جمعه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ - ۰۸:۳۵
فلسفه و علوم انسانی در ایران نتوانستند ایده‌های وحدت‌بخشی را تولید کنند/ آینده مبهم دانشگاه

عبدالکریمی درباره آینده علوم انسانی در ایران گفت: ماهیت علوم انسانی همچون درختی است که ریشه در فلسفه دارد و باید در خاک فلسفه رشد کند. او عقیده دارد ما دچار گسست تاریخی از سنت هستیم.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، بیژن عبدالکریمی فیلسوف و مدیر انتشارات نقد فرهنگ در سومین روز از نمایشگاه کتاب تهران با خبرگزاری کتاب گفت‌وگویی انجام داد. او با اشاره به تلاش‌های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای برگزاری نمایشگاه بیان کرد: نمایشگاه نباید شبیه به یک عرصه برای امور اداری و بروکراتیک تبدیل شده و به عبارتی به یک عادت سالانه تبدیل شود.

وی ادامه داد: در تمام کارهایی از قبیل نمایشگاه ما نیازمند عشق و غیرت فرهنگی هستیم. متأسفانه امور بی روح هستند و آن عشق دیده نمی‌شود. اساسا کار فرهنگی در جامعه ما فهم نمی‌شود و ما نیروی فرهنگی نداریم. کار فرهنگی آنجاست که شما با جان آدمیان ارتباط برقرار می‌کنید و جان آدمیان را تحت تاثیر قرار می‌دهید. متأسفانه برخی گمان می‌کنند کار فرهنگی یعنی کار تبلیغی. فکر می‌کنند پوستر چاپ کردن یعنی کار فرهنگی. این‌ها هیچ ربطی به فرهنگ ندارند. 
 
وی گفت: ما با بحران تفکر و گسست تاریخی از سنتمان مواجه هستیم. جامعه ما به شدت در همه اقشار و گروه‌ها از تفکر حکمی و فلسفی تهی است. ما نمی‌توانیم انتظار ظهور علوم انسانی خلاق، آفریننده و اصیلی را داشته باشیم که در جوامع غربی ظهور یافته است. 

عبدالکریمی ادامه داد: علوم انسانی در کشور ما نحیف است و ما نیازمند ظهور بزرگانی هستیم که بتوانند علوم انسانی کشور را متحول کنند. برای نمونه با ظهور شریعتی، کشور و جامعه دچار تکانه‌ای شد. متأسفانه ادامه پیدا نکرد و حتی پس از انقلاب نیز ما دیگر شاهد ظهور شخصیتی همچون شریعتی نبودیم. علاوه بر این رابطه‌مان با میراث و معاصر هم قطع شده بود.

وی گفت: ما شاهد دومین گسست تمدنی‌مان در میان نسل‌های جدید هستیم. وقتی با میراث و معاصر قطع رابطه می‌شود، تفکر هم شکل نمی‌گیرد. تفکر در سایه تفکر است. تفکر ادامه سنت است و فکر می‌کنم ما در مسیر انحطاط قرار گرفته‌ایم. 

عبدالکریمی اضافه کرد: البته یک نوع شک و ناباوری هم نسل‌های جدید را در بر گرفته است. این شکاکیت بیشتر ویرانگر است. وجه ایجابی‌اش کمتر و بیشتر نفی است. به هر حال این روند حداقل در آینده نزدیک روند خوبی نیست. آینده دور در علوم انسانی را نمی‌دانم و سخت است پیش‌بینی آن ولی امیدوارم روند در آینده تغییر کند. 

وی بیان کرد: لااقل در حوزه علوم انسانی من مرگ دانشگاه را اعلام می‌کنم. دانشگاه به بازی صدور مدرک تبدیل شده است. بعد از انقلاب امیدوار بودیم تغییر کند اما نه تنها تغییر نکرد بلکه روند بدتر هم شد. متاسفانه تصمیم گیری‌ها نیز دست اهلش نیست. نیروهای غیردانشگاهی وارد دانشگاه شدند و دانشگاه را رو به احتضار کرده‌اند. 

عبدالکریمی گفت: من امروز دیگر نسبت به معلم بودن خود افتخار نمی‌کنم. دیگر شوقی برای گرفتن دانشجویی برای نوشتن رساله ندارم. این وضعیت بسیار ناامیدکننده است. 

وی در خصوص تضارب آرا و گروه‌های مختلف با دیدگاه‌های مختلف بیان کرد: تکثر نکته مثبتی است اما به شرطی که در کثرت وحدت داشته باشیم و در وحدت کثرت داشته باشیم. متأسفانه فلسفه و علوم انسانی در ایران نتوانسته‌اند ایده‌های وحدت‌بخشی را تولید کنند تا کل ملت در یک جهت‌گیری ثابت قرار بگیرند. متاسفانه طبقه متوسط ما گیج و گنگ است و نمی‌داند باید چه کار کند. 

عبدالکریمی ادامه داد: دلیل این امر این است که فلسفه و علوم انسانی در کشور ما و در شرایط تاریخی کنونی اصالت ندارد. متأسفانه در این شرایط متن نیز شکل نمی‌‌گیرد. ما بیشتر اسیر خطابه هستیم. برای ظهور متن، شرایط تاریخی باید اجازه بدهد. ما الان چند قرن است که بعد از ملاصدرا نتوانسته‌ایم متن خلق کنیم. متنی که وارد دانشگاه و حوزه شود. اگر هم متنی بوده خیلی اندک بوده است. 

وی گفت: پاشنه آشیل ما این است که تفکر حکمی و فلسفی را جدی نمی‌گیریم و اصحاب ایدئولوژی و اصحاب سیاست، صحنه گردان جامعه ما شده‌اند. همین هم باعث شده اهل تفکر فلسفی، در جامعه غریب و بیگانه به نظر برسد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها