دکتر رضا قیصریه، مترجم زبان ایتالیایی و نویسنده، به مناسبت چاپ دو کتاب جدید از آلبرتو موراویا در ایران، یادداشتی را در مورد این نویسنده برای انتشار اختصاصا در اختیار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، قرار داده است که در پی میآید.\
مرتبط : دلتنگی برای موراویا: دو کتاب جدید از موراویا در راه است
موراویای قصه گو - دکتر رضا قیصریه*
آدمهایی هستند که عنوان «نویسنده» برایشان کفایت نمیکند. چند جفت از لقبها و عنوانها را اگر به نامشان ضمیمه کنیم، تازه بخشی را از آنچه هستند، نشان خواهیم داد. آلبرتو موراویا، از آن دسته آدمهای چند وجهی است. سخت است مثلا بگوییم موراویا یک «رماننویس» است یا برای معرفی او تنها از واژه «روزنامهنگار» استفاده کنیم. موراویا در عمر طولانی ۸۳ سالهای که سرنوشت به او بخشید، داستان خلق کرد، رمان نوشت، سبکهای ادبی گوناگون را آزمود، به هر پنج قاره جهان سفر رفت و سفرنامه نگارش کرد، روزنامهنگاری و جریدهنویسی را امتحان کرد، رد پررنگی در مستندسازی سینمایی از خود باقی گذاشت و در تحولات سیاسی دنیای زمان خودش نقشها بازی کرد.
با این همه، آنچه نام موراویا برای ما فارسیزبانها تداعی میکند «داستانسرایی» و «قصهگویی» است. میگویم «قصهگویی» چراکه ما رماننویسی موراویا را هم آنچنان که شایسته است نشناختهایم. پس موراویا برای ما «موراویای قصهگو» است. داستاننویس زبردستی که هرچند بیش از ۲۵ سال از اولین ترجمههای فارسی آثارش گذشته، اما امروزه و در همین یک یا دو سال اخیر خوب جای خودش را در کتابخانه داستاندوستان فارسی زبان باز کرده است.
اگر از خودمان بپرسیم چطور داستانهای این قصهگوی ایتالیایی برای چند نسل از فارسیخوانها مقبول افتاد و دست آخر چطور شد که نسل جوان امروزی بیشتر از دو نسل قبلی به موشکافی در داستانهای موراویا پرداخت، به یک پاسخ واضح میرسیم. ما «قصه» دوست داریم و موراویا نیازمان را برآورده میکند. نسل امروزی ما از فلسفهبافی گریزان است و داستان برای داستان را بیشتر از داستان برای مثلا سیاست میپسندد. مصداقش هم اینکه ترجمه من از «داستانهای رومی» موراویا اول بار در سال ۶۲ چاپ شد و ۱۶ سال بعد توسط ناشر دیگری به بازار آمد، اما پارسال وقتی چاپ جدیدی از آن توسط نشر کتابخورشید با رنگ و رویی متفاوت منتشر شد، گویا کتاب جدیدی به بازار آمده باشد، دوباره چنان توجهی جلب کرد که برای خودم حیرتآور بود.
حالا بماند که «داستانهای رومی» نماینده کارهای موراویا نیست و اتفاقا با سایر کارهایش تفاوتهای آشکار دارد. مهم اینجاست ما طالب «قصه» هستیم و موراویا برایمان «قصه» میگوید. در داستانهایش از روانکاویهای پیچیده، نظریهپردازیهای اجتماعی و سیاسی، فلسفهبافی و پیچیدهگویی خبری نیست. نمیخواهد بگوید این داستان را بخوانید و ببنید من چه آدم دنیا دیدهای هستم.
داستانهایی برایمان نوشته که ما را به مرز خیال و واقعیت میبرد. طنزی در لابهلای کلماتش درانداخته که ما را نمیخنداند ولی چون طنزهای سیاه گریهآور هم نیست. تنها کنایههاییست جذاب؛ و مهمتر اینکه وقتی میخوانی انگار در دنیای خودت هستی، اما دوباره داری آن را کشف میکنی.
موراویای قصهگو که ما میشناسیم، یک دفعه ما را به رویا فرو میبرد. چند تیپ و شخصیت در داستانهایش میبینیم که شبیه شخصیتهای داستانی هیچ نویسنده دیگری نیست. فرهنگ و آداب مردمی را میخوانیم که در سرزمین چکمهای ایتالیا زندگی کردهاند و برشهایی از زندگی این مردم در قالب داستانهایی گیرا برایمان روایت میشود. مردمی که شباهتشان به ما کم نیست. همینهاست که این روزها موراویا خوانی زیاد شده و دستکم همان «داستاننویسی» موراویا را خوب شناختهایم.
نهایت اینکه اگر موراویا میخوانید، عینک را از چشمتان بردارید. پیشقضاوت نکنید. با داستان همراه شوید و ببینید شما را به کجا میبرد.
*نویسنده، مترجم زبان ایتالیایی و برخی از آثار آلبرتو موراویا
آلبرتو موراویا (با نام اصلی آلبرتو پینکرله)، یکصد سال پیش در ۲۸ نوامبر ۱۹۰۷ میلادی در شهر رم زاده شد. او طی ۸۳ سال عمر خود، بیش از 37 رمان، مجموعه داستان کوتاه و نمایشنامه منتشر كرده است.
«زن سرخپوش»، «دنبالهرو»، «بیتفاوتها» و «داستانهای رومی» از جمله آثار مطرح این نویسنده اند.
وي در داستانهایش به مسایل اجتماعی توجه خاصی نشان میداد. موراویا را به عنوان بزرگترین نویسنده قرن بیستم ادبیات ایتالیا میشناسند؛ و پازولینی (شاعر، کارگردان و منتقد ایتالیایی)، او را فرهیختهترین نویسنده تاریخ ایتالیا دانسته است.
این نویسنده در آثار خود به موضوعاتی چون بیگانگی و وجودگرایی و مسائل اجتماعی میپرداخت.
وی روایتگری خاص خودش را دارد. رمانها و داستانهای بلند او همواره با رویکردی تراژیک نوشته میشوند، اما «داستانهاي رومی» جنبههایی از طنز در خود دارد كه باعث شده تا این کتاب، اثری متفاوت از سایر آثار این نویسنده باشد. او همچنین داستانهایی را در سبک سوررئال (فرا واقعگرایانه) خلق کرده است.
به باور منتقدان، زبان ایتالیایی موراویا بسیار پیشرفته و قوی است و ظرافتهای نثر او باعث میشود لطف اثر در ترجمه از زبان واسطه از میان برود.
نظر شما