نویسنده «روایت در مجموعه عکس مستند» مطرح کرد؛
روایتهای ادبی و سینمایی همخوانی زیادی با عکسهای مستند دارند
فرهاد مطاعی، مدرس دانشگاه و پژوهشگر حوزه عکاسی گفت: مطالعات وسیعی را در مورد روایت انجام دادم، سپس آنچه را که از روایت در ادبیات و سینما آموختم با یا مجموعه عکسهای مستند تطبیق دادم و در اوج شگفتی دیدم همخوانیهای زیادی با هم دارند.
آقای مطاعی بفرمایید که عکاسی را کی و چطور آغاز کردید؟
من عکاسی را در پاییز 1383 زیر نظر استاد مسعود مرادسلیمی در هنرستان آغاز کردم . بعد از اخذ دیپلم عکاسی و پیش دانشگاهی هنر، رشته کارشناسی ام سینما گرایش تدوین بود ، سپس در رشته عکاسی در مقطع کارشناسی ارشد ادامه تحصیل دادم. علاقهمندی من در عکاسی مستند اجتماعی گرایش مردم نگاری است که از پیش اساتیدی همچون نصرالله کسرائیان در این شاخه فعالیت داشتهاند. آنچه در عکاسی مردمنگاری مهم است ثبت ملل و قومهایی است که مخاطب بتواند به صورت تصویری با آنها آشنا شود. بنده چون کُرد هستم معتقدم همچنان جنبه زیادی از زندگی کُردها هستند که به تصویر کشیده نشده است و عکاسان میتوانند در این زمینه فعالیت کنند حال چه کردهای ایران باشند یا دیگر ملتها همچون ترک و ترکمنها، بلوچیها، و لرها و ... که در ایران یا خارج ایران زندگی میکنند. اما علاقهمندی بنده در بحث تحقیق و نگارش در زمینه عکاسی مستند اجتماعی گرایش اصلاحطلبانه و عکاسی خبری است.
شما در دو سال اخیر دو کتاب در زمینه عکاسی با عنوانهای «روایت در مجموعه عکس مستند» و «نوشتارهای عکاسی مستند» در نشر کتاب پرگار تهران منتشر کردید، هدف از تألیف چنین کتابهای مخصوصا در زمینه عکاسی مستند چیست؟
ریشه کتاب اول به دوران کارشناسیام باز میگردد، در دوره کارشناسی بنده بیشتر با بحث داستانگویی و روایت و همچنین تأثیر تدوین بر آنان آشنا شدم. با توجه به آموزههایی که در دانشگاه کسب کردم و تطبیق آن با عکسهای مستند، دریافتم که یک سری نقاط اشتراک با هم دارند. روی این موضوع بیشتر تمرکز کردم و مطالعات وسیعی را در مورد روایت انجام دادم، سپس آنچه را که از روایت در ادبیات و سینما آموختم با یا مجموعه عکسهای مستند تطبیق دادم و در اوج شگفتی دیدم همخوانیهای زیادی با هم دارند. ماحصل تطبیق ساختارهای روایت ادبیات و سینما و با مجموعه عکسهای مستند کتاب روایت در مجموعه عکس مستند بود که با استقبال خوبی در جامعه عکاسی مستند و خبری همراه بود. به نظرم جای چنین بحثی در عکاسی مستند ایران خالی بود.
در فصل دوم کتاب روایت در مجموعه عکس مستند در مورد راوی صحبت کردید، منظورتان از راوی در عکاسی مستند بفرمایید؟
در بحث راوی بنده از راوی سوم شخص و دانایی کل که در ادبیات و سینما وجود دارد را با کپشن و استیتمنت مجموعه عکسها تطبیق دادم. به عبارتی کپشن و استیتمنتها را به دو دسته تقسیم کردم. آنهایی که با راوی سوم شخص و آنهای که با راوی دانای کل روایت میشوند و تفاوت و تأثیرشان را بر روایت مجموعه عکسهای مستند بررسی کردم.
