آیه اسماعیلی درگفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، درباره تازهترین آثار تالیفی خود توضیح داد: سه اثر تالیفی دارم. دو اثر به نامهای «آش ترخینه با یک وجب روغن» و «راوی نامرئی» در حوزه داستانی قرار دارند که موضوع اصلیهر دو مجموعه داستانی به صورت کلی درباره زنان است؛ زنانی که در سنین مختلف، جایگاههای اجتماعی و فرهنگهای متفاوت، به مخاطب معرفی میشوند. کتاب دیگر به نام «هنر درست اندیشیدن» در چارچوب بیوگرافی کارآفرینی تهیه شده که هر چند حالت روایی و داستانی دارد، اما در حوزه داستان قرار نمیگیرد و از نظر تکنیکی، «ناداستان» است.
وی گفت: در مجموعه داستان کوتاه «آش ترخینه با یک وجب روغن» که شامل ۹ داستان است، با زنانی از تایپهای شخصیتی مختلف آشنا میشویم که در بزنگاههای زندگیشان، دست به اقدامی متفاوت از همیشه میزنند و همین ساختارشکنی، وجه تمایز این زنان از دیگران است. مجموعه داستان بلند دنبالهدار «راوی نامرئی» اما فقط یک قهرمان / راوی دارد؛ او زنی است که تصمیم میگیرد «خودش» باشد، نه آنچه دیگران به او تحمیل کرده و از او توقع دارند. او برای رسیدن به این هدف، با جامعه سنتی زنستیز و تابوهای فرهنگی تبعیضآمیز، مبارزه میکند و در طول مسیر سختی که در پیش گرفته، از تازهعروسی ناآگاه و خام، به زنی شکوهمند و بالغ تبدیل میشود. زیر و بمهای شخصیتی قهرمان داستان، کشفیاتش درباره خود و حقوقش به عنوان یک انسان و در یک کلام، خودشناسیهای زن داستان راوی نامرئی، موضوع اصلی این کتاب به شمار میرود.
اسماعیلی درباره شخصیتهای «راوی نامرئی» و «آش ترخینه با یک وجب روغن» بیان کرد: شخصیتهای اصلی هر ۹ داستان مجموعه «آش ترخینه با یک وجب روغن»، زنان هستند. از نگاه روانشناسی و بهویژه با تمرکز بر نظریه ناخودآگاه جمعی یونگ، بهتر میتوان شخصیت این زنان را درک و لمس کرد. هر کدام از این زنان، قرابت بیشتری با یکی از کهنالگوهای یونگی دارند و شخصیت زن داستان «راوی نامرئی» پیچیدگی بیشتری دارد؛ او زنی برخاسته از جامعه سنتی در حال گذار است و چالشهایی که با آنها روبهروست، زاییده همین فرهنگ تبعیضمآبانه و نگاه سنتی به زن است. او تلاش میکند تا از چارچوب یک زن منفعل و مطیع خانگی با وظایفی که جامعه سنتی برایش در نظر گرفته، به انسانی موثر، کنشگر و فعال تبدیل شود و خودش تعیینکننده سرنوشتش باشد.
وی درباره فضای داستانی این دو کتاب عنوان کرد: از آنجایی که من رئالنویس هستم، فضا و زمان بیشتر نوشتههایم، اکنون و اینجااست. داستانهای کتاب «آش ترخینه با یک وجب روغن» در فضای ایران امروز نوشته شده است.؛ خیابانها، غذاها، تفریحات شخصیتهای داستان، سبک زندگی، اصطلاحاتی که شخصیتهای داستان از آنها استفاده میکنند و دیگر جزئیات ملموس و ناملموس همهی داستانهای این مجموعه در فضاهای آشنایی روایت میشوند که در زیستتجربه اغلب ایرانیها قرار میگیرد؛ از اینرو، مخاطب حس قرابت بیشتری با داستانها دارد. «راوی نامرئی» فضایی کنشگرانه دارد؛ مخاطب را در مسیر رشد فردی، بلوغ فکری و هویتی یک زن قرار میدهد و با خود همراه میکند؛ زمان و جغرافیای داستان، آشناست؛ هر زنی که تجربه زیسته در بسترهای سنتی و تبعیضهای جنسیتی دارد، میتواند با زن راوی نامرئی همذاتپنداری کند از اینرو، جغرافیای راوی نامرئی محصور به مرزهای سیاسی نمیشود؛ دایرهای وسیعتر دارد و به عنوان مثال، زنان افغانستانی نیز، به واسطه قرارگیری در این جغرافیای فرهنگی، میتوانند با زن داستان راوی نامرئی همذاتپنداری کنند.
