در نشست نقد و بررسي «مجموعه مطالعات ايران باستان» عنوان شد:
تاريخ ايران باستان در گذر از هفتخوان پر پيچ و خم
«ايرج افشار» در نشست نقد و بررسي «مجموعه مطالعات ايران باستان» گفت: « براي شناخت تاريخ واقعي روزگاران باستاني كشورمان، سختكوشاني از دوران قاجار تلاشهاي بسياري را آغاز كردند، آنچه در اين 150 سال انجام شده همچون گذركردن از راه پر پيچوخم كوهستاني است كه ميتوان آن را به هفت خوان تعبير كرد.»_
وي افزود: «حتي «شاهزاده جلالالدين ميرزا»، پسر «فتحعليشاه» كه «نامه خسروان» را نوشت همان داستانهاي «المعجم» را كه در عصر ايلخانان نوشته شده بود به فارسي سره نقل كرده است؛ اما «اعتمادالسلطنه» كه در فرنگ درس خوانده و نتيجه مطالعات شرقشناسان تا حدي به گوشش رسيده بود طبعا از تمايز ميان افسانه و تاريخ آگاه بود و در نوشتههاي خود به «هرودوت» و «استرابون» استناد ميكرد.»
مصحح «معرفت فلاحت» به دو اثر «فرصتالدوله» شيرازي اشاره كرد و گفت: « آثار العجم» در سال 1314 قمري به رشته تحرير درآمده و به جمعآوري و نقش و نگار كتيبهها در فارس اختصاص دارد و ديگري «صرف و نحو خط آريايي» است كه نخستين معرفينامه خطوط ميخي به زبان فارسي بود و در هندوستان به چاپ رسيده است.»
وي همچنين به خوان دوم اشاره كرد و افزود: «خوان دوم را ميتوان «گذار ملي» نام داد. زيرا دو نوشته از «ميرزا آقاخان كرماني» وجود دارد كه يكي «نامه باستان» بهطور منظوم و ديگري «آيينه سكندري» بهشكل منثور بود و نخستين تاريخ جديد علمي ايران بهشمار ميرفت. همچنين بايد به نوشتهها و مقالاتي اشاره كرد كه در مطبوعات پيش از مشروطيت چاپ ميشدند. در اين مقالات تعبيراتي نظير «مملكت شش هزار ساله» و «سرزمين سيروس» در باره ايران استفاده مي شد تا مردم را به گذشته پيوند دهند.»
اين نسخهپژوه پيشكسوت به خوان سوم اشاره كرد و گفت: «خوان يا گذار سوم عبارت است از تاريخپژوهي. براي گذراندن اين مرحله راهي نبود جز آنكه به متون يوناني و اروپايي توجه شود. اين كار توسط «محمدعلي فروغي» در مدرسه علوم سياسي كه در سال 1317 قمري تأسيس شد، انجام ميشد. صورت كاملتر آن را بايد در كتاب «ايران باستان» مشيرالدوله پيرنيا ديد. كتابي كه بيهوده در آن سخنگويي نشده و منابع آن همه معتبرند.»
وي به خوان چهارم پرداخت و خاطرنشان كرد: «خوان چهارم قلمرو دين و كتاب اوستاست. افرادي مانند «ارباب كيخسرو شاهرخ» كه دو كتاب در شناخت «دين زرتشت» نوشت يا آنچه «ارباب جمشيد سروشيان» منتشر كرد و يا مقالاتي كه در مجلههاي «هوخت» و «فروهر» ارايه شد. ديگر كارهاي «ابراهيم پورداوود» بود كه بر اساس تحقيقات اروپاييان انجام شد و پس از آنكه «پورداوود» به ايران آمد آن كار را به مدت 30 سال ادامه داد.»
«افشار» به خوان پنجم اشاره كرد و گفت: «خوان پنجم در باره زبانهاي مختلف پيش از اسلام است. نخستين اقدام پيش از تأسيس دانشگاه تهران كلاسهاي درس «هرتسفلد» بود كه در آن افرادي چون «ملكالشعراي بهار»، «معين» و «شفق» شركت ميكردند و حاصل آن ترجمههايي بود كه آنان منتشر كردهاند. پس از 1313 كه دانشگاه تهران تأسيس شد، پورداوود كلاسها را در اين دانشگاه تشكيل داد و موجب شد كه كساني مانند «ماهيار نوابي»، «بهرام فروشي»، «مهرداد بهار»، «ايرج وامقي» و... به اين عرصه وارد شوند.»
وي به خوان ششم پرداخت و افزود: «خوان ششم باستانشناسي ناميده ميشود. اين مرحلهاي است كه با بيل و كلنگ پيموده شد. ابتدا خارجيان و پس از 78 سال ايرانيان توانستند كه اين كار را بهدست خود انجام دهند. اصولا اين كار در زمان مظفرالدين شاه قاجار انجام شد وي نا آگاهانه كارهاي باستانشناسي را به فرانسويان سپرد و شرط و شروطي هم نگذاشت. مبدأ اين راه از «دمورگان» آغاز شد و بهتدريج ايرانيان با آمدن عزتالله نگهبان، كه برجستهترين درس خوانده دانشگاههاي غرب بود، خود كارها را بدست گرفتند و به شيوهاي علمي مارليك، زاغه و هفت تپه را كاوش كردند.»
وي در پايان سخنانش به خوان هفتم اشاره كرد و گفت: «خوان هفتم مرحله برگرداننوشت است. يعني تحقيقات جدي اروپاييان را از زباني بيگانه به زبان فارسي ترجمه كردن. شايد بتوان گفت كه اين راه از 1310 به پيشگامي «رشيدياسمي» و «مجتبي مينوي آغاز شد و سپس افرادي چون «محمد معين» اين راه را طي كردند.»
