گفتوگو را درباره مناسبتهای تقویمی فرهنگی و هنری آغاز کنیم. اصولاً این نامگذاریها توانستهاند به اهداف خود برسند؟
فکر نمیکنم. به نظرم هدف این نامگذاریها برای جامعه، چه عموم مردم و چه نخبگان تبیین نشده و بیشتر تاثیر ویترینی و تعارفی دارد. جریانسازی متاثر از این مناسبتها را ندیدهام و به نظرم روز قلم از همه مهجورتر است؛ در سایر مناسبتها مثل روز سینما، چاپ، عکس و ... حداقل یک رویداد تشریفاتی میبینیم اما روز قلم چندان فرقی با بقیه روزها ندارد. البته معتقدم، نفس عمل بهنوعی در جامعه ایجاد حساسیت میکند و اهمیت موضوع را نشان میدهد؛ بد نیست. اما اینکه پیوست اجرایی مشخصی نداشته باشد، نمیتواند به فضای فرهنگی کمک آنچنانی کند.
و روز قلم چطور؟
اصولاً روز قلم، متولی مشخصی ندارد؛ در 20 سالی که از نامگذاری 14 تیر گذشته، تنها پیام تبریک، اهدای برخی جوایز ادبی کمرمق و مراسم فرمایشی چیز خاصی ندیدهام.
پس اهل قلم خیلی التفاتی به این روز ندارند؟
اصلاً بعید میدانم بسیاری از اهل قلم تاریخ دقیق این روز را بدانند که خیلی طبیعی است. وقتی نه از آنها برای مراسمی دعوت میشود و نه کار زیرساختی مثل حمایت از چاپ آثار یا تسهیل در صدور مجوز برای آنها اتفاق نمیافتد چه انگیزهای میتواند وجود داشته باشد. بگذارید من پرسشی داشته باشم! اصلاً اهل قلم چه کسانی هستند؟
شاخصهایی برای شناسایی اهل قلم تعریف شده است.
بله؛ درست است اما بهنظرم این شاخصها ملاکهای دقیقی نبوده است؛ ازجمله شاخص انتشار و ثبت چند کتاب، برای تعریف اهل قلم بودن، صحیح است. با این وجود در بسیاری از نقاط کشور مثلا در همین شیراز، برخی از استادان شناخته شده زبان و ادبیات فارسی و پژوهشگران تجربی، کتاب منتشر شدهای ندارند. بنابراین بهنظر میرسد این شاخصها نیازمند یازنگری است. باید با صراحت بگویم که حال و روز اهل قلم «دلآزار» است که با اوضاع نامطلوب چاپ و نشر در رابطه تنگاتنگ و مستقیم قرار دارد.
درباره فضای ادبی شیراز بفرمایید.
شیراز تا اواسط قرنی که گذشت، جریانهای ادبی مهم و مؤثری داشت که انجمنهای ادبی در آن نقش بسیار مهمی داشتند اما در چند دهه اخیر، انجمنهای ادبی که اتفاقاً تعدادشان هم کم نیست، نتوانستهاند جریان عمیق و مؤثری به وجود آورند و کهکشان ادبیات شیراز این سالها قائم به ظهور تکستارهها بوده است.
در کدام حوزهها؟
هم شعر و هم داستان؛ اما اوضاع شیراز در حوزه داستان در 50 سال اخیر بهتر بوده است که انجمن داستان شیراز در این موضوع، اثرگذاری خوبی داشته است. در همین دهه اخیر داستاننویسان شیراز چندین بار برنده جایزه ادبی جلال آلاحمد و سایر جوایز معتبر ادبی چه خصوصی و دولتی شدند این در حالی است که در نیمه اول قرن گذشته، در شعر، حرفهای مهمی داشتیم و شیراز حتی یکی از کانونهای مهم تکاپوها و چالشهای نوگرایی و سنت در شعر بود که همه ریشه در انجمنهای ادبی داشتند. همین امر بیشتر اهمیت ظهور و فعالیت انجمنها را نشان میدهد.
چند انجمن ادبی در فارس فعالیت میکنند؟
حدود 40 انجمن فارس در سامانه انجمنهای ادبی کشور ثبت شدهاند که حدود نیمی از آن متعلق به شیرازیها است اما انجمنهای محفلی که علاقهای به ثبت خود در این سامانه نداشتهاند، شاید دستکم در شیراز دو برابر این عدد باشند. با این وجود اعضای انجمنهای اغلب یکسان هستند و به نظر میرسد بیشتر فقط دبیر و چند نفر از قدیمیها هر انجمن جدید باشند و اعضا بین انجمنها در رفتوآمد هستند!
نقش انجمنها در شهرستانها هم همینطور است؟
انجمنها در شهرستانهای فارس بسیار پررنگتر هستند و در شناسایی و پرورش استعدادهای جوان، رونق نقد و ایجاد جریان در فضای ادبی نقش مهمتری ایفا کردهاند تا جایی که جایزههای ادبی معتبر فارس بیشتر در شهرستانها برگزار میشود تا شیراز.
انجمن اهل قلم فارس چه طور؟
انجمن اهل قلم شیراز ربطی به اهل قلم ایران و سرای اهل قلم خانه کتاب و ادبیات ندارد و فقط تشابه اسمی است. این انجمن را بهمنظور همافزایی سایر انجمنها و ایجاد ارتباط میان آنها و از همه مهمتر حمایت از حوزه نقد ادبی که جای آن بهشدت در انجمنها خالی است شکل دادیم. اعضای انجمن اهل قلم فارس از اعضای انجمنهای مختلف تشکیل شدهاند و در 5 سالی که از تأسیس انجمن اهل قلم گذشته است، حدود 15 مراسم رونمایی و جشن امضای کتاب، 12 جلسه نقد و 6 آیین بزرگداشت برگزیدگان جوایز ادبی برگزار شده است؛ اما اخیراً قصد داریم که با حمایت تعدادی از دلسوزان ادبیات، حمایت از انتشار آثار شایسته اعضا را پیگیری کنیم.
نظر شما