فصل سوم کتاب شما با عنوان نظریهها و ساختارهای روایت است، در این زمینه بیشتر توضیح بدهید؟
در فصل سوم که به اعتقاد بنده مغز کتاب است، 9 ساختار روایتی پرکاربرد در ادبیات و سینما با مجموعه عکسهای مستند که در ورلدپرس فوتو و پولیتزر تطبیق و نحوه روایت مجموعه عکس با جزییات تحلیل و بررسی شده است. در بخش اول فصل سوم ساختارهای روایت کلاسیک و در بخش دوم فصل سوم ساختارهای روایت مدرن استفاده شده است.
آیا کتاب روایت در مجموعه عکس مستند می تواند برای عکاسان مستند و خبری کاربرد داشته باشد؟
بله صددرصد، همان طور که در پشت جلد کتاب هم آمده است این کتاب میتواند عکاس را از مرحله ایده تا انتخاب موضوع، عکاسی، انتخاب ساختارهای روایت، تدوین و انتشار عکسها راهنمایی کند.
وارد بحث کتاب دوم، یعنی کتاب نوشتارهای عکاسی مستند شویم. در مورد کلیت کتاب برایمان صحبت کنید.
کتاب نوشتارهای عکاسی مستند 21 مقاله از بنده است که در طی چند سال اخیر نوشته بودم. این نوشتارها در پنج فصل در باب عکاسی مستند و خبری است و چند مقاله آخر، دیگر مباحث عکاسی را شامل میشود.
در فصل اول کتاب نوشتارهای عکاسی مستند در مورد عکاسان تأثیر گذار صحبت کردهاید، آنان چه تأثیر بر عکاسی گذاشتند؟
خیلیها معتقد هستند که عکاسی مستند نوین با رابرت فرانک و کتاب آمریکاییهای او شروع میشود. اما در مقاله اول توضیح داده شده که هانری کارتیه برسون اولین شخصی بود که عکاسی مستند را از گرایش اصلاحطلبانه خارج کرد و به سمت مستندنگاری نوین حرکت داد. در بخش دوم پروژه لانگ ترم انقلاب 57 عباس عطار بررسی میشود که چطور یک عکاس نگاهی عمیق و بلند مدت به یک اتفاق تاریخی در یک کشور دارد.
به نظر شما تفاوت عکاسی مستند با عکاسی خیابانی چیست؟
عکاسی مستند و خیابانی در ظاهر شبیه یکدیگر هستند اما عمدهترین تفاوت آنان در محتوایی است که ارائه میدهند. در عکاسی مستند دغدغه اجتماعی وجود دارد و عکاس در مورد مسائل و مشکلات اجتماعی صحبت میکند اما عکاسی خیابانی تهی از محتوا است و تنها در جستوجوی فرم است.
آیا کتابهای نظری در حوزه عکاسی میتواند کاربردی باشند؟
بله چرا که نه، عکاس حین مطالعه کتابهای عکاسی با اندیشه دیگر عکاسان مطرح آشنا میشود و این سبب میشود که اندیشه عکاس نیز پرورش یابد و حتی میتواند از آن در عکسهای خود الهام بگیرد و یا اندیشه و نظر عکاسان را با هم ترکیب کند تا به اندیشه و فکری نو برسد.
آیا کتاب که فلسفه هنر عکاسی را به مخاطب به درستی بشناساند وجود دارد؟
بله کتابهای سوزان سونتاگ، والتر بنامین، رولان بارت، جیمز الکینز، فرانسوا سولاژ، ویلم فلوسر در بازار نشر ایران ترجمه شده و علاقهمندان میتوانند مطالعه کنند.
با توجه به این که شما دو کتاب تألیف کردید، سختیهای تألیف در حوزه عکاسی چیست؟
اصلیترین مشکل کمبود منابع است. بنده در زمینه عکاسی مستند و خبری تحقیق میکنم با توجه به این که چندین کتاب در این زمینه ترجمه شده اما باز در این زمینه کتاب کم داریم. چرا عکاس برای شناخت عمیق عکاسی مستند و خبری و هم چنین عکاسی روز دنیا باید کتابهای بیشتری را مطالعه کنیم.
برنامه شما برای آینده در بحث نگارش چیست؟
بنده هم چنان تحقیقاتم را در زمینه عکاسی مستند و خبری ادامه میدهم و امیدوارم بتوانم مباحث تحلیلی و کاربردی را برای عکاسان مستند و خبری کشور تألیف کنم.
نظر شما