برهههایی از تاریخ مشروطه؛
«برگ بادبرده: روایتی از زندگی میرزاده عشقی»؛ انتقال یک دوران پرحادثه از تاریکخانه تاریخ به آوردگاه ادبیات
به طور کلی قصد شهرزاد شریعتپناهی، نویسنده «برگ بادبرده: روایتی از زندگی میرزاده عشقی»، تنها روایت زندگی میرزاده عشقی و برهههایی از تاریخ مشروطه بوده است به نیت آشنایی خواننده با عشقی و زمانهای که او در آن میزیست.
ادبیات داستانی در ژانر تاریخی، یعنی یک اثر روایی ـ داستانی که وقایع آن که بر بستر حوادث یک برهه تاریخی رخ میدهد، بهیقین کلاس درس تاریخ نیست و انتظار نمیرود که یک رمان یا داستان تاریخی از نظر وثوق و استناد شواهد و مدارک آن به اندازه یک مقاله آکادمیک قابل استناد و اعتماد باشد؛ اما چنین اثری میتواند یا حداقل از آن انتظار میرود سؤالات عمیقی را طرح کند و انگیزهای باشد برای تفکر و تأمل بیشتر و عمیقتر درباره یک برهه خاص تاریخی.
بنابراین در داستانها و رمانهای تاریخی مسئله این نیست که روایت داستانی تا چه اندازه با وقایع و حقایق تاریخی منطبق است؛ چراکه خود این مسئله که تاریخ مدون یا روایات تاریخی تا چه اندازه با حقیقت پیوند و همخوانی دارند، بر ما پوشیده است. پس هدف از نوشتن رمان تاریخی، نه نگارش مستند و موثق تاریخ به شیوه مقالات دانشگاهی یا آکادمیک، بلکه الهامگرفتن از تاریخ، وقایع تاریخی و شخصیتهای تاریخی برای خلق ادبیات داستانی در ژانر تاریخی و نمایشی است.
بیتردید عصر مشروطه یکی از تعیینکنندهترین، پرفرازونشیبترین و هیجانانگیزترین دورههای تاریخ معاصر بوده است. با این وجود خلأ بزرگی در زمینه پرداختن به تاریخ معاصر بهویژه دوره مشروطه در ادبیات داستانی معاصر ما بهویژه در حوزه رمان وجود دارد. به همین دلیل انگیزه نویسنده از نگارش این کتاب، نخست آشنایی بیشتر خواننده با این عصر و تشویق او به تفکری عمیقتر درباره آن بوده است و به گفته استاد شفیعی کدکنی، استفاده از مواد و مصالح بیمانند و منحصربهفردی که تاریخ برای نویسنده ادبیات داستانی فراهم میکند؛ دیگر اینکه آوردن شخصیتهای برجسته آن دوران پرحادثه از تاریکخانه تاریخ به آوردگاه ادبیات.
نویسنده برای نگارش این رمان تقریباً هر کتاب و مقالهای درباره میرزاده عشقی و زندگی او نوشته شده است و دسترسی به آن ممکن بود، بهدقت مطالعه کرده است و کوشیده است تا هرچه بیشتر و دقیقتر عشقی واقعی و حقیقی را بشناساند، نه عشقی به عنوان یک شخصیت تاریخی ـ اسطورهای.
زندگی میرزاده عشقی مانند هر شخصیت شهیر ملی دو رویه دارد: رویه اجتماعی و رویه خصوصی. رویه سیاسی و اجتماعی زندگی او تقریباً تا اندازه زیادی بیپرده و آشکار است و به لطف نوشتههای روزنامهنگاران یا شخصیتهایی چون ملکالشعرای بهار، علیاصغر رحیمزاده صفوی و علیاکبر مشیرسلیمی که از دوستان نزدیک میرزاده عشقی بودهاند، ایهام چندانی در اینباره وجود ندارد. اما از زندگی خصوصی و شخصی او تقریباً هیچ روایت مستند و موثقی وجود ندارد؛ بنابراین صحنهها یا اپیزودهای مربوط به زندگی خصوصی عشقی در این کتاب صرفاً برآمده از تخیل نویسنده است.
به طور کلی قصد نویسنده این رمان، تنها روایت زندگی میرزاده عشقی و برهههایی از تاریخ مشروطه بوده است به نیت آشنایی خواننده با عشقی و زمانهای که او در آن میزیست. نام این کتاب برگرفته از عنوان شعری به همین نام از دیوان اشعار «میرزاده عشقی» است.
«بعد از شهریور بیست اکثر مردم، حتی بیتفاوتترین شان هم، خواهناخواه به سیاست علاقه نشان میدادند و میخواستند از زیر و بم وقایع سیاسی سردربیاورند. در این پنج سال و اندی، به قول پدرم، انگار سد بزرگی برداشته شده بود و سیلی از احزاب و جراید نوظهور به راه افتاده بود. پدرم میگفت دوره مشروطه هم اوضاع تقریبا همین طور بود. احزاب و گروههای سیاسی یک شبه مثل علف هرز سبز میشدند، میتینگ و نطق و سخنرانی در خیابانها به راه میانداختند و روزنامه درمیآوردند.
او میگفت دوره مشروطه هم مثل حالا، جراید و روزنامهها و نشریات کم و بیش از قید و بند تفتیش و سانسور آزاد بودند. با این تفاوت که اغلب روزنامههای آن دوره تلاش میکردند مردم را آگاه بکنند اما روزنامههای این دوره بیشتر به دنبال راه انداختن جنجال و رسوا کردن این و آن هستند و به قول معروف، هویدا کردن اسرار؛ به خصوص اسرار پشت پرده دوره رضاشاه و رجال سیاسی آن دوره. روزی نبود که که موضوعات جنجالی و داغی مثل خاطرات، اعترافات یا محاکمات فلان صاحب منصب یا رجل سیاسی یا به قول پدرم، دمکلفتها، با تیتر درشت در جراید چاپ نشود. از خانه و مدرسه گرفته تا کوچه و خیابان، همه جا بحثهای سیاسی داغی به راه افتاده بود. همه تشنه اطلاع از وقایع پشتپرده دوره رضاشاه بودند، اما آنچه من مشتاق دانستنش بودم و ...»
نشر نگاه معاصر کتاب «برگ باد برده: روایتی از زندگی میرزاده عشقی» به قلم شهرزاد شریعتپناهی را در 556 صفحه به بهای 270 هزار تومان به چاپ رساند.
نظر شما