حسین قربانزاده خیاوی در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) درباره دلایل تولید و تألیف پایین آثار ادبی کودک و نوجوان با موضوع فلسطین در بازار نشر ایران گفت: نویسندهها از محیط زندگی و اتفاقهای بزرگ اطراف خودشان تأثیر میپذیرند. کمتر نویسندهای است که به رخدادهای پیرامونش بیتفاوت باشد؛ واکنش به رویدادها یا بلافاصله دیده میشود یا در ضمیر نویسنده نقش میبندد تا بعد از گذشت زمانی خودش را نشان بدهد. حوادث محیط پیرامون نویسنده دیر یا زود در قلم او خودش را نشان میدهد. به نظرم این هنرنمایی اگر زود ظهور و بروز پیدا کند به نوعی کال و نارس است. وقتی مدتزمان مناسبی سپری شد اثر خلقشده وقار و وزن به خودش میگیرد و احتمال ماندگارشدنش بیشتر است.
وی افزود: موضوع فلسطین و فجایع انسانی آن در طول چند دهه با وجود اهمیت آن و موضع حمایتی دولت و حکومت ایران، برای نویسنده ایرانی در حد خبر و گزارش مطرح است و بهقدری نزدیک و ملموس نیست تا به خلق اثر منجر شود. داستان و رمان نیازمند زیست در شرایط و لمس سختیهاست؛ وگرنه با آثاری سطحی و دور از واقع روبهرو خواهیم شد. یک نویسنده برای خلق اثر محتاج درک، شناخت، تجربه، آگاهی و آشنایی نزدیک است؛ این مهم در مسئله فلسطین پا نگرفته و اگر اثر معدودی خلقشده جنبه احساسی و کلینگر داشته نه تصویر از هر آنچه روی میدهد.
این نویسنده در ادامه گفت: برای نوشتن رمان، قرار گرفتن در محیط میتواند ضامن خلق اثر موفق باشد؛ برای همین اگر خواهان نگارش کتاب داستانی موفق با موضوع غزه و فلسطین هستیم میبایست نویسنده را در موقعیت قرار بدهیم. در این صورت است که نویسنده ایرانی میتواند موفق عمل کند؛ غیر از این باشد آثاری نوشته میشود که نگاه از دور دارند یا به جوانب موضوع میپردازند.
نویسنده کتاب نوجوان «رد انگشتهای اصلی» درباره اهمیت زیاد تجربه زیسته در خلق داستان با موضوع فلسطین بیان کرد: صرف اینکه جایزهای با مبلغ وسوسهکننده تعیین شود ضامن خلق آثار درخور نیست، شاید از تبعات جنگ و گرفتاری مردم و کودکان غزه و فلسطین اثر خوبی نوشته شود؛ اما تصویری روشن، تأثیرگذار و ماندگار از آنچه در حقیقت رقم میخورد نخواهیم داشت.
قربانزاده خیاوی ضمن اشاره به جرقههای داستانی و تأثیر اخبار فلسطین و غزه بر نویسندگان، توضیح داد: خبر و گزارش افکار عمومی را تهییج میکند؛ ولی برای نویسنده جرقههایی لازم است که بتواند منجر به طرح و موضوع شود. خبر و گزارش برای نویسنده محرک خوبی است؛ اما محتوا را نمیسازد و نویسنده بیشتر به محتوایی نیاز دارد که آن را با پوست و استخوان لمس کند. به این دلیل، با وجود سالها همراهی و همدلی در قالب شعار و خبر، در کشورمان اثر درخور ادبی با موضوع فلسطین خلق نمیشود.
وی افزود: موضوع فلسطین در کنار ابعاد گسترده انسانی خود که بخشی از مردم جهان هم در حمایت از آن واکنش نشان میدهند در سایه بنگاههای خبررسانی و عملکرد مسئولان، چهره جنگ اعتقادی، سیاسی و مذهبی به خود گرفته است؛ همین باعث شده نویسندگان آزاد که با حکومت، دولت و باورهای آنها زاویه دارند به موضوع بیتفاوت شوند و واکنش نشان ندهند. در چنین شرایطی یک جبهه دیگر هم از دور خارج و موضوع کمرنگ میشود.
نویسنده کتاب «صلیب سلمان» از ایفای نقش بهتر شعر نسبت به داستان در حوزه ادبیات مقاومت صحبت کرد و آن را بهترین قالب ادبی برای پرداختن به موضوع فلسطین دانست: در موضوع فلسطین، شاعرها بهتر عمل کردهاند. دور از ذهن هم نیست؛ شعر بیشتر بیان احساسات است. شاعر با دیدن یک عکس و خبر هم میتواند گوشهای از روابط انسانی یا ددمنشی را نشان بدهد، باورها را بپروراند یا از خشم و امید بگوید بیآنکه نیاز داشته باشد روزها و ماهها در محل قرار بگیرد و دنبال تصویر باشد. به نظر میرسد بهترین قالب ادبی برای موضوع فلسطین شعر است: هم برای کودک و نوجوان هم برای بزرگسال. هرچند برای کودک کتابهای تصویری و داستان کوتاه نیز مناسب است.
وی به نقش بازار نشر و اقتصاد آن در کمکاری تولید آثار با موضوع فلسطین اشاره و بیان کرد: بخش مهم بازار نشر، اقتصاد است؛ وقتی اثر خوب تولید نمیشود استقبال هم وجود ندارد و بازار فروش از دست میرود. طبیعی است ناشرها هم به دلیل کمبود متن مناسب نسبت به چاپ اثر علاقهای نشان نمیدهند. ناشر دولتی هم باید کار را زیربنایی پیش ببرد؛ یعنی تلاش کند نویسندهاش را در موقعیت قرار بدهد. چنین عزم و برنامهای در ناشران دولتی به چشم نمیخورد؛ بیشتر مترصد لقمه آماده هستند که نیست یا بیکیفیت است.
این نویسنده ادبیات داستانی در پاسخ به این سؤال که «آیا میتوانیم مانند نمونه داستانهای تاریخ انقلاب اسلامی ایران، برای موضوع فلسطین هم از این الگو پیروی کنیم؟» عنوان کرد: اشاره کردم صرف تعریف جایزه در قالب جشنواره پاسخگو نیست و نمیتواند منجر به تولید اثر فاخر شود. کمیت آثار را بالا میبرد؛ اما به کیفیت دست پیدا نمیکنیم. در ضمن شتابزده و چندفوریتی عمل کردن هم در حوزه ادبیات نشان داده بیثمر است، گاهی هم نتیجه معکوس داشته و موضوعی را لوث کرده است؛ پس شایسته است دقیقتر باشیم. تربیت گروهی از نویسندگان و اعزام آنها برای کسب تجربه زیسته میتواند ثمربخش باشد؛ یعنی تلاش برای مردمیکردن باورهاست که میتواند حرکتآفرین باشد.
نظر شما