سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): سلسله جلسات «بازخوانی کتب فاطمی» در تلویزیون اینترنتی کتاب با حضور «عبدالحسین طالعی»، عضو هیئت علمی رشته کتابداری در دانشگاه قم و «حجت الاسلام بهرام لو»، پژوهشگر تاریخ، با موضوع کتاب «زندگانی فاطمه (س)» اثر «سیدجعفر شهیدی» در تاریخ ۲۵ آذر برگزار شد. گزارش این جلسه در ادامه ارائه میشود.
قلم ادبی کتاب از وجه تاریخیاش کم نمیکند
عبدالحسین طالعی در ابتدای این نشست گفت: سیدجعفر سجادی اهل بروجرد و از اقوام آیتالله بروجردی و شاگرد ایشان بود و بعدها نام خود را به «سیدجعفر شهیدی» تغییر داد. در دهه ۲۰ کتابی با عنوان «فاطمه، دختر محمد (ص)» نوشت و بعد از انقلاب کتاب دیگری به اسم «زندگانی فاطمه (س)». او در فاصله بین این دو کتاب تطوراتی داشت، دانشمندی حوزوی که دانشمندی دانشگاهی شد، هم پایبند به سنت بود و هم نوآوری و خلاقیت در روایت و روش داشت.
طالعی ادامه داد: مقدمه کتابِ «زندگانی فاطمه (س)» چند ویژگی دارد. مثلاً شهیدی در مقدمه این کتاب به دو نوع نگرش دینی اشاره دارد که میتوان این دیدگاهها را نگرشهای تدینی و تمدنی نامید. ایشان جهاد حضرت زهرا (س) را عرضه و برپایی نگاه دین محور در برابر نگاه سقیفهای میداند و با ذکر این نکته حرکت حضرت را حرکتی فرهنگی و اجتماعی درباره کشمکش دین و جاهلیت معرفی میکند، نه داستانی تاریخی که برای امروز نیست. یا نکتهای دیگر، شهیدی جایی در مقدمه نوشته است: «این کتاب برای تَتَبُع است و نه تعصب.» همچنین از متن اثر مشخص است که کتابی «برون دینی» است و نه درون دینی یعنی با مورخی روبرو هستیم که «زبانی جهانی» دارد و این کتاب فقط برای شیعیان نیست.
طالعی گفت: یکی از ویژگیهای خاص کتاب «زندگانی فاطمه (س)» تمرکز بر ریشهشناسی و تبارشناسی رویدادهاست. این کتاب از مکه به عنوان شهر محل تولد حضرت صحبت میکند اما «کدام مکه؟» را نیز پاسخ میدهد و پیشینه مکه را ترسیم میکند. زبان کتاب مانند قصه است و فضاسازی دقیقی دارد و این از تسلط سیدجعفر شهیدی بر ادبیات و تاریخ بهدست آمده است. کتاب آنچنان فضاسازیای دارد و علاوه بر «متن» اتفاقات، «زمینه» اتفاقات را هم پوشش میدهد که تازه بعد از خواندن آن بعضی از احادیث را متوجه میشویم.
طالعی با اشاره به نثر مسجع در بعضی از صفحات کتاب گفت: ترجمه شعرهای بانوان در عروسی حضرت که هوشمندانه به شعر ترجمه نشده و به صورت نثر مسجع آمده است و در صفحات ۶۳ تا ۶۵ موجود است. ترجمه مسجع خطبه حضرت زینب (س) در صفحات ۲۵۶ تا ۲۶۵، خطبه حضرت امیر (ع) پس از دفن حضرت زهرا (س) در صفحات ۱۵۹ و ۱۶۰، ترجمه منحصرِ خطبه فدک در صفحات ۱۲۵ تا ۱۳۵، خطبه عیادت زنان از حضرت، خطبههای گفت و گویی بعد از خزبه فدک و.... که میتوان با نسجههای فارسی مقایسه کرد همه به صورت مسجع بیان شده است. یک سادهانگاری داریم که منظور شلخته حرفزدن است اما یک سادهنگاری داریم که منظور تسلط بر محتوا و ارائه محکم و مستدل آن است، آقای شهیده «ساده نگار» هستند.
طالعی با اشاره به این پرسش که آیا «ادبی شدنِ» متن تاریخی از وجه تاریخیاش کم نمیکند؟ گفت: خیر. این شیوه از الغدیر آمده و یکی از ابتکارات علامه وارد کردن الغدیر به حیطه ادبیات علاوه بر حیطه حدیث و قرآن است. ادبیات آیینه روزگار است و زبان ادبی گزارشی از عِلمیتِ عالِم است. به عبارت دیگر شاعر فقط خوب سخن نمیگوید بلکه سخنِ خوب هم میگوید. در سیره ائمه هم این شیوه وجود دارد. وقتی همه رسانهها دست حکومت بنیعباس است، امام صادق امر میکند: «به فرزندان خود اشعار عبدی را بیاموزید.» شاید گمان شود این گونه اشعار بوی نان میدهد اما این شعرها بیشتر «بوی خون» میدهند. آقای امینی میگوید: اولین غدیریهها به دستور رسول خدا سروده شد و من این نوع نوشتن را از پیامبر آموختم.
