به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) محمدمهدی شیخ صراف؛ عملیات عاشورای چهار، عملیاتی برق‌آسا بود که در آخرین روز از مهر 1364 اجرا شد. چون روز اجرای عملیات با روز منتهی به ولادت امام موسی الکاظم (ع) مصادف شده بود، رمز آن را «یا موسی الکاظم (ع)» گذاشتند و به امید موفقیت در آن به امام هفتم شیعیان متوسل شدند. هدف از اجرای آن نیز آزادسازی کامل دریاچه ام النعاج در هورالهویزه بود، دریاچه‌ای که نیروهای ما پیش از آن (در عملیات قدس 5) بخشی از نواحی غربی‌اش را آزاد کرده بودند.
 
ترکیب نیروهای ما در این عملیات نیز همان ترکیب حاضر در عملیات قدس 5 بود و بخش عمده کار روی دوش نیروهای تیپ نهم بد سنگینی می‌کرد. این تیپ متشکل از مجاهدان عراقی و اسرای تواب بعثی بود و شهید اسماعیل دقایقی فرماندهی آن را به عهده داشت. از آنجا که شناسایی مواضع و سنگرهای کمین دشمن به خوبی و با دقت انجام گرفته بود و نیروهای ما از پشتیبانی موثر آتش توپخانه برخوردار بودند، عملیات تقریباً بی‌دردسر و طبق نقشه پیش رفت و خط دفاعی دشمن در کمتر از پانزده دقیقه فروشکست (عملیات ساعت 2 بامداد شروع شده بود).

بعثی‌ها با اجرای این عملیات غافلگیر شدند و عقب نشستند و بعد، عصر همان روز دست به ضد حمله زدند. البته آنها نه در این ضد حمله کاری از پیش بردند و نه در ضد حمله بعدی که روز بعدتر انجام دادند موفقیتی کسب کردند. در عاشورا 4، به برکت نام امام موسی الکاظم (ع) و با مجاهدت نیروهای ما منطقه‌ای به مساحت 110 کیلومتر مربع آزاد شد و مجموع کشته‌ها و اسرای دشمن از 400 نفر گذشت. همچنین تعداد زیادی سلاح سبک و سنگین و شماری قایق نیز به عنوان غنیمت، از آن نیروهای ما شد.
 
کمی درباره شهید دقایقی
چنان که اشاره شد، فرمانده نیروهای ما در این نبرد، شهید اسماعیل دقایقی بود. او آن زمان 30 سال داشت و بعد از چند سال حضور مستمر در خط نخست درگیری‌ها، به فرماندهی جنگ‌آزموده و کارکشته تبدیل شده بود. باهوش و بی‌باک بود و همه، از جمله عراقی‌هایی که در جبهه ما می‌جنگیدند او را تحسین می‌کردند. درباره‌اش روایت کرده‌اند که از سوسنگرد در محاصره بیرون زد و بعد عملیات شکستن محاصره این شهر حضور داشت. روزهای مقاومت خرمشهر، در کار پشتیبانی از مدافعان شهر کوشش‌های بسیاری کرد و در فتح‌المبین و خیبر و چند عملیات دیگر نیز حضور داشت.
 
شهید دقایقی دوره‌ کوتاهی از سال‌های جنگ تحمیلی، در یگان حفاظت شخصیت‌ها (در استان‌های قم و مرکزی) خدمت کرد، اما قلبش برای حضور در جبهه می‌تپید و سخن امام(ره) درباره ضرورت حضور در جبهه را ملاک تصمیم و عمل خود می‌دانست. چندی بعد با حکم فرمانده سپاه، مسئولیت تیپ نهم بدر را پذیرفت و این تیپ را در چند عملیات، از جمله همین عملیات عاشورا 4 فرماندهی کرد. سال بعد، در جریان عملیات شناسایی (پیش از عملیات کربلای 5) در بمباران هواپیماهای بعثی به شهادت رسید.
 
 گشتی در دنیای کتاب‌ها
درباره عملیات عاشورا 4 اثر مکتوب مستقل و مجزایی وجود ندارد، اما چند عنوان کتاب را می‌توان نام برد که به زندگی و مجاهدت‌های شهید دقایقی اختصاص دارد. «مهاجر مهربان» نوشته محسن مطلق یکی از این عناوین است. این کتاب یازدهمین کتاب از مجموعه کتاب‌های قصه فرماندهان (نشر مهر و نشر شاهد) محسوب می‌شود و شامل خاطراتی از زندگی شهید دقایقی است که در هفده بخش تنظیم شده و فعالیت‌های قبل از انقلاب و تلاش برای انفجار و از بین بردن مجسمه رضا شاه، دستگیری به دست نیروهای ساواک، دوران دانشگاه، خاطراتی از دوران جبهه و دفاع مقدس و آزادسازی روستای فکه، بنیان نهادن تیپ 9 بدر را در خود جای می‌دهد و با چگونگی شهادتش به پایان می‌رسد.
 

چهارمین جلد از مجموعه نیمه پنهان ماه نیز بازخوانی زندگی و افکار و باورهای شهید دقایقی است که از زبان خانم معصومه همراهی، همسر شهید روایت می‌شود. این کتاب به همت علی مرج تدوین شده و انتشارات روایت فتح کار انتشار آن را انجام داده است. مصطفی سعیدی در کتاب «خورشید بدر» (انتشارات سپاه) و عبدالرحیم سعیدی راد در «راز ستاره‌ها» (نشر کتاب مسافر) نیز، هرکدام به نوعی به زندگی و خدمات مجاهدانه شهید دقایقی می‌پردازند و از او می‌نویسند. به این فهرست کوچک می‌توانیم کتاب «بدرقه ماه» نوشته عزیزالله سالاری (انتشارات نیلوفران) را هم اضافه کنیم.