دیجیتال وارد کتابفروشیها شود، حقوق مولفان و مترجمان زیر پا گذاشته شود. همچنین ممکن است از کتابهای پرفروش ناشران سوءاستفاده شود و افست کتابها به فروش برسد.
به نظر شما ممکن است ناشران بر اثر تشدید مشکلات انتشار کتاب و افزایش قیمت مواد اولیه تولید آن بعد از همهگیری بیماری کووید19، به سمت استراتژی «چاپ بهازای سفارش» تمایل پیدا کنند؟
بعید میدانم ناشران در ایران مانند سیستم نشر امریکا و اروپا تجدید چاپ را بر اساس نیاز مشتری انجام دهند. حداقل میتوانم بگویم این اتفاق در سالهای نزدیک نخواهدافتاد! در ایران تقریبا 14 هزار ناشر داریم و ناشرانی که کتاب چاپ میکنند و در بازار با وجود مشکل کاغذ، زینک و ... به فعالیت خود ادامه میدهند، از نظر من 200 ناشر بیشتر نیستند. از این تعداد ناشر، چاپ بهازای سفارش برای آنهایی ممکن است که فروشگاه زنجیرهای دارند. مگر چند ناشر داریم که فروشگاه زنجیرهای داشتهباشد؟ در مجموعه شهر کتابها هم که مدیریت یکپارچه دارد، اما در هر کتابفروشی، مدیریت و سیاستهای خرید و فروش مجزا است. شاید یک یا دو ناشر باشند که خرید و نصب تجهیزات لازم برای این روش توسط آنها ممکن به نظر میرسد. اما آنها هم بعید است چنین اقدامی انجام بدهند، چراکه آن ناشر مگر چند کتاب پرفروش دارد؟
ممکن نیست ناشران در تعامل با کتابفروشیها و با ثبت سفارش از سوی آنها، نسبت به انتشار کتاب با چاپ دیجیتال اقدام کنند؟
سیستم فروش کتاب با سیستم نشر متفاوت است. شاید برای انتشاراتیهای منطقی باشد که در فروشگاههای خود، برای تجدید چاپ، دستگاه دیجیتال بگذارند، اما برای باقی ناشران بعید میدانم؛ چراکه برایشان بهصرفه نیست. باید توجه کرد در کتابفروشیهای بزرگ مانند شهرکتاب یا چشمه، چه تعداد از کتاب از یک ناشر به فروش میرسد. کتابفروشیهای معتبر، آخر هفتهها، لیست کتابهای پرفروش خود را ارائه میکنند و باید به این لیستها توجه کرد؛ چراکه شاید از یک لیست که شامل 20 کتاب است، فقط دو کتاب برای یک نشر بزرگ باشد. فروشگاه بزرگ اگر به اسم یک نشر هم باشد، کتاب سایر نشرها را هم میفروشد.
ناشران حرفهای برای تجدید چاپ از بازار بازخورد میگیرند
فکر نمیکنید مساله سرمایهگذاری، در این راستا عامل مضاعفی باشد؟
کتابی که ناشر در خارج از کشور چاپ میکند، با تیراژهای ایران در حوزه عمومی فاصله زیادی دارد. ممکن است در دانشگاه کمبریج یا جای دیگر یک کتاب تخصصی با تیراژ محدود منتشر شود. خیلی از ناشران و دانشگاههای معتبر هم تیراژ محدود دارند؛ چراکه مخاطب آن کتابها محدود است. این روش شاید در آنجا امکانپذیر باشد؛ چراکه قانون کپیرایت در آن کشورها رعایت میشود.
در ایران اما ناشران، هر کتابی را که مخاطب داشتهباشد، تجدید چاپ میکنند. ناشران حرفهای از بازار بازخورد میگیرند و کتاب چاپ میکنند. برای مثال کتابی را ناشر برای نخستین بار چاپ میکند، اگر چاپ نخست آن به سرعت تمام شد، ناشر متوجه میشود، کتاب کشش تجدید چاپ دارد.
نکته دیگری که باید آن در درنظر گرفت، این است که کتاب، مستقیم از ناشر به کتابفروشی داده نمیشود؛ بلکه موزع آن را برای کتابفروشیها پخش میکند. در ارتباطی که بین ناشر، موزع و کتابفروش هست، موزع همیشه درباره وضعیت فروش کتاب به ناشر هشدار میدهد و بر اساس آن ناشر برای تجدید چاپ کتاب تصمیم میگیرد. از طرفی بین کتابفروش و موزع ارتباط برقرار است. کتابفروش درخواست خود را به موزع میدهد و اگر موزع کتاب را نداشته باشد، به موزعهای دیگر درخواست میدهد و وقتی میبیند که کتاب در انبار هیچکدام موجود نیست، متوجه میشود چاپ کتاب تمام شدهاست. در این صورت اگر چرخه درست باشد، ناشر حساب میکند و میبیند که چند موزع خبر اتمام موجودی به او دادهاند و برای تجدیدچاپ تصمیم میگیرد.
نظر شما