رمزگشايي كتيبههاي هخامنشي
سپس «ژاله آموزگار» متخصص فرهنگ و زبانهاي باستاني گفت: «ترجمههايي كه در مجموعه نشر فرزان انجام شده است ارزش بسيار دارد و ميتوان گفت كه هر كدام از آنها كتابهايي درسي و مرجع بهشمار ميآيند مانند «امپراتوري هخامنشي» و «مباني تاريخ پارتيان و ساسانيان» و از ميان آنها بايد اشاره مفصلتري به كتاب «پير لكوك»، تحت عنوان كتيبههاي هخامنشي داشت.»
وي افزود: «قلم گيرا، شاعرانه و رواني كلام «پير لكوك» اين كتاب تخصصي و درسي را به اثري خواندني تبديل كرده است. كتاب كتيبههاي هخامنشي «لكوك» ويژگيهاي خاص خود را دارد. مطالب در 2 بخش مجزا ولي مربوط به هم عرضه ميشود. در بخش نخست تاريخچهاي از رمزگشايي و پژوهشهايي درباره زبان پارسي باستان و كتيبهها انجام شده است و سپس با تكيه بر مطالب كتيبهها مسايل سياسي، اجتماعي و ديني دوره هخامنشيان به بحث گذاشته شده است.»
متخصص فرهنگ و زبانهاي باستاني در ادامه گفت: «بخش دوم كه به متن كتيبهها اختصاص دارد از اين برتري برخوردار است كه ترجمه دقيق هر3 روايت يعني فارسي باستان، بابلي و ايلامي در كنار هم ميآيد و به تفاوت ها اشاره ميشود و خواننده به راحتي ميتواند به مقايسه آنها بپردازد. چنين امكاني در ترجمههاي ديگر كتيبههاي هخامنشي ديده نميشود.»
مولف «شناخت اساطير ايران» به رمزگشايي كتيبهها اشاره كرد و گفت: «در عرصه رمزگشايي اين كتيبهها خواننده گام به گام پيش ميرود و ما ميبينيم اين نوشتهها كه قديميترين تاريخ مكتوب ما بهشمار ميآيند و اسناد هويت ما هستند، مدتهاي بسياري فراموش شده و اجداد ما آنها را با روايات اساطيري آميختهاند.»
انقلاب باستانشناختي و پيوند آن با مهاجرت ايرانيان به فلات
در اين نشست «جواد نيستاني» باستانشناس به كار گسترده باستانشناختي اشاره كرد و گفت: «كار گسترده باستانشناختي در بسياري از محوطههاي ايران طي چهار دهه، در مناطق وسيعي در شمالشرقي تا جنوبيترين كرانه درياي مازندران، در جنوب شرقي تا مركز فلات ايران و جنوب غربي نزديك استان لرستان، انجام شده است. تمام اين محوطهها تقريبا تاريخي از 600 تا 1300 سال پيش از ميلاد دارد و مربوط به دورهاي است كه معمولا عصر آهن ناميده ميشود.»
وي افزود: «انبوه آثار، پس از گردآوري طبقهبندي ميشوند كه شامل سفالها، اسلحهها، زينت آلات، معماري عمومي و خصوصي است تا تجزيه، تحليل و مقايسه آنها امكانپذير شود. اين كارها براي نتيجهگيري درباره عصر آهن مورد استفاده قرار ميگيرد. پژوهشهاي باستانشناسان با تكيه بر يافتههاي تپههاي حسنلو، گورتپه و مقايسه آنها با مجموعه سفالهاي بهدست آمده از گورستانهاي سيلك و برخي محوطههاي پيش از هخامنشي، مانند زيويه، انجام ميشود.»
مناسبات فرهنگي ايران و يونان و روم
جمشيد ارجمند پژوهشگر و مترجم كه از چهرههاي حاضر در اين مراسم بود به ترجمه كتاب «ايرانيان، يونانيان و روميان» اشاره كرد و گفت: «من ترجمه كتابي به نام «ايرانيان، يونانيان و روميان» را در دست انتشار دارم. اين كتاب به مسألهاي ميپردازد كه همچنان زنده است زيرا بسياري از فرهنگهاي جهان ريشه در يونان دارد اما اينكه اين فرهنگ چطور بر فرهنگ ايران تاثير گذاشته است، موضوعي است كه نويسنده كتاب «يوسوپر» تا حدي به آن پرداخته است.»
پروژه مهم ما «مجموعه مطالعات ايران باستان» است
تورج اتحاديه، عضو هيأت مديره نشر فرزانروز گفت: «نشر فرزانروز بيش از 15 سال است كه به طور مدام فعاليتهاي فرهنگي داشته است و علاوه بر نشر كتاب، سمينارها و جلسات سخنراني نيز برگزار كرده است. اين نشر حدود 250 عنوان كتاب منتشر كرده است. از خرداد امسال تا پايان سال، عنوان كتابهاي منتشره اين مجموعه فرهنگي به 104 كتاب خواهد رسيد. اين عنوانها دربرگيرنده 70 ميليون صفحه خواهند بود كه اميدواريم در سالهاي بعد اين ميزان را 20 تا 25 درصد بالا ببريم.»
وي افزد: «پروژه مهم ما «مجموعه مطالعات ايران باستان» است. از اين مجموعه تاكنون 6 عنوان منتشر شده است. انگيزه اصلي براي انتشار اين كتابها علاقه مردم به تاريخ ايران باستان است. بهطوري كه كتاب «امپراتوري هخامنشي» با 2 هزار صفحه به چاپ سوم رسيده است.»
نظر شما