طالعی در پایان گفت: یکی از مسائلی که در مورد کتاب «زندگانی فاطمه (س)» مطرح میشود «کثیر الرد بودن» است. شاید اگر مخاطب این کتاب را عموم بدانیم این ایراد وارد باشد. لزومی ندارد این حد از سخت گیری در متنی که تخصصی نیست.
کتاب برای مخاطب عام نوشته شده است
حجتالاسلام بهرام لو هم در ابتدای سخنان خود گفت: بله همانطور که اشاره شد، استاد شهیدی دو کتاب در مورد حضرت صدیقه (س) دارند. یکی پیش از انقلاب و در دهه ۲۰ نوشته شده است که در جواب به گفتارهای زنانهای وارد شده به جامعه است؛ کتابی به نام «فاطمه دختر محمد (ص)» که نگاهی تاریخی به زندگی حضرت زهرا (س) دارد و در ۹۰ صفحه تهیه شده است. کتاب دیگر «زندگانی فاطمه (س)» است که اتفاقات بعد از وفات پیامبر و داستان «فدک» را هم شامل میشود. او در این کتاب «جامعه عربستان قبل از اسلام» را به صورت کامل توصیف میکند، «اختلافات تاریخی تولد حضرت (س)» را بیان میکند، به «سیرِ تربیتی» حضرت در نزد رسول خدا و دوران «کودکی» و «خاستگاری» و «ازدواج» حضرت میپردازد و بعد به ماجرای فدک اشاره میکند.
بهرام لو با اشاره به ویژگیهای منحصربهفرد تاریخ نگاری شهید گفت: اولاً شهیدی، داستانی تاریخی با قواعد تاریخی در سطح پژوهشگرِ تاریخی بیان میکند. هرچند بعضاً اشارات کلامی هم دارد اما همان موارد هیچ گاه از «چهارچوب تاریخی» خارج نمیشود.
ثانیاً او به سیر شکل گیری اخبار تاریخی توجه خاصی دارد. به همین وسیله مُچِ بسیاری از تحریفکنندگان تاریخ را میگیرد. برای مورخ روحیه کشفِ تحریف تاریخی بسیار مهم است.
ثالثاً ایشان «منبعشناس» هستند و از منابع فارسی، عربی، لغتی، تاریخی، حدیثی، جغرافیایی، رجال و سیره توجه دارد و تقدم و تاخرها را رعایت میکند و حتی از کنار پژوهشهای معاصر خود به راحتی عبور نمیکند.
رابعاً ایشان «نگاهی تحلیلی» یا به تعبیری علمالاجتماعی و جامعهشناختی دارد. او قبل از پرداختن به نقاط عطف تاریخی زندگی حضرت، بستر اجتماعی جامعه حضرت (س) را به خوبی نشان میدهد. او ابتدا جامعه، مردم، اندیشهها و سبک زندگی را شفاف میکند سپس ویژگیهای حضرت (س) را بیان میکند یعنی امتیازات حضرت (س) را در بستر اجتماعی برجسته میکند. مثلاً فرهنگ و نگاه جامعه عرب به دختر را توضیح میدهد و سپس دختر حضرت رسول (ص) را برای ما معرفی میکند.
بهرام لو ادامه داد: نکته دیگر، ادبیات کتاب است. در بعضی از فصول مانند دو و چهار مثل یک کتاب ادبی است، هرچند ذرهای از تاریخ بیرون نمیزند. همچنین در ترجمه فارسی بعضی سخنان، مخصوصاً «خطبه فدک» بسیار «مسجع» است.
بهرام لو با اشاره به اینکه تا الان که چاپهای شصت تا هفتادم کتاب است، حدود نیم میلیون نسخه از این کتاب منتشر و به فروش رفته است گفت: یعنی این کتاب مخاطب عامه دارد. فهم درست جناب شهیدی است که مخاطب کتاب را عامه در نظر گرفته است. بعضاً در دو سه صفحه فقط سوال میپرسد و پاسخ نمیدهد. یا مثلاً در مورد هجوم به خانه حضرت (س) بسیار کم نوشته در صورتی که فقط با توجه به منابع اهل سنت هم میتوانست بیشتر بنویسد. البته با اینکه برای عموم نوشته شده است متخصصان هم از این اثر استفاده میکنند.
بهراملو در پایان گفت: مواجه استاد شهیدی با منابع معاصر هم جالب توجه است. سه برخورد نسبت به نوع منابع معاصر دارند. ۱. در برخورد با متون فارسی مانند «فاطمه، فاطمه است» علی شریعتی نظرات اشتباه مثل ضعف بدنی حضرت را بیان و رد میکند. ۲. منابع عربی مثل کتاب عقاد را هم لحاظ میکند و اشتباهاتش را تصحیح میکند. ۳. در برخورد با منابع مستشرقین به مترجمان گله میکند که چرا این کتب بیمنبع و بیسند را ترجمه کردند، کتبی که نویسندگان آنها با نگاه فلسفی خود در مورد تاریخ اسلام صحبت میکنند. افرادی مانند هنری لامنس، امیل دورمنگام و گلدزیهر اشاره میکند.
نظر شما