به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، با خواندن شعر احساس لذت به انسان دست میدهد. با خواندن شعر میتوان احساسات مختلفی را که شاعر با کلمات خود در پی رساندن آن به مخاطبان است، درک کنیم. شعر با اندک کلمات خود، احساس و اندیشه را به ما منتقل میکند. شعر فقط همان لایه سطحی نیست که ما میخوانیم؛ بلکه یک مفهوم درونی نیز در آن وجود دارد که به توجه و تأمل بیشتری نیاز دارد.
«آوازهای سیبزمینی» کتاب شعری سروده مهدی مرادی است. شعرها با کلمات ساده با استفاده از آرایههایی مثل تشخیص، تشبیه و استعاره فضاسازی مناسبی را برای خواننده به وجود میآورند.
این کتاب شامل ۲۴ شعر است با عنوان های آب معدنی، کجاست دوست خوبم؟، نام پرندهها، آوازهای سیبزمینی، شاعر، من و باران، راز، نیزار، صدای پنجره، گردش با آب، کوه، پنجره میدانست، چشم من و اطلسی، تختهسنگ، میدان میگوید، چکهچکه زخم، رؤیای کاکتوس، سنگ و چشمه، پروانهای به خانهی ما آمد، یک شعر ابری، پرنده و بام، یک دقیقه پیش از این، نامهای به ابرها و پاداش.
شعرها به گونهای است که با خواندنش هم فضای شعر را میتوانیم تصور کنیم و موضوع شعر راحت در ذهن درک میشود و هم میتوانیم با آن همذاتپنداری کنیم. شعرها ما را کنجکاو نگه میدارند و اگر حالت پرسشی است آن سؤال در ذهن ما نیز ایجاد میشود.
نگاهی که شاعر به موضوعات مورد نظر دارد گاهی حالت طنز دارد و گاهی احساسات در آن دخیل است. ضرباهنگ و موزونبودن شعر خستهکننده نیست؛ حتی در پس یک موضوع ساده هم شاعر چیزی را پیدا کرده که قابلیت تبدیل به شعر را داشته باشد. شعرها نسبتاً کوتاه هستند و زمان زیادی صرف خواندنشان نمیشود؛ با این حال مفاهیم جالبی را در همان شعر کوتاه منتقل میکنند.
نرگس دلاوری تصویرگری این کتاب را انجام داده است. او به جزئیات توجه کرده است. غالب رنگها آبی و سیاه است که با طراحی به شکلی متناسب کنار هم قرار گرفتهاند.
کتاب «آوازهای سیبزمینی» برگزیده هجدهمین جشنواره کتاب کودک و نوجوان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و یازدهمین دوره جشنواره شعر فجر است.
برشی از اشعار کتاب:
صدای پنجره میآید
صدای پنجرهی بیحرف
نگاه کن به صدای او!
میان بارش نرم برف
صدای پنجره میگوید
به گوش من غم گلدان را
صدای پنجره میداند
پیام ابری باران را
صدای پنجره میآید
به گوش پردهی بازیگوش
ترانهخوان و تماشاییست
صدای پنجرهی خاموش
دوشنبه پانزده اسفند
بهار پنجره در راه است
صدای پنجره میداند که
عمر برف چه کوتاه است
سکوتِ قرمز لادن را
شنیدم از لب زیبایش
میان خانهی ما پیچید
نسیم عطر نفسهایش
سهشنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۲ - ۱۶:۱۶
نظر شما