اسماعیلی در پاسخ به این پرسش که «چه دغدغههایی باعث نگارش این دو مجموعه داستانی شده است؟»، گفت: نویسنده به صورت کلی انسانی دغدغهمند است؛ شاید حتی بیشتر از اقشار دیگر با این حال، داستان باید صرفاً داستان باشد، نه بستری برای بیان دغدغههای فردی و اجتماعی نویسنده؛ البته بدیهی است که ردپای کمرنگی از دغدغههای نویسنده، طرز فکر و جهانبینیاش را میتوان در نوشتههایش کشف و درک کرد؛ اما این موضوع نباید بر ذات داستان چیره شود. در نگارش هر دو کتاب سعی کردم که فارغ از دغدغهمندیهایم، قصهگوی خوبی باشم. اصلِ قصه است که مخاطب را با خودش همراه میکند و برداشت مخاطب از هر داستان، به شخص او و زاویه نگاهش برمیگردد و نویسنده حق ندارد که با دستکاری ذهنی، دغدغههای خودش را به مخاطبش تلقین کند؛ در واقع رسالت نویسنده چنین نیست.
این نویسنده درباره انتخاب سوژههایش عنوان کرد: سوژههای داستانهای مجموعه «آش ترخینه» از مواجهه فردی من به عنوان یک شهروند، با زنان گمنامی که در طول سالیان دراز در زندگی روزمره دیدهام، جرقه زدهاند؛ این مواجههها گاهی در حد همسفر بودن در تاکسی، در مسیری پنج دقیقهای بوده است و جرقه سوژهها گاهی حتی یک کلمه بودهاند. به عنوان مثال، کلید واژه «انتقام» جرقه تولد سهگانه «عاشقی زیر درخت بید مجنون» بوده است و این کلیدواژه، زمانی به گوشم رسید که در یکی از ایستگاههای تقاطع خطوط مترو، ناخواسته مکالمه دو زن فروشنده که با انبوه وسایل خود، در حال استراحت روی صندلیهای ایستگاه بودند، به گوشم خورد. من به عنوان یک انسان که نسبت به محیط اطراف خود بیتفاوت نیست، فقط سعی کردم که بیننده و شنونده دقیقی باشم و از دل حرفهای زنان از درونیات خود، سوژههای داستانم را کشف کنم. سوژه داستان «راوی نامرئی» فراگیرتر است. او میتواند یکی از بیشمار زنانی باشد که هر روزه در حال مبارزه برای خشکاندن ریشههای تبعیض جنسیتی، در سطح فردی، خانوادگی و اجتماعی است. او نیز چون سایر دختران و زنان هم نسلاش از زندگی در چارچوبهای فرهنگ مردسالارانه به ستوه آمده و به دنبال مفرّی میگردد از اینرو باورپذیر و ملموس است چرا که توانسته پلی بین جهان درون و جهان بیرون از داستان در زندگی واقعی برقرار کنند.
اسماعیلی درباره مدت زمانی که برای نگارش هر کدام از این دو کتاب صرف شد، ادامه داد: کتاب «راوی نامرئی» به دلیل پیچیدگیهای شخصیت اصلی داستان، حدود یک سال زمان به خودش اختصاص داد؛ البته به صورت ناپیوسته و نه تماموقت؛ ۹ داستان مجموعه «آش ترخینه با یک وجب روغن» سریعتر خلق شدند و نوشتن کل مجموعه حدود شش ماه ناپیوسته طول کشید. البته باید در نظر داشت که این، زمان نوشتن هر کدام از این دو کتاب به صورت نمود بیرونی است و قسمت اصلی، تشکیل هسته اصلی داستان در درون و ذهن نویسنده است که گاه سالها طول میکشد.
نظر شما