همه چیز از یک پرسش آغاز شد؛ پسر یا دختر یک دیکتاتور بودن چگونه است؟ داشتن نامی مترادف با ظلم، وحشت و شر چه حسی دارد؟ جی نوردلینگر روزنامه نگار آمریکایی تصمیم گرفت تا به این سوال پاسخ دهد و به این ترتیب کتاب «دیکتاتورزادهها» را نوشت.
نویسنده در پیشگفتاری که بر کتاب نوشته است در مورد انتخاب این افراد توضیح میدهد: «من با دیکتاتورهایی شروع کردم که با جنگ جهانی دوم ارتباط داشتند از جمله فرانکو. این بخش را با توجو به پایان میبرم و بعد در شرق دور روی مائو و کیم تمرکز دارم و سپس به اروپای شرقی میروم. بعد به کارائیب میرسم و از آنجا به آفریقا... این دختران و پسران دیکتاتورها در میزان مطالب برابر نیستند. بعضی چند صفحه و بیوگرافی کوتاهی را به خود اختصاص دادهاند. دیگران یک یا دو جمله دربارهشان آمده است. این موضوع بستگی به این داشته که آنها چقدر جالب و مهم بودهاند، که بیشتر دربارهشان بدانیم.» همانطور که اشاره شد این کتاب در مورد دیکتاتورهای خونخوار نیست، بلکه در مورد فرزندان آنها است.
از عشق تا نفرت
اما آیا رفتار همه آنها در برابر پدران به یک شکل بوده است؟ همانطور که گفتیم همه این فرزندان به یک شکل رفتار نکردهاند، بعضی از آنها کاملا به پدران خود وفادار بودند، آنها را تحسین میکردند و حتی عاشفانه دوست میداشتند، بعضی دیگر بدون سرپیچی راه پدر را در پیش گرفتند و به عنوان جانشین بر مسند پدر نشستند مانند کره شمالی و هائیتی و احتمالا اگر فرصتی پیش میآمد فرزندان صدام حسین یا یکی از فرزندان قذافی. بعضی از آنها راه میانه داشتند، نه مخالفت واضح و نه هواداری همه جانبه و تعدادی هم تبدیل به مخالفهای صریح میشوند حتی تا سر حد جدایی پیش میروند، مانند دختر استالین. اما همانطور که نویسنده هم اشاره میکند تمام این فرزندان در یک چیز مشترک بودهاند: «زیستن در موقعیتی بسیار عجیب» و همین جنبه است که به کتاب بعدی روانشناختی نیز میبخشد. این که داشتن محیط عجیب و پر تنش چه تاثیرات روانی بر افراد میگذارد؟ این که شما به عنوان یک فرزند دختر وقتی پدرتان اراده کند میتواند همسرتان را به قتل برساند و شما هم حق مخالفت ندارید. آیا اصلا این افراد میتوانند زندگی عادی داشته باشند؟
برخی از این فرزندان بعد از از بین رفتن دیکتاتوریهای پدرشان به کشورهای دیگر رفتهاند و سعی کردهاند با زیستن در گمنامی زندگی عادی را تجربه کنند. اما نویسنده کتاب در بخش پایان ویژگی مشترکی را برای فرزندان دیکتاتورها بیان میکند و توضیح میدهد: «انکارگرایی در میان فرزندان دیکتاتورها مشترک است. شاید نوعی مکانیسم ضروری برای کنار آمدن باشد. بسیاری از آنها با دروغ زندگی کردهاند. وقتی کتابم را مینوشتم متوجه پوستر یک نمایش در برادوی شدم. روی پوستر نوشته شده بود: «هرکسی آن طور به یاد میآورد که باید به یاد بیاورد.» پسران و دختران دیکتاتورها مثل مردم دیگر، اغلب آنطور که باید پدرشان را به خاطر میآورند: آنطور که پدرشان بود و رژیماش را.»
اما آیا باید از تمام این فرزندان به خاطر وراثت و شیوه پرورش یافتنشان اعلام برائت کرد یا به همان خاطر از آنها متنفر بود، نویسنده این طور پاسخمان را میدهد: «هرگز فکر نمیکردم که در بحثی اخلاقی از مردی نقل قول کنم که خودش فکر میکرد نوه هیتلر است، اما اینجا از او صحبتی میآورم: فیلیپ لورت گفت: «من فکر نمیکنم که خصلت اهریمنی به کسی منتقل شود. قطعا خصائلی از والدینت به تو میرسد اما این خود تو هستی که زندگیات را بنا میکنی و خودت را میسازی.»
کتاب «دیکتاتورزادهها؛ دیکتاتورها چه جور فرزندانی را پرورش میدهند؟» به قلم «جی نوردلینگر» با ترجمه زینب کاظم خواه در 1100 نسخه، 312 صفحه و قیمت 65 هزار تومان به همت بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه در اختیار علاقهمندان قرار گرفته است.
نظر شما